04-23-2013, 11:16 AM
اساسیترین دلایلِ پایبندی دینداران به دین، سخنانِ رازآمیز و مبهم و همچنین دستاویز قرار دادنِ احساسات و خواستههای خود (خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه) است برای آنچه که توضیح علمی برایش وجود دارد. در این مورد مغالطات تشبث به جهل و همچنین آرزو اندیشی از همه پرکاربردتر هستند. یعنی اگر توضیح علمیای برای پدیدهی خاصی وجود نداشت، به جای اینکه بگوییم فعلا توضیح علمی ندارد، هماکنون نمیدانم، باید مطالعه کنم و... اولین حسِ درونی را با عناوینی چون حس ششم، وجدان یا الهام و ... در خلا ِ موجود قرار میدهیم. تنها باید دانست که علم میتواند پاسخ همه چیز را بدهد، تنها به زمان نیاز دارد. و ناتوانیِ فعلیِ آن برای توضیحِ یک پدیده را نمیتوان دلیلی بر پذیرفتنِ دیگر جوابها از قبیلِ احساسات در نظر گرفت. از سویی پاسخِ علم نیز یگانه است و چندتا نیست که بشود از میانِ آنها انتخاب کرد. اگرچه شاید بیانش متفاوت باشد و گاه دز غالب فلسفه بیان شود، گاه با زبانِ شواهدِ علمی ابراز شود، گاه از یک بررسی تاریخی نتیجه شود، گاه به روشِ آزمایش یا مدلِ علمی بیان بررسی شود و گاه در گزارههای منطقی صورتبندی شود، اما در هر حال پاسخش یکی است . ممکن است هر یک از اینها یکدیگر را تکمیل کنند یا اینکه یکی پشتوانهای برای دیگری باشد اما اگر یکی به طور قطعی به یک پاسخ برای یک پرسش رسید بدونِ شک از هرکدام از متدها و شاخههای دیگر علم که استفاده کنیم (در صورتی که آن پرسش در دامنهاش باشد) پاسخ همان خواهد بود.
کسشر هم تعاونی؟!