08-13-2015, 09:36 AM
dr.mcclown نوشته:سلام و وقت بخیر خدمت همگی
سلام دوست عزیز و خوش آمد می گویم ورودتان را به این فروم
dr.mcclown نوشته: یه مقدار سردرگم شدم که از چه راهی به این سوال پاسخ بدم چون از دیدگاههای مختلف میشه به این مسئله نگاه کرد و اگر دوست من این سوالُ پرسیده بود حتماً در جواب ازش میپرسیدم "چرا اینُ میپرسی؟"هیچ می دانستید این سردرگمی نشان دهندی این هست که شما خیلی اهل منطق و تعقل هستید؟؟!!! افلاطون بر سر در آکادمیش نوشته بود هر کس هندسه نمی داند وارد نشود!!!! می دانید چرا؟؟ چون اهل هندسه به همه چیز از زوایای گوناگون نگاه می کنند و تحلیل می کنند در ضمن در هندسه می توان یک مسئله را به جای یک روش با چند روش حل کرد. پس از بعد مطلق گرایی خارج می شوند و با تعقل و منطق واقعی همه چیز را تحلیل می کنند.
اما جواب شما:
این را می پرسم چون می خواهم با دنیای آدم هایی که خدا را از زندگیشان حذف کرده اند بیشتر آشنا بشوم. در ابتدای جستار هم اگر عنایت کرده باشید گفتم برایم دنیای بی خدایی درکش سخت است چون من عاشق عشق ورزیدن و پرستیدن هستم.
نقل قول: به عنوان مثال میشه از طریق بررسی اجزاء گزارهها وارد شد و هر جزء را چک کرد تا بتونیم از فهم درست آنچه که پرسیده میشود اطمینان حاصل کنیم. مثلاً "بیخدا بودن" یعنی چه؟ "حس آرامش" گفته شده مربوط به یک اضطراب خاصه یا یک آرامش کلی و لاینقطع که در کل لحظات زندگی جریان داره؟ و ..
برای شروع در مورد همین حس آرامش صحبت کنید. منظورم از حس آرامش همان حس آرامش کلی و لاینقطع می باشد. در دنیای بی خدایی دل چگونه آرام می گیرد دنیایی که مرگ در آن یعنی نیستی و مرگ هستی ما.
با سپاس