08-11-2015, 09:19 PM
سارا نوشته: در دنیای بی خدایی ، مرگ پایانِ همه چیز هست و همه چیز باهاش تمام می شود عشق و علم و فلسفه... خب خودِ وجود همین مرگ، خیلی یاس آور و استرس زا است. با همچین واقعه هولناکی (مرگ) در زندگی باید تا کرد؟ چطور حضورش را به عنوان یک حقیقت در زندگی بپذیریم؟همین علم ، همین فلسفه از مباحث اصلیشان نیستی و مرگه .من شخصن اومانیست نیستم ولی برای تمونه توی این ویدئو میتونین دیدگاه اومانیستها نسبت به مرگ رو بفهمید. (اومانیسم غالبن اولین انتخاب از بین سیستم های ارزش گذاریه که یک فرد بعد از بیخدایی انتخاب میکنه، و از حق هم نگذریم تا حد زیادی کامله)
www.youtube.com/watch?v=pR7e0fmfXGw
سارا نوشته: خب پس افراد بی خدا ، به باور جمعی اعتقاد ندارنداین رو از کجا آوریدن، افراد خداناباور فقط به یکی از باورهای جمعی اعتقاد ندارن، اغلب افراد خداناباوری که من میشناسم (چه دوستام چه افراد مشهور) کاملن به اخلاق اعتقاد دارن به قوانین اجتماعی هم همین طور حتی عادلانه نگاه کنیم توی رعایت قوانین و حق دیگری رو نخوردن خیلی محتاط ترن. یادتون نره که اخلاق منشا دینی نداره منشا زیستی-تکاملی-اجتماعی داره[/QUOTE]
سارا نوشته: اکثر بی خدا ها در پیری خدا باور شدند. بزرگترینشان آنتونی فلو بود که حال برخی از بی خدا ها مدعی شدند که زوالِ عقل گرفته است .... البته بستگی دارد که عقل را چگونه تعریف کنیم چون همه خدا باورها هم گفتند که تازه انتونی فلو سر عقل آمده است!!دلیل خوبی نیست. البته من این شخص رو نمیشناسم و با کتابهاش و با نوع و جنس خداناباوریش آشنا نیستم یعنی نمیدونم چطور شد هکه خداناباور شده شاید واقعن و عمیقتن به خداناباوری نرسیده در نتیجه به باورهاش برگشته. از این گذشته هون طور که گفتم یک آدم باید تا حدی مستقل و قوی باشه و حتی در زمان های ناراحتی و ضعف هم به چیزای واقعی که داره بچسبه مثلن خاطرات خوشی که با آدمایی که دوستشون داشته یا بودن کنارشون همه ی اینها به کنار شما چرا خیل خداناباورانی که تا پایان عمر و همین الان در پیری و ضعف کماکان خداناباورن نمیبینید: ریچارد داوکینز 71 ساله، دنیل دنت 72 ساله، نوام چامسکی 87 ساله، میچیو کاکو 68 ساله، نیچه با اون وضع وخیمش، شوپنهاور و .......