08-19-2015, 09:41 AM
Nilftrondheim نوشته: حالا که مهربد در حیطه تخصصش یه چیزی پروند من هم یه چیز بپرونم: این همه صحبت از عشق و بندگی و پرستش نشان از خلایی در زندگی شما دارد. شاید به خدا به عنوان یک Father Figure مینگرید. آیا پدرتان پدر قابل قبولی بوده است؟lol
پس با این حساب عرفایی چون مولانا و شمس و ابولحسن خرقانی و حلاج و عین القضات و سنایی و عطار و نجم الدین کبری و فخرالدین عراقی و صدر الدین قونوی و ابن عربی و حسن بصری و رابعه و ابراهیم ادهم و اباسعید ابالخیر و قشیری و بهاالدین ولد و حافظ و ژنده پیل و شیخ اشراق و ملاصدرا و.................................
همه و همه خلا عاطفی داشتند و به سمت عشق به خدا رفتند:))
نه دوست عزیز اتفاقا بنده از همان کودکی زیادی هم مورد توجه پدر و مادرم بوده ام و یک دختر ِ بابای تما عیار بوده ام!!! این محبتها و عشق هایی که عرفا مطرح می کنند مصداق زمینی ندارد باید وارد حلقه شد تا دریافت! بقول سعدی:
سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
من اشتباه کردم که این مطالب را در اینجا که کسی خدا را قبول ندارد بیان کردم بقول مولانا :
منم آن عاشق رویت که جز این کار ندارم
که برآنکس که نه عاشق بجز انکار ندارم
خب آخه دیدم حافظ مدام می گوید :
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
گفتم بیایم و عشق را مطرح کنم که با آن میتوان به حقیقت هستی رسید ولی خب در جایی که مدعیان بی خدایی جمعند نباید از عشق و رموزش سخن گفت
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در رنج خودپرستی
تا بی خبر بمیرد در رنج خودپرستی