01-25-2013, 11:50 PM
[FONT="][/FONT]مهربُد گرامی، باریکاندیشی و کندوکاو بجایتان شایستهی نکوداشت است، هرآنچه
که دربارهی من و خیم و خویام از نگارش گفتید، سراسر درست و ریزنگاشته بود !
:)))
من نوشتار و سخنانم را براستی ارزشمند و گرانبها میبینم و شاید آماج مهادینام
از گفتمان و گهگاه گفت و ستیز ، اندیشاندن و آموختن به دیگران است تا یادگیری !
از برای همین اگر نرسپان و یا ایرنگی ناخواسته در گفتارم باشد ، شاید هرگز تــاب ِ
پذیرش ِ آکمندی از سوی خود را نداشته باشم ! :)))
به هر روی ؛ شما هودهی جُستار درباب نوشتار و زابهای فریبگرایانهام را به باریکی ِ
هـــرچه بیشتر ادا کردید، پــس در اینجا به من پروانه دهید که آژگاه گفتار را پیرامون
کاراکتر و نوشتار شما نگه دارم !
--
نخست بــه دید من نگارش Ouroboros پیش از هرچیز، جدی، هولنـاک و هراسآور
است ، جوریـکه مخالفان خــود را در دم سرکوب میکند ؛ هتا در گاه ِ بـذلهگویی و
شوخمندی نیز گفتارشـان آکنده از تـرس و هراسی ناخودآگاهانه میباشد ؛ همان
گونه که فرمودید شاید زاب «بیمارگونه» سراسر شایمند و سزاوار کاراکتر و پیکهای
ایشان باشد !
از سویی دیگر ، نوشتار مهربُد ، بی اندازه مهرمندانه و دلرُباست ! واژگــان گــیرا و
کِشندگی ِ گفتارش سبب ِ نزدیکدلی و دوستی ِخواننده با پیکهایش میشود ،
ایــن پـیوند ِ دوستـانه همواره از نخستین دم تا فرجام ِ پیک بــا خواننده هست و
گزارههای دلنشین و خندههای همیشگی مهربُد، هرگز مایهی گسستن این پیوند
نمیشود ؛ از این رو شاید بتوان افسونگری ِ ِ (شاید هم غمزهگری ِ) نوشتار من را
با شیرینی و کِشندگی گفتار ایشان همسنجی نمود !
این شیرینی در جُستار "ساختارشناسی..." به روشنی دیده میشود ، فرتورهای
پُرگونه، همآرشهای رنگین، آراستمَندی دلپذیر، پیکهای روان و نه چندان خشک
و ژرفبـینانه/کـارشناسانه در بـاب پارسینویسی، شایـد هرخواننده ای را هــرچند
انــدک بسوی پـارسیک و پیکهای ِ دلـکش ِ ایشان بـرُباید ، البته در عـین ایـنـکـه
پختگی ِ ادبیک نیز خمیرمایهی همیشگی پیکهایشان است !
نکتهسنجی مهربد فراهنجار است ! :) در زابش ِ (توصیف ِ) نکتهبینیاش همین بس
کــه تـــا ژرفنـای پیکهای مــن رخنه کرده و همهی گوش و کنارهها و زیر و بماش را
برونکش نموده و موشکافانه واکاویده است ! :)))
جدای از همه چیز، مـنش و خوی نـیک ایشان از روی نـوشتهها و لَـبخندههایشــان
هُویداست ! هتا چندگاه ِ پیش که بـا یکدیگر درگیر جنگ و پیکار بودیم ( و بیپروا بــه
من دشنام میداد :دی ) بــاز نـیکی و مهرمندی ِ ایشان به سخنان ِ نه چندان تیز و
بُرندهاش سایه افکنده بود !
مــن اگر بخواهم بـرروی «فریبگرترین» نگارنده انگشت بنهم، بی هیچگمانی مهربُد را
نشان خواهم داد ؛
اگــر زیور نوشتار آلیس نمادهای سگاوندی ستپر و رنـگین و افسونگریست ، زیور ِ
نوشتار مهربُد خمیرمایهی ادبیک و نیکمنشیشان است، از همین رو بسادگی با
همگان پیوند دوستانه برقرار میکند !
