دوستان فرض کنید این حکومت سرنگون شود.
بعد که نظام سکولار سر کار آمد ما با آفت مسلمین حزب اللهی و تروریست همچنان روبرو هستیم.
حکومت سکولار قرار است به دین کاری نداشته باشد و همچنان حوزه های علمیه و مساجد و حسینیه ها مرکز تجمع و پرورش نیروهای ضد بشری خواهد بود.
در این صورت شاهد خواهیم بود که انصار حزب الله و گروه های مشابه به کار خود ادامه خواهند داد و به اخلال در کشور و ترور و قتل دگر اندیشان ادامه خواهند داد.

همچنین تلویزیونهای ماهواره میگویند در نظام آینده همه گروه ها هستند و کسی حذف نخواهد شد این بدان معنی است که امثال مصباح یزدی و رفسنجانی و ملایان دیگر که هرکدام اکنون ده ها میلیارد دلار دارایی در ایران دارند با ثروتشان مسلمانان تروریست را سازماندهی خواهند کرد.

به نظر شما راه حل حفظ امنیت کشور در نظام بعدی چه خواهد بود؟

یک راه حل که به ذهن من رسیده الگو برداری از خود جمهوری اسلامی برای مبارزه با تروریستهای اسلامی است.

ببینید الان انصار حزب الله و همچنین گروه تروریستی نواب صفوی در زمان خاتمی قتل و جنایت انجام میدهند و حکومت مدعی است اینها مومنان خود جوش هستند.

از طرفی در نظام سکولار آینده اگر تروریستهای مسلمان توسط دولت سکولار و غیر مذهبی اعدام یا زندانی شوند این پیراهن عثمان میشود و مثل ماجرای حسین و یزید و ... بهانه برای مظلوم نمایی تروریست ها میشود و قبر تروریستها هم امامزاده میشود.

پس احتیاج به یک برگ برنده است.

راه حل چیست؟

راه حل این است که یک سازمان مسلح اسلامی زیرزمینی ایجاد کنیم که عقاید جدید را اعلام کند و تحت کنترل سکولارها باشد. مثلا این سازمان اعلام میکند که حقوق بشر و لیبرالیسم با اسلام در تضاد نیست بلکه در تعالیم اسلام به لیبرالیسم و سکولاریسم و حقوق بشر دستور داده شده. این سازمان خشونت را در اسلام نفی میکند و فقط یک جا خشونت را در اسلام مجاز میداند اینکه اگر ملایی فتوای قتل و ترور داد حتی اگر فتوای قتل کافران به اسلام را داد خونش مباح میشود و هرکس با آن ملا که حکم قتل داده همکاری کرد خونش مباح میشود. این سازمان مثل سازمان حسن صباح تروریستهای مسلمان مصلح تربیت می کند و به نام اسلام مسلمانان جهادگر را ترور میکند.

فایده این سیستم این است که تروریست ها بدون امامزاده شدن ترور میشوند و جسد آنها مثل جسد اسامه توسط سازمان به دریا انداخته خواهد شد. از سوی دیگر تروریست به نام اسلام ترور یا اعدام خواهند شد و صحبت مذهب و لامذهب پیش نخواهد آمد.

از دیگر فواید این سازمان سازماندهی تظاهرات خود جوش علیه مذهبیون سنتی خواهد بود و مثلا هرگاه حزب الله راهپیمای راه انداخت توسط این سازمان آنان تحت کنترل در میآیند و مثلا اگر حزب الله به کنسرت یا نمایش فیلم سینمایی حمله کردند اعضای سازمان حزب الله را مضروب و تادیب خواهند کرد.

تقریبا این سازمان شباهتهایی با سازمان مجاهدین خلق خواهد داشت ولی مثل آنان به بیگانه وابسته نیست و همچنین از آنان مدرن تر است.

