نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

نظرسنجی: جبر یا اختیار؟ -
جبر
64.71%
11
64.71%
اختیار
35.29%
6
35.29%
* چنانچه به گزینه‌ای رای داده اید، با علامت ستاره مشخص گردیده است. نمایش نتایج

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

جبر یا اختیار؟
#1

با سلام

به نظر شما انسان اختیار دارد یا نه؟ ابتدا نظر خودم رو میگم:

به نظر من انسان اختیار ندارد. انسان از وقتی که به دنیا می آید تمامی رفتارهایش معلول دو علت است یکی ژن دیگری هم محیط. هر رفتاری که از انسان سر میزند معلول این 2 علت است. ژن همان عامل وراثتیست که به انسان میرسد از پدر و مادر و اجدادش. محیط هم تشکیل شده از نژاد و آب و هوا و جامعه و حکومت و مدرسه و دین و رسانه و دوستان و فامیل و امثالهم که هر کدام به میزان نامشخصی بر دیدگاه انسان تاثیر میگذارد. در واقع انسان بنده ژن و محیطش است. اینها رو از نقطه نظر زیست شناسی و فلسفی گفتم.

من قبلا خیال میکردم جبرگرایی را فقط میتوان در ابعاد زیست شناسی و فلسفی مطرح کرد تا اینکه کتاب طرح بزرگ استیون هاوکینگ رو خوندم که در اون حرف از جبر گرایی علمی زد و با یک دید جالب که من تا آن زمان نشنیده بودم جبر را اثبات کرد و گفت اختیار یک خیال باطل بیش نیست. کتاب رو به دوستم دادم که بخونه و الان دستم نیست اما یادمه که چی گفته بود. من حرفهاش رو با مثال و بطور مشروح اینجا بیان میکنم:

از نقطه نظر علمی بعد از انفجار بزرگ بعد از مدت زمان اندکی قوانین شکل گرفتند که از آن زمان تاکنون بر عالم مسلط بودند و انسان هم به مرور زمان با دانستن این قوانین و ساختن وسایل و ابزار پیشرفت کرد. یعنی قوانین بر همه چیز این عالم مسلط است و تقدم دارد. رفتار تمامی چیزها اعم از زنده یا غیر زنده چه گیاهان چه حیوانات که شامل انسان هم میشود بر اساس همین قوانین است. پس هیچ چیز از محدوده این قوانین خارج نیست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم این قوانین بر ما مسلط هستند و هیچ کدام از رفتار های ما خارج از این قوانین نیست یعنی ما نمیتوانیم خارج از این قوانین کاری کنیم. پس چون ما در محدوده این قوانین هستیم هر رفتاری که از ما سر میزند قابل پیش بینی است (هرچند که این پیش بینی غیر ممکن است اما محال نیست) این هم از نقطه نظر علمی.

استیون هاوکینگ در طرح بزرگ گفته بود اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از او سر میزند تحت تاثیر برهم کنش میلیاردها سلول انسان با خودشان و با محیط است و چون دانستن وضعیت اولیه میلیاردها سلول انسان امری غیر ممکن است پس روانشناسان بجای اینکه ملاک را جبر بگذارند انسان را بصورت یک کل در نظر میگیرن که مختار است و سپس اختیار او را بررسی میکنند (وگرنه مشخص است وقتی که یک روانپزشک به شما دارو میدهد این دارو درمانی بر اساس اعتقاد به جبر است چرا که روانپزشک میخواهد با دارو تغییری در رفتار شما ایجاد کند)

یکی از دلایلی که بر اساس آن من به بهشت و جهنم اعتقادی ندارم همین جبرگراییست. اگر جبر در کار باشد دیگر قضاوت در مورد اعمال انسانها کاری نادرست است. البته جامعه نیازمند قانون است اما به نظر من در آینده با پیشرفت علم ژنتیک شرایطی فراهم خواهد شد که با دستکاری در ژن انسانها دیگر انسانها نمیتوانند خلافی انجام بدهند.

