11-03-2012, 05:28 PM
Rationalism Ideology نوشته: من حاضر نیستم آنچه آدمیان از نتیجه فرگشت کورکورانه تاکنون برایشان حاصل شده و تنها به جبر این غرایز پرقدرت زندگانی نموده اند و سپس در همان جبر از میان رفته اند را؛ به گونه ای که
تا کنون تنها نمونه ای کوچک از آن در این جستار بررسی شد را؛ "عشق " بنامم. نیاز عاطفی/جنسی را می توان تنها در همان غرایز فرگشتیک تبیین نمود. ولی آیا به راستی نمی توان هم راستای خرد و منطق به "دوست داشت" و "اعتمادی" مطلق و همیشگی رسید؟
دقت داشته باشید که من به شکلی فلسفی و بسیار بنیادین این پرسش را مطرح نمودم و انتظار دارم مخاطبم درک کافی داشته باشد که آنچه می خواهم معنا و تعریف "عشق " بخوانم؛ فراتر از
فرگشت و غریزه جنسی می باشد!
اگر از سوی هر کاربری، پاسخی درخور برای این پرسش بیابم؛ شاید چنین انگیزه ای در من ایجاد شود که نظریه خود را پیرامون آنچه "عشق " می خوانم و بدان باورمند هستم، در این
انجمن بیان نمایم.
راستش من هم نگر شما را نگرفتم اینجا، شما نمیخواهید چه را به جای چه نگیرید؟
از دیدگاه کاربردگراییک (utilitarianistic) همه کنشها ما در راستای سودآوری یا پیشگیری از زیان هستند.
پس با خرد کامگار(=absloute) میتوان به اعتماد دوسویه کامگار نیز رسید، ولی همچنان نمیتوان به کنشی رسید که هیچ کاربردی نداشته باشد.
عشق نیز بر پایهی همین شناسه میشود وابستگیای که در راستای برآوردن نیاز جنسی که خود در راستای فرازیست ژن باشد.
فرازیست ژن -> غریزه جنسی -> وابستگی احساسی = عشق
.Unexpected places give you unexpected returns