12-20-2012, 11:25 AM
دلم دریدن میخواهد
نه که تبر بردارم وبه جان ادمیان بیفتم ؛نه
دلم یک دل سیر گریستن میخواهد
جامه دریدن و نعره زدن؛
دلم جهیدن میخواهد
باگام های بلند؛
از روی آدمیان سربه گریبان بیهوش؛
همانها که جفت پا ؛زندگیشان راقهوه ای میکنند..
.من دلم زیستن میخواهد؛
با اندیشه ای آرام و سبک...
زیستنی که بوی مکتب ندهد حتی؛
یافلسفه شاید
برای من؛
همین که خدا باشم کافیست...
نه که تبر بردارم وبه جان ادمیان بیفتم ؛نه
دلم یک دل سیر گریستن میخواهد
جامه دریدن و نعره زدن؛
دلم جهیدن میخواهد
باگام های بلند؛
از روی آدمیان سربه گریبان بیهوش؛
همانها که جفت پا ؛زندگیشان راقهوه ای میکنند..
.من دلم زیستن میخواهد؛
با اندیشه ای آرام و سبک...
زیستنی که بوی مکتب ندهد حتی؛
یافلسفه شاید
برای من؛
همین که خدا باشم کافیست...