اگر فکر میکنید اینطور نیست و انسان اختیار دارد دلایلتون رو بگید (اگر هم فکر میکنید انسان اختیار ندارد هم دلایلتون رو بگید)

با تشکر
پاسخ
#2

http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8...DB%8C-887/
:)

To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
پاسخ
#3

درود



مردم ایران از میان فلسفه جبر و اختیار بیشتر به جبر گرائی معتقدند . قضا و قدر و سرنوشت را حاكم بر زندگی می دانند - حوادث و وقایع را بیشتر خواست خداوند و به امر خداوند و مصلحت و مشیت الهی میدانند . و كمتر به اختیار معتقدند . حتی حصبه و آبله و قحطی و زلزله را تا همین چند دهه اخیر بلای آسمانی می دانستند كه جز تسلیم و رضا در قبول آن چاره نداشتند .



باورمندی ایرانیان به قضا و قدر قابل انكار نیست . تصمیم و تلاش و اراده و نقش انسان نمی تواند سرنوشت را تغییر دهد . آینده نگری . پیش بینی عقلانی و برنامه ریزی در میان عامه كمرنگ است . بر باور ایرانیان بیشتر قانون جبر و توكل به خدا حاكم است تا اختیار . این قاعده در شعر شاعران به وفور نمایان است .



خداكشتی آنجا كه خواهد برد

اگر ناخدا جامه از تن درد (سعدی)



اگر تیغ عالم بجنبد زجای

نبرد رگی تا نخواهد خدای



با قضا كارزار نتوان كرد

گله از روزگار نتوان كرد



چنین بود رای جهان آفرین

كه او جان سپارد به توران زمین

گواهی همی داد دل در شدن

كه دیدار از آن پس نخواهد شدن

چنین است كردار گردنده دهر

گهی نوش بار آورد گاه زهر

به جائی كه زهر آكند روزگار

از او نوش خیره مكن خواستار (فردوسی در داستان سیاوش)



برمن قلم قضا چو می گردانی / پس نیك و بدش چرا زمن می دانی

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانی (خیام)



وقتی ما همه پدیده ها و پیش آمدها را به خواست خدا و به اراده خدا بدانیم . و او را در همه امور جزئی دخیل بدانیم . و بگوئیم چون و چرا در کار خدا روا نیست . انگیزه كنكاش . كنجكاوی و پژوهش از میان می رود . و انسان از تصمیم و تلاش و عزم و اراده باز می ماند . و در این وادی ذهن انسان وارد فضای بسته ای می شود که پاره ای سئوالات درقفس قداست قفل می ماند و قابل طرح و بررسی و پرسش نخواهد بود . لاكن بزرگانی هم بوده اند كه به عزم و اراده و همیت انسان بهای بیشتر داده اند .



نكوهش مكن چرخ نیلوفری را

برون كن زسر باد خیره سری را

چو تو خود كنی اختر خویش را بد

مدار از فلك چشم نیك اختری را (ناصرخسرو)



نیكی و بدی كه در نهاد بشر است

شادی و غمی كه در قضا و قدر است

باچرخ مكن حواله كاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است (خیام)




استیون هاوكینگ می گوید . حتی افرادی كه معتقد هستند . سرنوشت همه از قبل تعین شده و قابل تغییر نیست . موقع رد شدن از خیابان . هر دوطرف خیابان را نگاه می كنند .
پاسخ
#4

اعتقاد به سرنوشت با اعتقاد به جبر فرق میکنه. کسی که به سرنوشت اعتقاد داره خیال میکنه یک قدرت ماوراالطبیعی مثل خدا همه چیز رو از قبل مقدر کرده و کاری از دست انسان ساخته نیست جز رفتن راهی که خدا براش تعیین کرده. در صورتی که در تمامی استدلالاتی که من آوردم هیچ سخنی از سرنوشت و خدا نیاوردم و همگی بر مبنای فلسفه و زیست شناسی و علم بود.

