Ouroboros نوشته: دوست عزیز چیزی که شما نادیده گرفتهاید نقش انحصارگرای کپیرایت بر فضای سالم تولید/مصرف، و تاثیر به شدت منفی آن نسبت به عنصر خلاقیت است. چنانکه پیشتر نیز در اینباره گفتگو کردهایم، ابداع حقیقی چنانکه مالکیت چیزی را در اختیار یک شخص قرار بدهد معنایی ندارد و دانش، هنر و تکنولوژی ِ بشر، از آغاز فرگشت ما چیزی بجز برساختن بروی آنچه از پیشتر وجود داشته، و افزودن به شاخ و برگ آن نیست. از نظر منطقی ممکن نیست که بتوان دِین ِ حقیقی به «مولف» راستین را پرداخت، چراکه ممکن نیست بتوان او را یافت. اما حتی اگرهم چیزی به راستی و منحصرا متعلق به کسی باشد، وظیفهی اخلاقی او نسبت به همنوعانش اینست که برای پیشبرد جامعهی بشری آنرا در اختیار هرکس که طالب بهرهجویی از آنست قرار بدهد، نه آنکه با بستن بازار و بالا بردن گرز ِ کپیرایت، بکوشد بیشترین شمار کسان را از استفاده از آن محروم بکند!
بنده هم که عرض کردم ، بحث انحصار گرایی به کنار ولی اینکه خالق مالک مخلوقش نیست حرفی غیر منطقی و البته نشدنی است . من خودم را مثال میزنم . وقتی برنامه ای تازه میخواهم بنویسم و ببینم خیلی راحت کپی میشود و در دست دیگران قرار میگیرد آن را نمینویسم - در مورد سایرین هم بدون شک همین طور است . نتیجتن وقتی اشخاص متخصص دست به آن کار نزنند پیشرفت علم و ... میشود کشک و اگر این پیشرفت عقب تر کشک میشد امروزه ما داشتیم هنوز با کارت اطلاعت ذخیره میکردیم به جای چیپ ! و یا هنوز داشتیم با سیستم عامل های متنی بدون اینترفیس سر و کله میزدیم ، خود به خودی هم شمار استفاده کنندگان از کامپیوتر بسیار کم میبود .
Ouroboros نوشته: پیرامون درآمد ِ برای هنرمند و مولف هم، افزون بر آنچه پیشتر گفتم(اینکه ۹۰٪ درآمدها به جیب کسانی بجز سازندگان میرود)خوشبختانه پیشرفت تکنولوژی به جایی رسیده که ما میتوانیم به سادگی دروغهای کهنهای که برای دفاع از محدودیتهای دولتی بر استفادهی همگانی از علم و هنر ارائه میشدند را ریشخند بکنیم. چنانکه با بهره از بنیانها و ابزارهای فناوری، امروز میتوان همه چیز را بصورت رایگان و بدون کوچکترین محدودیتی در اختیار همگان گذاشت، و سپس درخواست کرد هرکس کاری را پسند کرده برای پیشبرد آن و حفظ استقلال پروژه از حیوانات سرمایهدار، به مولف/گسترشدهندهی آن کمک مالی بکند. چنانکه چند بار پیشتر در اینباره صحبت کردهایم، لاف گزاف ِ تئوریسنهای سرمایهداری مبنی بر «دزد» بودن ذاتی همهی ابنای بشر که در غیاب زور و چماغ، که «چهرهی راستین خود را برملا خواهند کرد» افسانهای وقیح بیهیچ پشتوانهی استواری بیش نیست که علت و معلول را جابجا کرده، و نمیبیند که انحصار مالکیت بوده که به ضدیت با آن انجامیده.
شما میتوانید محصول مورد نظر خود(کتاب، موسیقی، فیلم، نرمافزار، بازی...)را از طریق اینترنت دریافت بکنید، سپس در صورتی که آنرا به راستی مفید و ارزشمند یافتید به سازندگان آن هرچقدر خواستید کمک برسانید. از آنجاکه سلیقهها و نیازها متفاوت هستند، بیگمان برای هر محصولی پرداختکنندگانی خواهند بود.. در همین ایران خودمان هزاران نفر آلبوم اول محسن نامجو را با آنکه تمام آهنگهای آن پیشتر منتشر شده بود خریداری کردند، چراکه میخواستند به هنرمندی که از او خوششان آمده یاری برسانند. من نیز هرگاه چیزی را به راستی مفید یافتهام و یا آنرا پسندیدهام، برای سازندهی آن به نحوی کمک فرستادهام. این مدل به مراتب درجات بهتر از واداشتن شما به پرداخت پولی نامتناسب با ارزش حقیقی کالا برای پر شدن جیب مشتی واسطهی لاشخور است. در مقابل هرگاه کسی به اعمال زورکی کپیرایت پافشرده، تا جایی که توانستهام پدرشان را درآوردهام، و هماکنون چند سال است که دیسکوگرافی ِ متالیکا را در تورنت سید میکنم!
