Mehrbod نوشته: نکتهی درخوری بود بانو آنجلا، ولی یک چیز را نباید فراموش کرد که سیستمهای ناساماند (=بینظم) میتوانند خود-سامانده (self-organizing) باشند: از ناساماندی جهانیک (global) به سامانمندی آشیانیک (local) میرسیم.همچنین گر نیک بنگرید، در نگرش به تراز سامامندی هر سیستمی نیاز به یک دیدگاه (= point-of-view) میرود.باغبان با هرسِ باغچه به سامانمندی از دیدگاه خود میرسد، ولی از دید مورگانی که آنجا میزیوند خانه کاشانهاشان آشفته شده و واپسین چیزی که در این هرس میبینند سامانمندی است!
با گفته هاتون موافقم، مسلمه که سیستمها می تونند self-organized باشند و نوعی نظم رو درون خودشون ایجاد کنند، اما چون در برهان نظم یه عامل بیرونی برتر ایجادکننده نظم و در واقع طراح دونسته میشه و موضوع صحبتم هم مقایسه برهان نظم و طراحی هوشمند بود به این مورد اشاره نکردم. و درباره تفاوت دیدگاه هم باید بگم که این برمیگرده به هدفی که ما برای سیستم در نظر گرفتیم، یعنی این که در چه زمینه ای کارآیی داره و چه انتظاراتی رو پاسخگو باشه; مورچه ها و باغبان هرکدوم یک جور نظم رو توی باغچه میبینند به این خاطر که انتظارات متفاوت دارند و از دید هرکدوم سیستم زمانی منظم هست که انتظارات اونها رو برآورده کنه