Transcendence نوشته: والا من حال و حوصله کل کل ندارم چون کارهای مهمتری دارم.
عصبانیت شما هم بی معنا ست چون من همین مطالب رو (حتی کلمه به کلمه)دیدم ......خوب شما که با سوادی چرا کپی پیست می کنی!!!!!!!
من هر چه می گم تقریبا تراوشات ذهنم است ..چه اندک چه زیاد ،همینم و با هر چه هسـتم هم راحتم .
به غیر این من تازه وارد هستم .شما من رو از کجا می شناسی !!من اینجا نوشته آنچنانی ندارم من مطالب شما رو خوندم باهات پدرکشتگی هم که ندارم خوب کپی پیست میکنی ..برو بیندیش کپی پیست کردن نوشته های فیلسوفان نه شما رو فیلسوف می کنه نه چیز فهم .فقط به درد پز دادن پیش مردم عادی می خوره..
عصبانی من؟!! اتفاقا کلی خندیدم:)) چون اینهمه مقاله نوشتم در مورد همین ها تازه آنهم به دو زبان هم فارسی و هم انگلیسی و آنهم برای ژورنالهایی که مجهز به نرم افزار crosscheck هستند بعد یک بنده خدایی که به قول خودش اینجا تازه وارد است می اید و به من می گوید کپی پیست کرده ای !!! بعد هم که پاسخی در خور می گیرد می گوید چرا به من که تازه وارد هستم می گویی بی سواد تو مرا از کجا می شناسی!!!! خب به نظرتان بهتر نیست این پرسش را از خودتان بپرسید که مرا از کجا می شناسید؟! هان؟ اگر شما اینجا تازه وارد باشید یعنی تمام کاربران دیگر هم برای شما ناشناخته و تازه خواهند بود نه؟ اگر کمی با علم دینامیک آشنا داشته باشید آنگاه متوجه می شوید در تحلیلتان سیستم را فقط شخص خودتان در نظر گرفته اید!! و از اینرو خودتان را برای ما تازه وارد در نظر گرفته و سایر کاربران را شناخته شده در نزد خودتان!
من خودم با سایتها و بلاگهای فلسفی- عرفانی چه ایرانی چه انگلیسی همکاری دارم و مقاله می نویسم و اصلا یکی از رشته های تخصصی من مربوط به همین مباحث است و ابن عربی و عرفان نظریش و تاثیر آرایش در شیخ اشراق تزم!
خب الان این خیلی افتخار دارد که هر چه می نویسید محصول تراواشات ذهنی اتان است؟ فکر نمی کنم مورد افتخار آمیزی باشد چون بقیه ی ایرانیان هم در این مورد با شما مشترک هستند و بهترین نمونه اش احمدی نژاد!!
ولی من نه! چون ادعای همه چیز دانی ندارم و سیستم را فقط بر روی خودم تعریف نمی کنم و دوست دارم با دستگاههای فکری دیگر هم آشنا شوم از اینرو از وقتی که خواندن و نوشتن یادگرفتم شروع به مطالعه کرده ام تا الان! و از آنجایی که حافظه ی خوبی دارم مطالب را در ذهنم دسته بندی می کنم و برای هر مبحث فولدری جدا در ذهن می سازم!
ولی از این مطلب جک تر و خنده تر ندیده بودم که به من می گویید کپی پیست می کنی از فیلسوف دیگر!! خوش بحال شما که فیلسوف بزرگی هستید!!! هر چند گمنامید مانند بقیه ی ایرانیان!! چون اصولا ایرانیان خودشان فیلسوف و دانشمند و... بطور مادرزادی هستند! آخر کمی فکر کنید بعد دهان باز کنید بنده آثار هایدگر را مطالعه می کنم و مطالب و مقالات مربوط به آن را می خوانم و آنوقت که آمدم آن پست را گذاشتم همه اش دارم می گویم از دیدگاه هایدگر اینطور است و آنطور است نگفتم از دیدگاه ِ خودم که!!! می قهمیدید یا فهمش خیلی فراتر از ذهن شماست؟
بعد هم از همان کتابی که در مورد هرمنوتیک از منظری عرفانی بود و این کتاب را دارم می خوانم و رفرنس اصلی کارم هست می آیم نقل قول می کنم یعنی می آیم از آنچه که از مقالات هایدگر در مورد هرمونتیک خوانده ام می آیم و به همین کتاب ربطش می دهم و بعد هم با توجه به آرا عین القضات همدانی که از پیروان احمد غزالی بوده و ادامه دهنده ی راه ابن عربی می آیم مثال می زنم بعدهم.....
باشد بروید همین مطلب را عینا پیدا کنید کاری که ندارد شما که از نرم افزار crosscheck بهتر عمل می کنید دیگر یک کپی پیست کردن این مطلب در جستجوگر گوگل کاری که ندارد نه؟!!