در مورد اون سخن استیون هاوکینگ باید بگم که خود استیون هاوکینگ به جبرگرایی علمی باور داره و مطمئنا علت این رو میدونه که چرا انسانی که به جبر هم اعتقاد داره هنگام عبور از خیابان به دو طرفش نگاه میکنه. جبر مساوی با حماقت نیست. جبر یعنی بنده ژن و محیط بودن که عللش رو گفتم. انسان در شرایط عادی هنگام عبور از خیابان به دو طرفش نگاه میکنه اما مادری که دنبال کودکش در خیابان هست چطور؟ یک انسانی که دنبال خودکشی هست چطور؟ یک انسانی که دنبال دزد هست چطور؟ یک دیوانه چطور؟ شما با استفاده از جبر همه حالات گفته شده رو میتونید توجیه کنید. کسانی که به جبر اعتقاد دارن نمیگن انسان مغز نداره! میگن همون مغزش هم بنده ژن و محیطه.
پاسخ
#5

درود

واقعیت این است كه انسان در مواردی ملزم به جبر است و در مواردی صاحب اختیار . و عواملی مثل قوانین اجتماعی . سنت های فرهنگی. نوع نظام حاكم . ترس و تكلیف . وجدان و مسائل عاطفی در این میان نقش دارند . بنابراین مسئله جبر و اختیار نمی تواند مطلق باشد .
پاسخ
#6

یک تفاوتی باید قائل شد میان «تقدیرباوری» و «جبرباوری». من شخصا گمان می‌کنم انسان به شدت تحت سلطه و کنترل رانه‌های زیست‌شناختی خود است، و فراتر رفتن از آنها نیازمند گسترش بسیار وسیع خودآگاهی و مراقبه‌ای مداوم و بی‌وقفه(که تازه بازهم رهایی از بخشی از ایشان ناممکن و رهایی از بخشی دیگر بسیار دشوار و خدشه‌پذیر خواهد بود). اما همچنان گمان می‌کنم که کاری‌ست ممکن. در نتیجه میان Determinism و Fatalism باید تفاوتی قائل بود.
پاسخ
#7

Ouroboros نوشته: یک تفاوتی باید قائل شد میان «تقدیرباوری» و «جبرباوری». من شخصا گمان می‌کنم انسان به شدت تحت سلطه و کنترل رانه‌های زیست‌شناختی خود است، و فراتر رفتن از آنها نیازمند گسترش بسیار وسیع خودآگاهی و مراقبه‌ای مداوم و بی‌وقفه(که تازه بازهم رهایی از بخشی از ایشان ناممکن و رهایی از بخشی دیگر بسیار دشوار و خدشه‌پذیر خواهد بود). اما همچنان گمان می‌کنم که کاری‌ست ممکن. در نتیجه میان Determinism و Fatalism باید تفاوتی قائل بود.
امیر جان نظرت درباره اراده آزاد پاد علیتی چیست؟

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#8

Russell نوشته: امیر جان نظرت درباره اراده آزاد پاد علیتی چیست؟

درود، یکسره مخالف نگر آنها هستم، اما گمان می‌کنم وجود باورمندان به آن دلیل خوبی‌ دیگری‌ست برای ما تا به سطح‌بندی مفهوم «اختیار» بپردازیم.
تعریف «انتخاب» توانایی گزینش آزادانه میان گزینه‌های موجود یا متصور به وجود است، و همینکه شما روزانه میان صدها گزینه‌ی مختلف دست به انتخاب می‌زنید ولو آنکه رانه یا انگیزه‌ای زیست‌شناختی، یا «بیولوژیکی» (یا هرچه) درپس آن باشد دارید سطحی از اختیار را در عمل تجربه می‌کنید که میزان اثربخشی و تاثیرگذاری آن در زندگی شخص شما و دیگرانی که تحت اثر آنها قرار گرفته‌اند تا اندازه‌ی نسبتا دقیقی قابل اندازه‌گیری‌ست. در نتیجه، با عنایت با عینیت می‌توان گفت طرح اینکه وجود هرگونه جبری در تضاد با اراده‌ی آزاد قرار می‌گیرد اساسا به رسمیت نشناختن چیزی‌ست که ما می‌دانیم وجود دارد، اما از وجود داشتن آن بیزاریم.
پاسخ
#9