که دربارهی من و خیم و خویام از نگارش گفتید، سراسر درست و ریزنگاشته بود !
:)))
من نوشتار و سخنانم را براستی ارزشمند و گرانبها میبینم و شاید آماج مهادینام
از گفتمان و گهگاه گفت و ستیز ، اندیشاندن و آموختن به دیگران است تا یادگیری !
از برای همین اگر نرسپان و یا ایرنگی ناخواسته در گفتارم باشد ، شاید هرگز تــاب ِ
پذیرش ِ آکمندی از سوی خود را نداشته باشم ! :)))
به هر روی ؛ شما هودهی جُستار درباب نوشتار و زابهای فریبگرایانهام را به باریکی ِ
هـــرچه بیشتر ادا کردید، پــس در اینجا به من پروانه دهید که آژگاه گفتار را پیرامون
کاراکتر و نوشتار شما نگه دارم !
--
نخست بــه دید من نگارش Ouroboros پیش از هرچیز، جدی، هولنـاک و هراسآور
است ، جوریـکه مخالفان خــود را در دم سرکوب میکند ؛ هتا در گاه ِ بـذلهگویی و
شوخمندی نیز گفتارشـان آکنده از تـرس و هراسی ناخودآگاهانه میباشد ؛ همان
گونه که فرمودید شاید زاب «بیمارگونه» سراسر شایمند و سزاوار کاراکتر و پیکهای
ایشان باشد !
از سویی دیگر ، نوشتار مهربُد ، بی اندازه مهرمندانه و دلرُباست ! واژگــان گــیرا و
کِشندگی ِ گفتارش سبب ِ نزدیکدلی و دوستی ِخواننده با پیکهایش میشود ،
ایــن پـیوند ِ دوستـانه همواره از نخستین دم تا فرجام ِ پیک بــا خواننده هست و
گزارههای دلنشین و خندههای همیشگی مهربُد، هرگز مایهی گسستن این پیوند
نمیشود ؛ از این رو شاید بتوان افسونگری ِ ِ (شاید هم غمزهگری ِ) نوشتار من را
با شیرینی و کِشندگی گفتار ایشان همسنجی نمود !
این شیرینی در جُستار "ساختارشناسی..." به روشنی دیده میشود ، فرتورهای
پُرگونه، همآرشهای رنگین، آراستمَندی دلپذیر، پیکهای روان و نه چندان خشک
و ژرفبـینانه/کـارشناسانه در بـاب پارسینویسی، شایـد هرخواننده ای را هــرچند
انــدک بسوی پـارسیک و پیکهای ِ دلـکش ِ ایشان بـرُباید ، البته در عـین ایـنـکـه
پختگی ِ ادبیک نیز خمیرمایهی همیشگی پیکهایشان است !
نکتهسنجی مهربد فراهنجار است ! :) در زابش ِ (توصیف ِ) نکتهبینیاش همین بس
کــه تـــا ژرفنـای پیکهای مــن رخنه کرده و همهی گوش و کنارهها و زیر و بماش را
برونکش نموده و موشکافانه واکاویده است ! :)))
جدای از همه چیز، مـنش و خوی نـیک ایشان از روی نـوشتهها و لَـبخندههایشــان
هُویداست ! هتا چندگاه ِ پیش که بـا یکدیگر درگیر جنگ و پیکار بودیم ( و بیپروا بــه
من دشنام میداد :دی ) بــاز نـیکی و مهرمندی ِ ایشان به سخنان ِ نه چندان تیز و
بُرندهاش سایه افکنده بود !
مــن اگر بخواهم بـرروی «فریبگرترین» نگارنده انگشت بنهم، بی هیچگمانی مهربُد را
نشان خواهم داد ؛
اگــر زیور نوشتار آلیس نمادهای سگاوندی ستپر و رنـگین و افسونگریست ، زیور ِ
نوشتار مهربُد خمیرمایهی ادبیک و نیکمنشیشان است، از همین رو بسادگی با
همگان پیوند دوستانه برقرار میکند !
Catwoman: from here, Bane's men patrol the tunnels. And they're not your average brawlers
Batman: Neither am I
Batman: Neither am I