در مورد نرم افزار به جز مواردی انگشت شمار اغلب سازندگان جزو همان ۹۰% هستند پس تمام درآمد به جیب خودشان میرود ، شرکتهای نرم افزاری زیادی هستند که تولیدکنندگانشان همان صاحبینشان هستند . پس این سخن درست نیست . این دانیشن ها هم که در باره شان سخن میگویید مفتشان گران است . ما سیستم دانیشنی درست و حسابی نداریم و گروی وجود ندارد که از طریق دانیشن هزینه های راستین کاری که انجام داده را در آورد . شکم را هم نمیشود با خوشخوشان کاربرانی که یک محصولی را استفاده کرده اند پر کرد . در این باره من پیشتر هم توضیح داده بودم . حق مالکیت شخص بر چیزی که آفریده یک حق مسلم و نقض نشدنیست و به نظر بنده کسانی که میخواهند این حق را نقض کنند بیشتر به جای اخلاقیات و پیشرفت و ... به دنبال آسودگی و راحتی خودشان هستند و دیگران از جمله خالق آن محصول برایشان مهم نیستند.
و در رابطه با اثبات درستی سخن بنده همین که سیستم ها غیر تجاری به جز یکی دو مورد در مقابل سیستم های تجاری بسیار ناکارآمد تر هستند و تولید کنندگانشان در مقابل مصرف کنندگانشان به خاطر غیر تجاری بودن هیچ مسئولیتی ندارند کفایت میکند . ناکارآمدی نرمافزار های غیر تجاری و عدم پاسخگویی تولید کننده در برابر انواع تجاریشان خیلی وقت پیش ثابت شده و فکر نمیکنم نیازی به بحث در این باره باشد .
یک نرمافزار متن باز بنا بر سلیقه نویسنده(گان) اش گسترش میابد و نه بنا بر خواست مصرف کننده(گان) اش و این یک فاجعه است . کافیست یک سری به درخواستهای قابلیت در وبسایتهای نرمافزار های متن باز بیندازید همه چیز برایتان روشن میشود .
برای مثال میشود به سیستم مدیریت محتوای جوملا اشاره کرد ، یک برنامه رایگان و متن باز . مدتهاست شمار بسیاری از کاربرانش خواهان اضافه شدن امکان نسبت دادن یک مقاله به بیش از چند شاخه هستند . چیزی که تمام سیستم مدیریت های فعلی چه تجاری و غیر تجاری آن را پشتیبانی میکنند ولی سازندگان جوملا به خاطر باد شکم و سلیقه های شخصی شان همیشه درخواستها در این مورد را رد میکنند . نهایتن کاربر مجبور است از ماژولها استفاده کند که آنها هم کارایی لازم را ندارند و یا با یک به روز رسانی هسته کل ماژول از کار میوفتد .
به عکس در مقابل یک نرمافزار تجاری بخش پشتیبانی دارد و فورن به نیاز کاربر پاسخ میدهند و در صورتی که تقاضا ها برای موردی خاص از یک حدی بیشتر باشد آن قابلیت به آن افزوده میشود . نرم افزار های متن باز چه پشتیبانی ای دارند ؟ به جز یک سری فاروم که کاربران دیگر پاسخ میدهند که اغلب هم پاسخت را نمیدهند و یک چیز دیگر میگویند یا اشتباه راهنمایی میکنند چه چیزی گیر شخص می آید ؟
باز هم میشود در همین باره پشتیبانی مثال زد !
مثلن شما با پنل مدیریتی Zpanel دارید کار میکنید . به هر دلیلی به مشکل خورده اید که این مدل مشکلات با پنلها بسیار است - تیم پشتیبانی که مطلقن به شما پاسخی نمیدهد و پاستان میدهد به فارومش !!! در فارومش هم که کسی نیست که بتواند مشکل شما را حل کند و یا اصلن یک چیز دیگر میگوید ! شما در باره A پرسیده اید و آنها در مورد B پاسخ میدهند !
عکسش شما دارید از Cpanel که گران ترین پنل مدیریتی هم هست استفاده میکنید . به محض اینکه مشکلی پیدا میکنید یک تیکت برای بخش پشتیبانی میفرستید و آنها در کمتر از چند ده دقیقه پاسخ میدهند . نهایتن اگر نتوانید با راهنمایی هایشان مشکل را برطرف کنید خودشان وارد سیستم شده و مشکل را برایتان برطرف میکنند .
تجربه هایی از این دست بین نرم افزارهای رایگاه و پولی برای افرادی مثل بنده که همه مدل نرم افزار تجاری و مشابه رایگانش را امتحان کرده اند بسیارند و نهایتن هم اشخاص به همان برنامه های تجاری روی می آورند و دلیل اصلی اینکه با وجود تمام این اتهام ها و بزرگنمایی ها و مطلقن شر نشان دادن تولیدکنندگانی که در مقابل محصولشان طلب پول میکنند این نرم افزارها کماکان از تمام انواع غیر جاری چند سر و گردن بالاتر هستند و کاربران ترغیب به استفاده از محصولات رایگان و متن باز که اکثرن تخمی هم هستند نمیشوند همینهاست .
