12-25-2014, 07:52 AM
مقالهء ویکیپدیای فارسی درمورد صادق هدایت: صادق هدایت - WiKi
اینو هم خوندم گفتم اطلاعاتم درموردش کاملتر بشه (اطلاعات عمومی) و این پرونده رو فعلا به بایگانی بفرستیم!
آدم جالبی بوده و استعدادهاش هم بد نبوده، ولی همونطور که استنباط کرده بودم فکر کنم یک مقدار آدم ضعیف و سرخورده ای بوده (منجمله در مسائل جنسی). در مقالهء ویکیپدیا هم اشاراتی به این مسئله شده! مثلا میگه: «هدایت پس از سفر به هند به شدت در مضیقه مالی قرار داشته و خرج زندگیاش توسط ش. پرتو تقبل میشدهاست، همین فقر و شکست از بیاعتنایی جامعه سبب شد هدایت روی به طنز نویسی بیاورد و همین طنز تلخ زخمهای در سینه وی را بیشتر هویدا میکرد».
یا در بیوگرافی ای که خود صادق هدایت دربارهء خودش میگه: «از این گذشته، شرح حال من هیچ نکتهٔ برجستهای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشتهام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و رؤسایم از من دل خونی داشتهاند به طوری که هر وقت استعفا دادهام با شادی هذیانآوری پذیرفته شدهاست. رویهمرفته موجود وازدهٔ بی مصرف قضاوت محیط دربارهٔ من میباشد و شاید هم حقیقت در همین باشد».
البته این صداقت و واقع بینی و جسارت متعاقب در گفتار، واقعا از خصایص برجسته و ستودنی ایشان بوده که به خلق آثار و محتواهای برجسته ایشون منجر شده!
ضمنا بنظر من شرایط بدنی هم روی همه چیز آدمها منجمله روان اونها تاثیر زیادی داره. با توجه به عکسهایی که از صادق هدایت مشاهده میکنیم متوجه میشیم که آدم ظریف و شکننده ای بوده.
حالا برم سرچ کنم ببینم قضیهء اون نامه ها به نورایی که میگید چیه!
--------------------------
اوه اینجا هم مطالب جالبی نوشته: دانلود کتاب هشتاد و دو نامه از صادق هدایت به حسن شهید نورایی
مثلا این قسمت خیلی خوب درونیات هدایت رو توصیف کرده: «هدایت سه مسئله اساسی داشت که طبعاً به هم مربوطند: مسئله شخصی، مسئله اجتماعی و مسئله جهانی یا “کیهانی” (universal). مسئله شخصی بویژه به روان شناسی فردی او مربوط است و از آن جمله آنچه به جنسیاّت مربوط می شود. مسئله اجتماعی این است که آن آدم با آن روحیاّت و خلقیاّت (و جنسیاّت) ایرانی است، نه آلمانی یا هندی یا چینی. و مسئله جهانی اش هم به زبان خیلی ساده این است که آدمی باآن روحیاّت وبا آن حساسیت فرهنگی و اجتماعی درمرکزبرخورد قدیم و جدید و ایرانی و اروپایی، طبعاً کارش می کشد به بحث درباره کائنات، و این که چیست و چطور است و برای چه. . . و اصلاً گور پدرش. این سه مسئله در آثار هدایت – خاصّه روانْ داستان هایش- متجلّی اند.».
اینو هم خوندم گفتم اطلاعاتم درموردش کاملتر بشه (اطلاعات عمومی) و این پرونده رو فعلا به بایگانی بفرستیم!
آدم جالبی بوده و استعدادهاش هم بد نبوده، ولی همونطور که استنباط کرده بودم فکر کنم یک مقدار آدم ضعیف و سرخورده ای بوده (منجمله در مسائل جنسی). در مقالهء ویکیپدیا هم اشاراتی به این مسئله شده! مثلا میگه: «هدایت پس از سفر به هند به شدت در مضیقه مالی قرار داشته و خرج زندگیاش توسط ش. پرتو تقبل میشدهاست، همین فقر و شکست از بیاعتنایی جامعه سبب شد هدایت روی به طنز نویسی بیاورد و همین طنز تلخ زخمهای در سینه وی را بیشتر هویدا میکرد».
یا در بیوگرافی ای که خود صادق هدایت دربارهء خودش میگه: «از این گذشته، شرح حال من هیچ نکتهٔ برجستهای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه عنوانی داشتهام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام بلکه بر عکس همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و رؤسایم از من دل خونی داشتهاند به طوری که هر وقت استعفا دادهام با شادی هذیانآوری پذیرفته شدهاست. رویهمرفته موجود وازدهٔ بی مصرف قضاوت محیط دربارهٔ من میباشد و شاید هم حقیقت در همین باشد».
البته این صداقت و واقع بینی و جسارت متعاقب در گفتار، واقعا از خصایص برجسته و ستودنی ایشان بوده که به خلق آثار و محتواهای برجسته ایشون منجر شده!
ضمنا بنظر من شرایط بدنی هم روی همه چیز آدمها منجمله روان اونها تاثیر زیادی داره. با توجه به عکسهایی که از صادق هدایت مشاهده میکنیم متوجه میشیم که آدم ظریف و شکننده ای بوده.
حالا برم سرچ کنم ببینم قضیهء اون نامه ها به نورایی که میگید چیه!
--------------------------
اوه اینجا هم مطالب جالبی نوشته: دانلود کتاب هشتاد و دو نامه از صادق هدایت به حسن شهید نورایی
مثلا این قسمت خیلی خوب درونیات هدایت رو توصیف کرده: «هدایت سه مسئله اساسی داشت که طبعاً به هم مربوطند: مسئله شخصی، مسئله اجتماعی و مسئله جهانی یا “کیهانی” (universal). مسئله شخصی بویژه به روان شناسی فردی او مربوط است و از آن جمله آنچه به جنسیاّت مربوط می شود. مسئله اجتماعی این است که آن آدم با آن روحیاّت و خلقیاّت (و جنسیاّت) ایرانی است، نه آلمانی یا هندی یا چینی. و مسئله جهانی اش هم به زبان خیلی ساده این است که آدمی باآن روحیاّت وبا آن حساسیت فرهنگی و اجتماعی درمرکزبرخورد قدیم و جدید و ایرانی و اروپایی، طبعاً کارش می کشد به بحث درباره کائنات، و این که چیست و چطور است و برای چه. . . و اصلاً گور پدرش. این سه مسئله در آثار هدایت – خاصّه روانْ داستان هایش- متجلّی اند.».