06-23-2013, 06:03 PM
در سرزمین مردگان، مرگ پادشاهی میکند
در این سرای بزدلان فرمان روایی میکند
سکوت نعره میکشد،که را صدا میکند؟
دست مرا از دست تو چه کس جدا میکند؟
هوای ما مرده است، صدای ما خفته است
حتی فلک، حتی خدا، ما را زیاد برده است
درد دلم، درد تنم، از تیغ این جلاد نیست
روحم به زهر کشته اند، نای یکی فریاد نیست
قلم پشت میله ها، ترانه ها فسرده اند
کتاب ها را همگی، به جرم عقل کشته اند
سرمای ترس در جان ها، سال هاست لانه کرده است
زندانبان این خانه را، دائم اجاره کرده است
قصه ما فسانه نیست،ناله ما بهانه نیست
در این دیار آزادی را انگار آشیانه نیست...
نکته1:ضد حال پس از انتخاباتی:))
نکته2:من کلا با سبک های قدیمی شعر حال میکنم،گیر ندید شعر نو بلد نیستم بگم:))
در این سرای بزدلان فرمان روایی میکند
سکوت نعره میکشد،که را صدا میکند؟
دست مرا از دست تو چه کس جدا میکند؟
هوای ما مرده است، صدای ما خفته است
حتی فلک، حتی خدا، ما را زیاد برده است
درد دلم، درد تنم، از تیغ این جلاد نیست
روحم به زهر کشته اند، نای یکی فریاد نیست
قلم پشت میله ها، ترانه ها فسرده اند
کتاب ها را همگی، به جرم عقل کشته اند
سرمای ترس در جان ها، سال هاست لانه کرده است
زندانبان این خانه را، دائم اجاره کرده است
قصه ما فسانه نیست،ناله ما بهانه نیست
در این دیار آزادی را انگار آشیانه نیست...
نکته1:ضد حال پس از انتخاباتی:))
نکته2:من کلا با سبک های قدیمی شعر حال میکنم،گیر ندید شعر نو بلد نیستم بگم:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Tacitus-