شما همین لینوکس را ببینید ، سالهاست که دارد دست و پا میزند که بتواند یک سیستم عامل یوزرفرندلی بشود ولی کماکان موفق نبوده و هنوز که هنوزه به عنوان یک سیستم عامل دسکتاپ بسیار ضعیف عمل میکند حتا همان اوبونتو ، به زحمت فراوان بتواند ۱۰% از نیاز یک کاربر خانگی را تامین کند . خوب دلیلش چیست ؟ بی دانشی توسعه دهندگان یا به بازی نگرفتن کاربران خانگی ؟ به نظر بنده که دومی درست تر است .
Ouroboros نوشته: پیرامون کمآوردن نرمافزارهای متن باز از مدلهای تجاری، شاید در حال حاضر حق با شما باشد، اما طی ده سال اخیر شاهد نه فقط پیشرفت گسترده، که پیشی گرفتن گونهی نخست از مدل دومی بودهایم:
ویالسی
فایرفاکس
اوکلار
کالیبر
لیبرآفیس(که از هر جهت بهتر از آفیس مایکروسافت و اپنآفیس است)
در میان اینها به نظر بنده تنها فایرفاکس موفق بوده ، وی ال سی که اصلن به درد نمیخورد ! من نمیدانم شما چه طور آن را برتر از انواع تجاریش میدانید .
اگر هم منظور شما از اوکلار همان Okular است (چون نتوانستم متوجه شوم که کدام برنامه مد نظر شماست) در قیاس با ریدر ادوبی اصلن حرفی برای گفتن ندارد . بسیار ساده نگریست که فکر کنیم که یک نرم افزار دست چندمی برای خواندن یک سند از خالق آن سند بهتر عمل میکند و فایل فرمتش را بهتر از خالقش میشناسد ! شاید تنها برتری ایکه این نرم افزار داشته باشد پشتیبانی از فایل فرمتهای بیشتر است .
کالبر را نمونه های تجاریش را نمیشناسم چون استفاده ای ندارم پس نظری در باره اش ندارم .
لیبر آفیس هم در قیاس با مایکروسافت آفیس بسیاری از قابلیت های کلیدی را اصلن ندارد ! مانند گرداندن تصاویر و در نهایت به نظر بنده هنوز هم مایکروسافت آفیس خیلی برتر و بهتر است به خصوص در بخش پشتیبانی :
LibreOffice and Microsoft Office Compared
Ouroboros نوشته: هیچ دلیلی وجود ندارد که دیگر پروژههای داوطلبانه و خودخواسته که در آن شرکتکنندگان به میل خود دست به توزیع و گسترش و استفاده از یک محصول میزنند به زودی به جایگاه اینها نرسند و به سادگی مدلهای تجاری را پشت سر نگذارند.. بخصوص که نوع دوم هزاران سال سابقهی منفی دارد، اما همکاری و مشارکت برای نخستین بار است که آزموده میشود، و تا اینجا بجز موفقیت چیزی نداشته.
بزرگترین دلیلش همان حساب نکردن مصرف کننده به بیضه هایشان است . کما اینکه پیشتر هم توضیح داده ام . نوع دوم هم تمامن موفقیت نبوده و این ادعا که همش موفقیت بوده درست نیست . بزرگترین شکست محصولات متن باز و مشارکتی اینه که مصرف کننده های غیر متخصص که تعدادشان هزاران برابر بیشتر از مصرف کنندگان متخصص است را به کل نادیده گرفته ! و همینجاست که این مدل ادعاهای سوسیالیستی پوچ میشوند . در ظاهر تنها سخن از حقوق و راحتی و زندگی بهتر برای خلق میزنند ولی در عمل زندگیشان را تباهی میکشانند و تنها سخن از بد بودن و شیطانی بودن سرمایه داری میزنند ولی نه تنها در عمل تا به حال هیچ کاری نکرده اند بلکه راهی عملی هم نشان نداده اند و فقط و فقط حرف بوده و اتهام و حمله های شخصی . در تولید علم که اگر نه ۰ ولی نزدیک به آن بوده اند . اوج قدرتنمایی علمیشان همانا شوروی بوده که آن هم مدام محصولات آمریکایی را کپی کاری میکرده و خلاقیت و نو آوری کلن پشم !
این یک حقیقت است که اگر پشت علم سرمایه نباشد قدم از قدم بر نمیدارد . سخنان شما امیر گرامی بنده رو یاد انشای "علم بهتر است یا ثروت" انداخت و فقط کافی بود مینوشتی ثروت بهتر است ! خشتکت دیگر مال خودت نبود !!!
خدای ار به حکمت ببندد دری - به کرمک زند قفل محکم تری