Ouroboros نوشته: درود، یکسره مخالف نگر آنها هستم، اما گمان می‌کنم وجود باورمندان به آن دلیل خوبی‌ دیگری‌ست برای ما تا به سطح‌بندی مفهوم «اختیار» بپردازیم.
تعریف «انتخاب» توانایی گزینش آزادانه میان گزینه‌های موجود یا متصور به وجود است، و همینکه شما روزانه میان صدها گزینه‌ی مختلف دست به انتخاب می‌زنید ولو آنکه رانه یا انگیزه‌ای زیست‌شناختی، یا «بیولوژیکی» (یا هرچه) درپس آن باشد دارید سطحی از اختیار را در عمل تجربه می‌کنید که میزان اثربخشی و تاثیرگذاری آن در زندگی شخص شما و دیگرانی که تحت اثر آنها قرار گرفته‌اند تا اندازه‌ی نسبتا دقیقی قابل اندازه‌گیری‌ست. در نتیجه، با عنایت با عینیت می‌توان گفت طرح اینکه وجود هرگونه جبری در تضاد با اراده‌ی آزاد قرار می‌گیرد اساسا به رسمیت نشناختن چیزی‌ست که ما می‌دانیم وجود دارد، اما از وجود داشتن آن بیزاریم.

من هم همواره اندیشه‌ام دراینباره همینطور بوده (هر چند چندان از چگونگی و نگر دیگر متفکران دراینباره آگاه نبودم) و وقتی با ایده همسازگاری و مقهوم اختیار بدون نیاز به انکار علیت آشنا شدم یک نوع حس دژاوو برایم داشت.
ولی اجماع تاریخی بزرگان فلسفه در دو سوی آن مخصوصا آنچه پیرامون خرد و کانت است دراینباره همواره من به این فکر میاندازد که شاید حقایقی هم در این آن باشد.

"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound

پاسخ
#10

کسانی که می گوید انسان اختیار ندارد
باید پرسید مگر انسان ماشین است؟

ماشین ساده ای مثلا اتومبیل کوکی که برای بازیچه ی اطفال ساخته اند را بنگرید و
با کوک کردن فنر به راه می افتد
جلوی آن قطعه ای کائوچو که به منزله ی خرطوم حساس است ببندید.
اتومبی را بر سطح مستوی صافی در برابر دیواری که کمی از آن فاصله دارد بگذارید.
فنر را کوک کنید و اتومبیل را رها کنید
فرض این است که تقابل سطح و دیوار و اتومبیل از نظر ریاضیو و مکانیکی کامل است.
پس از اینکه اتومبیل به راه اقتاد به سمت دیوار خواهد رفت و به ان بر خواهد خورد و دوباره از راهی که رفته بود برخواهد گشت.
باز به سمت راه خواهد افتاد و به آن برخورد و دوبار از راهی که رفته بود بر خواهد گشت تا زمانی که کوکش تمام شود.
عمل اتومبیل یک عمب مکانیکی
اتومبیل هیچ قدرت اختیاری ندارد
درست مانند فرض شما
...
..
حال یک ظرف مستطیل شکل شیشه ای را پر از اب کنید.
در میان ان صفجه ای شیشه که ظرف را به دوقسمت کند اما طول ان از عرض کمتر باشد بگذارید به شکلی که دو قسمت ظرف از دو ظرف صفحه ی شیشه ای به هم مربوط باشد.
در یک قسمت از ظرف تکه ای خوراکی بیندازید و در قسمت دیگر حیوانی از حیوانات ساده ی ابتدایی مثل یکی از حیوانات "بیضی شکل"(پارامسیوم) را رها کنید و بعد با میکروسکوپ ان را زیر نظر بگیرید.
این حیوان به سوی خوراکی راه خواهد افتاد ولی به مانع شیشه ای برخورده و دوباره در خط مستقیم باز خواهد گشت.
این عمل بظاهر یک عمل مکانیکی است(فاقد قدرت اختیار)
اما این حیوان ناگهان چرخی به دو خود می خورد
در زاویه ی دیگری به راه می افتد و پس از برخورد به مانع شیشه ای باز خواهد گشت و دوباره پیچی دیگر در زاویه ای دیگر خواهد خورد و راه خواهد افتاد تا بالاخره از فاصله ی میان صفحه و دیواره ی ظرف گذشت و خود را به خوراک برساند.
این چنین عملی در ساختمان هیچ ماشینی و در مبادی هیچ مکانیکی نیست.

___________________
حلقه ی گمشده ی شما آگاهی است.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان