10-03-2012, 07:10 PM
مردی پس از 15 سال از زندان فرار میكنه . او مقابل خانه ای نگاه میكنه تا بتونه پول و اسلحه گیر بیاره ولی در اونجا زن و مرد جوانی رو در رختخواب پیدا میكنه . ابتدا مرد جوان رو به صندلی طناب پیچ میكنه سپس خانم خوشكله رو به صندلی میبنده و نزدیك میشه و بوسه ای به گردنش میزنه و میره حمام تا دوش بگیره. مرد جوان به همسرش میگه گوش كن عزیزم این مرد از لباسش معلومه كه مدت زیادی رو در زندان بسر برده و حتما اونج
ا هیچ زنی رو ندیده من دیدم چطور گردن تو رو ماچ كرد اگه خواست با تو سكس داشته باشه مقاومت نكن اونو راضی كن با اینكه میدونم برات چندش آوره ببین این زندانی خیلی باید خطرناك باشه و اگه عصبانی بشه جفت مون رو میكشه قوی باش عزیزم و بدون خیلی دوستت دارم. همسرش پاسخ میده او گردن منو ماچ نكرد اون در گوش من گفت كه همجنس بازه و معتقده كه تو خیلی نازی و از من پرسید كه وازلین داریم و من گفتم كه در حمام میتونه پیدا كنه . پس عزیزم قوی باش و بدون من هم بسیار دوستت دارم
ا هیچ زنی رو ندیده من دیدم چطور گردن تو رو ماچ كرد اگه خواست با تو سكس داشته باشه مقاومت نكن اونو راضی كن با اینكه میدونم برات چندش آوره ببین این زندانی خیلی باید خطرناك باشه و اگه عصبانی بشه جفت مون رو میكشه قوی باش عزیزم و بدون خیلی دوستت دارم. همسرش پاسخ میده او گردن منو ماچ نكرد اون در گوش من گفت كه همجنس بازه و معتقده كه تو خیلی نازی و از من پرسید كه وازلین داریم و من گفتم كه در حمام میتونه پیدا كنه . پس عزیزم قوی باش و بدون من هم بسیار دوستت دارم
.Unexpected places give you unexpected returns