ولی واقعا خنده دار است:))) با این حساب تمام مقالات علمی از بیخ کپی پیستی هستند چون در هر مقاله ای باید introduction آورد و آنهم چکیده ی کار دیگران است و بعد هم در بخش اصلی و مورد مطالعه و متد و بحث هم مجبوریم به گونه ای علمی فلسفی بنویسیم و مدام ارجاع دهیم اینکه مجبوریم در نگارش فلسفی از یک شیوه ی خاص و یکسان بهره بگیریم پس همه اش کپی پیست است :)))))))
به جای اینکه دهان مبارکتان بی جا باز کنید بهتر بود می رفتید و پستهای پیشینم را می خواندید دیگر کاربران این دفترچه حتی آنها که یک پست بیشتر از من را هم نخواندند هم فهمیده اند که من اهل چه هستم و نوشته هایم چگونه است برای نمونه:
Ouroboros نوشته: منظورتان داریوش است؟
وای خدایا دلم
شما گمان میکنید به فلان نهاد معتبر یا شخص خوشنام آویزان شدن باعث معتبرتر شدن افکارتان میشود؟ اینجا خود خدا را قبول ندارند!
جایی نروید ولی حرفهایتان دست کم در ظاهر نغز است، و اگر به دنبال گفتگو با مخالفان خود هستید جایی را روادارتر و مهربانتر از اینجا نخواهید یافت، بیخدایان خارج از این انجمن چنان به این قبیل مفاهیم حساس هستند که به محض شنیدن لفظ عرفان یا هر آنچه که به نحوی گواه آن باشد رمیده، زبانی کنایی و تمسخرآلود اتخاذ میکنند، باز اینجا حرفهای شما را میخوانند که خودش خیلی زیاد است.
ولی من در نوشتههای شما یک خودشیفتگی بسیار شگفتانگیزی و خارقالعادهای میبینم که خرقهی خشوع پوشیده! داریوش درست میگوید و برخلاف مهربد که فریب این نمایش را خورده، خوب مچتان را گرفته! فقط نمیدانم چرا اینرا تیپیک زنان تلقی میکند و از آن دوری میجوید؟ هرگونه تلاشی از سوی زنان برای پیچیدهسازی خودشیفتگی طبیعیشان شایستهی تحسین است. احتمالا ناراحت است که فلسفه و ریاضی را تا سرحد ماتیک سرخاب تقلیل درجه دادهاید. جالب است نه؟ کسانی که از تقدسزدایی برای خود حرفهای ساختهاند، اموری پیشپا افتاده را به مرتبهی قدسی برکشیدهاند.
به هر حال بیایید دست از این ننه-من-غریبم و ننه-من-قربانیم بازی بردارید و یکی دو پُست بزنید تا ببینیم از آن همه تلمذ نزد اساتید بزرگ چه آموختهاید.
اتفاقا شما از عادی ترین مردم هم سطحتان پایینتر است که فکر می کنید هرکس اهل مطالعه است و به دنبال غور و تفکر در اندیشه های دیگران است به دنبال پز دادن است یعنی اینگونه اندیشه فقط و فقط در سطح پایینترین افراد از لحاظ هوش و فرهنگ وسواد یافت می گردد و بس! چون حتی یک بچه ی ده ساله هم می فهمد کسی که رشته اش در اینست و باید هر روز در مورد مسائل مربوط به آن مقاله بخواند و تحقیق کند دیگر به هر چیزی می اندیشد غیر از پز دادن !! یعنی شما یک ایرانی تیپیک بیش نیستی!! چندماهی نیست که هموند دو سه فروم ایرانی شده ام آنهم فقط بخاطر آنکه در کشور دیگری ساکن بودم و با کاربران بی سواد اما پر مدعای ایرانی در این مدت کوتاه بسیار اشنا شدم!! اما دیگر آنها هم اینقدر می فهمیدند که وقتی کسی بحث فلسفی می کند نمی تواند با زبان کوچه و بازار بنویسد!!
می گویند سالی که نکوست از بهارش پیداست از همان نوشته هایتان معلوم است که چه در چنته دارید هیچ!! اما ادعا بی نهایت!!! من هم در این فروم کلی پست دارم و هم در فروم هم میهن و بیشتر پستهایم هم مربوط به فلسفه و هستی شناسی و وجود است و مثل شما همه چیز دان نیستم و مقالات فلاسفه ی بزرگ ر ا می خوانم و در نوشته هایم بعنوان رفرنس بهره می گیرم!
اگر مطالعه یا همان کپی پیست کردن مرا فیلسوف نکند دستکم سبب می شود که کسی چون شما نگردم یعنی بی خرد سطحی نگر بی سواد!
ایدی یاهویم در پروفایلم هست و می شود سواد هرکسی را در مناظره و گفتگوی زبانی سنجید (هر چند من در همین فرومها هم سواد کاربران را متوجه می شوم!) دیگر آنجا نمی شود مطالب را کپی پیست کرد !!!!! باید آنی و سریع جواب داد و یا سخن گفت و در این حالت سره از ناسره مشخص می گردد! چون اینروزها هیچ جیز برایم دلپذیر تر از جنگ با مدعیان ایرانی نیست که چون هیچ سواد و دانشی ندارند از روی تنگ نظری دیگران را هم چون خود می پندارند!
پ.ن
واقعا حضرت حافظ چه زیبا سرود که :
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در رنج ِ خودپرستی
این آخرین باری بود که پاسخ دادم و دیگر پاسخ کوته فکران سطحی نگر را نمی دهم کسانی که بجای نگاه به ماه به انگشت خیره می شوند تازه آن را هم شست پا می بینند!! حیف وقت و زمان و حیف انگشتان و نیز حیف ِ چشمانم که بخواهند این اباطیل را بخوانند!