یک راه دیگر این است که دیکتاتوری مجاهدین خلق در ایران به قدرت برسد و 20 سال بر ایران حاکم شود و نسل ملا و بسیجی . حزب اللهی را با قتل عامهایی که راه میاندازند برکنند که جوی خون دومی بعد از جنایات خمینی در ایران راه می افتد ولی تروریسم سنتی از ایران ریشه کن خواهد شد.

agnostic نوشته: یک راه حل که به ذهن من رسیده الگو برداری از خود جمهوری اسلامی برای مبارزه با تروریستهای اسلامی است.

ببینید الان انصار حزب الله و همچنین گروه تروریستی نواب صفوی در زمان خاتمی قتل و جنایت انجام میدهند و حکومت مدعی است اینها مومنان خود جوش هستند.

از طرفی در نظام سکولار آینده اگر تروریستهای مسلمان توسط دولت سکولار و غیر مذهبی اعدام یا زندانی شوند این پیراهن عثمان میشود و مثل ماجرای حسین و یزید و ... بهانه برای مظلوم نمایی تروریست ها میشود و قبر تروریستها هم امامزاده میشود.

پس احتیاج به یک برگ برنده است.

راه حل چیست؟

راه حل این است که یک سازمان مسلح اسلامی زیرزمینی ایجاد کنیم که عقاید جدید را اعلام کند و تحت کنترل سکولارها باشد. مثلا این سازمان اعلام میکند که حقوق بشر و لیبرالیسم با اسلام در تضاد نیست بلکه در تعالیم اسلام به لیبرالیسم و سکولاریسم و حقوق بشر دستور داده شده. این سازمان خشونت را در اسلام نفی میکند و فقط یک جا خشونت را در اسلام مجاز میداند اینکه اگر ملایی فتوای قتل و ترور داد حتی اگر فتوای قتل کافران به اسلام را داد خونش مباح میشود و هرکس با آن ملا که حکم قتل داده همکاری کرد خونش مباح میشود. این سازمان مثل سازمان حسن صباح تروریستهای مسلمان مصلح تربیت می کند و به نام اسلام مسلمانان جهادگر را ترور میکند.

فایده این سیستم این است که تروریست ها بدون امامزاده شدن ترور میشوند و جسد آنها مثل جسد اسامه توسط سازمان به دریا انداخته خواهد شد. از سوی دیگر تروریست به نام اسلام ترور یا اعدام خواهند شد و صحبت مذهب و لامذهب پیش نخواهد آمد.

از دیگر فواید این سازمان سازماندهی تظاهرات خود جوش علیه مذهبیون سنتی خواهد بود و مثلا هرگاه حزب الله راهپیمای راه انداخت توسط این سازمان آنان تحت کنترل در میآیند و مثلا اگر حزب الله به کنسرت یا نمایش فیلم سینمایی حمله کردند اعضای سازمان حزب الله را مضروب و تادیب خواهند کرد.

تقریبا این سازمان شباهتهایی با سازمان مجاهدین خلق خواهد داشت ولی مثل آنان به بیگانه وابسته نیست و همچنین از آنان مدرن تر است.

البته این راه حل به نظر ساده نمی آید چون کنترل یک سازمان که کارش ترور است ممکن است آسان نباشد و خود این سازمان ممکن است به یک سازمان تروریستی بی در و پیکر تبدیل شود. البته چنین سازمانهایی وجود داشته اند مثلا شنیدم اسرائیل هنگام تاسیس دارای یک سازمان تروریستی بوده که تروریست های ضد یهود را ترور می کرده و باید دید دولت اسرائیل چگونه این سازمان را کنترل کرده که به یک سازمان تروریستی لجام گسیخته تبدیل نشده است.


همچنین یک راه دیگر این است که اولا به سردمداران جمهوری اسلامی اجازه فعالیت در رژیم آینده داده نشود و ثانیا اموال دزدیده شده را از آنان بازپس بگیریم. در این صورت بخشی از نیروی تروریستی اسلام سنتی خنثی میشود.[color="silver"]

---------- ارسال جدید اضافه شده در 10:10 pm ---------- ارسال قبلی در 10:07 pm ----------

[/color]راه دیگر این است که ببینینم هندوستان با درگیری های مذهبی چکار کرده که توانسته نظم را همراه دموکراسی برقرار کنه و از این گروه های تروریستی ضد تروریستی هم ایجاد نکرده.
مثال دیگر ایتالیا و مبارزه با مافیا است و مورد دیگر اسپانیا و مبارزه با جدایی خواهان باسک است. مورد بعدی نحوه کنترل خشونت در ایرلند است که همیشه بین پروتستانها و کاتولیکها درگیری بوده.

به نظر من که هیچ کدوم از این دو راه نه شدنی هستن نه از لحاظ عقلی درست و اگه هم بشه احتمالا ایران رو برای سالیان سال درگیر جنگ داخلی خواهد کرد!!! زمانی که یک نظام سکولار سر کار میاد حتما باید یه قانون اساسی مناسب هم قبلش داشته باشیم دیگه...اونجا دیگه مشخص شده که محدوده فعالیت هر گروهی تا کجاست...نه که بذارن گروهی با افکار تند اسلامی ابزار ثروت و قدرت بی اندازه ای داشته باشن!!!!

به نظر من باید در فردای آزاد ایران یک قانون اساسی‌ قوی نوشته بشه که از نظر قانونی‌ دست این جانوران رو از قدرت کوتاه کنه ، یعنی‌ دین رو از دولت ، قوانین و حکومت بیرون کنه .

بنظر من بعد از تغییر نظام تازه اول کاره.و مهمتر از هر چیزی یه قانون اساسی درست و حسابی سکولار و مبتنی بر حقوق بشر هست.ولی اونقدر مزخرف در این چند دهه در جامعه پمپاژ شده و امکان تشکیل حزب از بین رفته که خطر خیلی زیاده و احتمال قریب به یقین اسلامی ها میمانند و تازه غیر اسلامی ها هم بعضن افکار فاشیستی کم ندارن.بنظر من باید یه ارتش قوی پشت دولت سکولار باشه یه مدت تا وحشی بازی این اسلامیستها بخوابه.قتل عام اسلامگراها(غیره مسلح) هم غیر اخلاقی و وحشیانست و هم غیر عملی.بنظر من تنها شانس اینه که آمریکا از استقرار یک ایران قوی سکولار پشتیبانی کنهو کمک کنه که روی پاش وایسه.همون موقع اگر جناب محمدرضا شاه اصلاحات سیاسی رو هم همراه با اقتصادی مثل کره جنوبی انجام میداد همون اول کارها درست میشد.ایران هم این وسط اگر یک اتحاد اساسی با آمریکا مثل کره جنوبی انجام بده خیلی خوب میشه.مخصوصن هم که فکر نکنم در هیچ جای خاورمیانه علاقه به آمریکا مثل جونهای ایرانی وجود داشته باشه.اصلاح طلبها هم از همین میسوزند و اولویت شماره یکشون این هست که این رو وارونه جلوه بدند و آمریکا رو متقاعد کنند در ایران راه حل سکولاری نیست و آمریکا تنها راهش اینه که پول مفت و باج به اسلامیستها میانه رو (اصلاح طلب) بده تا اونها اوضاع رو کنترل کنند.
راه حلی که هیچ وقت کار نکرده و نخواهد کرد و فقط اوضاع رو بدتر میکنه.

Russell نوشته: ولی اونقدر مزخرف در این چند دهه در جامعه پمپاژ شده و امکان تشکیل حزب از بین رفته که خطر خیلی زیاده و احتمال قریب به یقین اسلامی ها میمانند و تازه غیر اسلامی ها هم بعضن افکار فاشیستی کم ندارن

