09-12-2015, 03:02 AM
Mehrbod نوشته: سرکار مزدک بامداد یک سخنی داشتند که گویا بود و آنهم اینکه زمانیکه مردم به زندگینامه کسی میپندارنداز کرامات شیخ ما اینست
همواره منش او را یکسان و ایستا میبینند,
شیره را خورد و گفت شیرینست
یک کرامات دیگرم دارد
ابر را دید و گفت می بارد!!
یعنی واقعا برای گفتن همچین بدیهیاتی باید از جملات گوهرباراستادتان نقل قول کنید :)))) خوب است منم از استادم که هزاران برابر از استاد شما در ادبیات نام آورتر است و اصلا زبان پارسی بخاطر او هنوز می تپد نقل قول بیاورم برای اثبات بدیهیات!!!!!!!!! استادی که دانشگاه پرینستون خودش را کشت تا ایشان بروند آنجا تا دانشکده ی ادبیات پارسی را تاسیس کنند !!
شما چون نا خدا باورید فکر کنم این مسئله خیلی برایتان تازه و شگفت انگیز باشد ولی برای خدا باورها نه ! چون می دانند آنکه تغیر نپذیرد خداست و اینکه اگر کسی را در شب دیدید که گناهی کرده است فردایش به چشم یک گناهکار به او نگاه نکن شاید همان شب توبه کرده باشد!! این یعنی هر آدمی حتی در آنی می تواند از اینرو به آنرو شود!
همان شعری که در "فلسفه هنر" نپسندیدش
نومید هم مباش که رندان باده نوش
ناگه به یک خروش به منزل رسیده اند
خدایا شکرت که زمخت بینم و ریز بین نیستم چون اینجوری بدیهیات را می توان تشخیص دهم و در درک یک شعر هم عاجز نیستم!!
Mehrbod نوشته: ازینرو شما هنوز چند سالی به گذشتهیِ من دارید نگاه میکنید و دربارهیِ کس دیگری سخن میگویید که من نیستم. دلبستگیمن مگر چند سال است که شما را می شناسم؟!!
من به این فروم بسیار کمتر از آن است که ارزش همسنجی با آن زمان را بدارد و هماندیشان پیشین من هماندیشان امروز من
نیستند. اگر شما با مهربد چند سال پیش سخن میگفتید هرگز از او نمیشنفتید که بگوید "چه خداباور
باشید چه نه, اهمیتی ندارد", برای او بسیار هم مهم بود که کسی خداباور است یا نه, جوریکه پیوسته
با این و آن گفتگو میکرد و میکوشید همه را به "راه درست" خردگرایی و ناخداباوری رهنمود بسازد.
بله الان دغدغه ی شما فقط تکنولوژی است و بس!! راستش مرا یاد حکایتی می اندازد مردی شکم پرست بود که بسیار می خورد و هرچه به او می گفتند کمتر بخور برای سلامتیت ضرر دارد می گفت تقصیر من نیست تقصیر همسرم هست که دست پخت خوبی دارد!!! حال انسان و تکنولوژی مثل همان مرد و همسرش هستند........
Mehrbod نوشته: پس اگر کسی ناهمسو
اینجا آمده و کوشیده هتّا ببیند این آدمهای ناهمسو "چه حسی" دارند و چرا او مانند آنها
نیست (و چرا آنان مانند او نیستند), بایستی از همین برداشت نمود که کنجکاوی و هم دلیری بالایی دارد.
من می خواستم ببینم خدا ناباوران بی سواد چه حسی دارند :))) همین ! وگرنه دوستان اتیست زیاد دارم ولی خب همگیشان بسیار باسوادند !! یکیشان که استاد فلسفه هست و اگزیستنسیالیست هست .
بالاخره بزدلم یا دلیر ؟ خودآگاهم یا زمخت بین؟براستی شما با خودتان چند چندید؟!!
پ.ن
تابحال در عمرم اینطوری پست نگذاشته بودم راست گفته اند احترام می خواهی حرمت نگه دار این فروم اگر به این روز افتاده است بخاطر بی ادبی است!! بقول مولانا
بی ادب محروم ماند از لطف رب!
فقط برای unsubscribe آمده بودم اینجا چون نمی خواهم این پست های ادیبانه و پر مغز را بخوانم !! شما هم تا می توانید بنشینید را جع به من با دیگران سخن بگویید انگار جدی جدی باورتان شده است که ارباب من هستید !!! علت رفتنم آن چیزی نیست که جنابعالی خیال می کنید چون من نگفتم که برای همیشه می روم به اینجا سر می زنم و هر وقت چیز به دردبخوری اینجا یافتم و کاربر باسواد و فهمیده ای برای بحث اینجا یافتم (مثل جناب ابن سینا) حتما پست می گذارم و فعالیت می کنم ولی در حال حاضر در محضر مثلا جنابعالی فقط یاد گرفته ام چگونه می توان یک نفر را تحقیر کرد و اشعارش را مزخرف خواند آنهم شعرهایی که برایش حکم فرزندانش را دارند... بگذریم بنده در زندگی فقط و فقط یک هدف را دنبال می کنم و آنهم یادگیری است و اینجا تاکنون اینگونه برایم نبوده است خب کسالت بار شده است! حتی در جستار "موسیقی معماری زمان و معماری موسیقی مکان" هم باز متهم به صوفی گری و نگاه عارفانه شدم در حالی که می خواستم از منابع غربی و حکمای یونانی منبع و ادله بیاورم اما حکمی که از پیش صادر شد مرا مایوس کرد!
خوش باشید دیگر با بی منطق زمخت اندیش بی هوشی چون من سرو کار نخواهید داشت!! ولی من اینجا خواهم آمد شاید امثال ابن سیناها به اینجا بیایند خدا را چه دیدید:)