09-28-2012, 05:11 PM
Alice نوشته: مهربدجان ، اریک برن تا حدی خزانه ژنتیکی را هم مقصر میداند ؛
قطعاً می توان این پیش نویس را دگرگون کرد ! مشکل با روانکاوی و شناسایی عامل بازدارنده برطرف می شود ؛
برای نمونه شما در سن سه سالگی ؛ ممکن است مادرتان شما را به خانه دوست خود ببرد و شما را ترک کند ؛ اینجا کودک با خود نمی اندیشد که مادر من برای کاری مرا اینجا گذاشته و به زودی برمیگردد ؛ اگر این رویداد بارها و بارها تکرار شود کودک با خود گمان میکند که وجود او برای مادر زیان آور است و برای همین او را ترک میکند ! سپس این تفکر که "تو زیان بخش و به درد نخور هستی" در پیش نویس او شکل می کیرد و در بزرگسالی خود را نشان می دهد ! قطعاً این یک مثال ساده بود و ژرفای شکل گیری پیش نویس پیچیده تر از این است ؛ فقط برای درک ساده تر به میان کشیدمــــ...
عامل بازدارنده با روانکاوی شناسایی شده و پاک می شود !
بیشتر این کسانی که روانکاوی و اینها کار میکنند از گرایند (احتمال) و پردازش و اینها سر در نمیاورند.
ماده هر چه پیچیدهتر باشد پیشبینی آن سختتر است، پیچیدهترین ریخت ماده در جهان هم مغز آدمی است.
هر کس گفت بهمان چیز بهمان درسد در برآیند فرگزینی هنایش (تصمیمگیری تاثیر) دارد بدانید که بیگمان چرت میگوید.
میتوان دست بالا گفت که هنایش دارد، ولی،
چه اندازه؟ نمیدانیم.
چگونه میتوانیم در بیاوریم؟ نمیتوانیم.
.Unexpected places give you unexpected returns