با باقی سخنانتون موافقم - فقط در این مورد به نظر من یک راه حل وجود داره خوشبختانه .
احزاب در تبعید ما (اوپوزوسیون) خوشبختان تعدادشون از موهای سر هم زیاد تره و میشه با داشتن ساختار قانونی قوی امکان و اجازه فعالیت به همه ی اینها رو در ایران داد و بعدش هر کدومشون با درصد رای به دست آورده تعدادی کرسی را در مجلس کشور به دست میارند و الا آخر .
این طوری مردم ایران معنی کار کردن احزاب و عقیده های مختلف رو برای به ثمر رساندن یک هدف مشترک که همانا پیشرفت کشور و رفاه و آسایش مردم باشه درک میکنند و بعدش کم کم - احزاب تخمی مثل مجاهدین و ما هستیم و ... از دور خارج میشند و احزاب درست و حسابی جوانی بوجود میاند و کم و کم اوضاع پایدار میشه . در عین حال چون سیستم قدرت مطلقه رو دست حزب یا شخص خاصی نمیده امکان سوء استفاده یک حزب خاص خیلی کم میشه و بای جلوگیری از چنان فاجعه ای هم یک ارتش مقتدر که سراسر با مردم و خواست مردم است میتواند کودتاچیان و خائنین را سر جایشان بنشاند و اجازه ی در دست گرفتن تمام امور و تک حزبی کردن مملت و کنار زدن بقیه رو با روشهای غیر دموکراتیک و تقلب و ... رو نده .

به طور طبیعی بعد از چند سالی که این سیستم جا بیوفتد فکر تک حزبی کردن و گند زدن به نظام دموکراتیک کشور از سر همه میوفتد و همه سعی میکنند از طریق رای مردم و با در دست گرفتن کرسی های بیشتری در تمام کشور یا منطقه خودشون به قدرت برسند . مثل همین آلمان .

میمونه مساله فدرالیسم که خیلی ها موافقشن و خیلی ها مخالف . من نظری در باره اش ندارم ولی اگر تنها راه موجود باشه برای اینکه اقوام نا راضی و جدایی طلب را بدون اعمال خشونت و زور و کثافت کاری آرام کنیم تا کشور تکه تکه نشود باهاش مخالفتی ندارم .

sonixax نوشته: احزاب در تبعید ما (اوپوزوسیون) خوشبختان تعدادشون از موهای سر هم زیاد تره و میشه با داشتن ساختار قانونی قوی امکان و اجازه فعالیت به همه ی اینها رو در ایران داد و بعدش هر کدومشون با درصد رای به دست آورده تعدادی کرسی را در مجلس کشور به دست میارند و الا آخر .

مشکل اکثر کشورهای جهان سوم و از جمله ایران همیشه همین بوده که فکر می کنند دموکراتیزه شدن جامعه از بالا صورت می گیرد. تعدد احزاب و عقاید سیاسی و گروه بندیها در جوامع دیکتاتوری هیچگاه نتیجه بخش نبوده. بنگرید به وضعیت مصر و داستان انقلاب اسلامی ما, مصریها تازه دارند به آن می رسند. و یا روسیه که بسیار به سناریوی ایران شبیه است. نتیجه خروج از یک سیستم توتالیتر و دیکتاتوری چه شد؟ با وجود تمامی ارکان ظاهری دموکراتیک و قانون اساسی و انتخابات و روزنامه ها نتیجه یک سیستم دیکتارتوری فاسد شد.

برای رسیدن به آزادی باید دموکراسی را از طبقات پایین آغاز کرد. با تشویق و قدرت دادن به شوراها, اتحادیه ها و سازمانهای غیردولتی مردم مدار...

متاسفانه مساله این است که رسیدن به چنین سیستمی نیاز به چند سیاستمدار روشنفکر برجسته همچون پدران انقلاب آمریکا دارد که با قحط الرجال موجود در ایران یافتنشان سخت است.

Kaveh نوشته: متاسفانه مساله این است که رسیدن به چنین سیستمی نیاز به چند سیاستمدار روشنفکر برجسته همچون پدران انقلاب آمریکا دارد که با قحط الرجال موجود در ایران یافتنشان سخت است.

کاوه گرامی به دفترچه خوش آمدید
متاسفانه در مورد ایران تا یک حد اقل هایی نباشد امکان فرهنگسازی از طبقات پایین وجود ندارد .
در کشوری مثل ایران حتا کار فرهنگی نیز از جانب حکومت خطرناک محسوب میشود و با فعالین به شدت برخورد میشود .