نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

برهان شر

Anarchy نوشته: شما در همه جوامع مگه زندگی کردید ؟ در جوامع درست و حسابی سکولار مگه مثل ایران دین رسمی داریم که بشه باور پذیرفته شده و بقیه حتی نوکیشان ادیان دیگه مورد آزار و اذیت باشن و حق تبلیغ نداشته باشن و حتی اهل سنت هم تحت فشار و تشیع هم فقط یک گروه خاصش مورد پذیرش باشن !!

قرنطینه اتفاقا همون جایی هست که توش بزرگ شدیم استاد...

اگر علاقمند هستید در مورد کشور های دیگه بدونید این لینک رو ببینید :

Religious education - Wikipedia, the free encyclopedia





دو آتشه که نه ولی مسلمان معمولی بودم ، اما به مرور متوجه سستی باورهام شدم !! شما هم حواستون به حرف زدنتون باشه و گرنه خودم شما رو سر و ته میکنم میفرستم جایی که بهش تعلق دارید :e140: !!





مغلطه مغلطه بافی !! کجای این جمله لودگی بود ؟ بهتر و ساده تر از این مگه میشد توصیف کرد ورود و خروج به اسلام رو ؟





بفرمایید ثابت کنید تک تک براهین شما ، هیچ تناقضی ایجاد نمیکنه !!

مقبول بودن برای نوع انسان هم اول که ادعای پوچ شماست چون سند دادیم که چه مقدار از جمعیت جهان اصولا بی دین است ، دوم هم این مقبول بودن در بهترین حالت مغلطه توسل به اکثریت هست.سوم زیر همین بهانه های به قول خودتون بنی اسرائیلی هم که فعلا شما و گنده از تر شما زاییده...





خب این نشانه چی هست مثلا ؟ نکنه واقعا باور کردید انسان ها به طور جداگانه و دفعتا به وسیله گل بازی خدا خلق شدن ؟





اینها که مغلطه پرداختن به سخنگو و مغلطه منشا هست...دیگه موروثی خیلی باحال بود !! تازه اگر بتونید اثبات کنید بی دینی علت ژنتیکی داره ، انوقت مقصر همون هم خدای شماست...

حرف اصلی این بود که در مملکت گل و بلبل ما ، قالب از پیش تعیین شده دقیقا همینی هست که شما امروز هستید نه افراد خداناباور...





خب الان این اسم من ، چی رو نشون میده ؟ توضیح بدید من و بقیه روشن شیم...





مغلطه اسکاتلندی واقعی :

اسکاتلندی واقعی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد





و البته : اسلام به ذات خود ندارد عیبی / هر عیب که هست از مسلمانی ماست

یک شکری خوردید که بی دینی موجب افسردگی و اینها میشه ، با آمار ام القرای اسلام که مواجه شدید مجبور به بالا آوردن شکر خورده شده ، شدید !!




خیر استاد... تا اینجا کدوم سخن شما منطقی بوده که پذیرفته نشده ؟ وقتی سنگر های سست فکری شما یکی یکی تخریب شد ، در نهایت برای فرار از و فرسایشی کردن بحث کپی پیست کیلویی کردید که جواب همون ها هم داده شد !!
این حرف ها حتی ارزش یکبار خوانده شدن را ندارند چه برسد به پاسخ دادن و حقیقتا برازنده نامی است که بر خود نهاده اید:
[TABLE="class: gt-baf-table"]
[TR]
[TD="colspan: 4"]anarchy-noun
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]

[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD]
هرج و مرج
[/TD]
[TD]chaos, anarchy, babel, helter-skelter
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]

[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD]
اغتشاش
[/TD]
[TD]confusion, commotion, turbulence, anarchy, sedition, disarray
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]

[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD]
بی نظمی
[/TD]
[TD]disorder, irregularity, disarray, anarchy, burble, disorderliness
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]

[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD]
بی قانونی
[/TD]
[TD]lawlessness, anarchy
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="colspan: 4"]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]

[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD]
بی ترتیبی سیاسی
[/TD]
[TD]anarchy
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="colspan: 4"]
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]

[/TD]
[TD]
[/TD]
[TD]
خودسری مردم
[/TD]
[TD]anarchy
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
پاسخ

کوشا نوشته: این حرف ها حتی ارزش یکبار خوانده شدن را ندارند چه برسد به پاسخ دادن و حقیقتا برازنده نامی است که بر خود نهاده اید:

البته این حمله های شخصی که ناشی از سوزش و خالی شدن دست شما از استدلال هست ، برای من قابل درکه !! ولی حالا که حرف از آنارشی و آنارشیسم شد ، بد نیست کمی مطالعه کنید تا بفهمید داستان از چه قرار است :

بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…) - برگ 3
پاسخ

Anarchy نوشته: البته این حمله های شخصی که ناشی از سوزش و خالی شدن دست شما از استدلال هست ، برای من قابل درکه !! ولی حالا که حرف از آنارشی و آنارشیسم شد ، بد نیست کمی مطالعه کنید تا بفهمید داستان از چه قرار است :

بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…) - برگ 3
E41f
پاسخ

مناظره با موضوع برهان شر در برنامه پرگار

‮برنامه های تلویزیون‬ - ‭BBC ‮فارسی‬ - ‮پرگار، پرسش‌هایی برای تمام فصل‏‌ها‬
پاسخ

- YouTube

برهان شر - بخش دوم
پاسخ

نقل قول:بر مبنای شرور گزاف (به فرض وجود)، نمی توان نتیجه گرفت که باور به خداوند نامعقول یا از حیث معرفتی ناموّجه است


جنبش راه سبز - خداوند و مسأله شرور گزاف
پاسخ

جستار قدیمی است ولی حیفم آمد این احدیث رو نزارم...

با اینکه دسته بندی استاد کوشا در مورد شر اشتباه است دیدم ایشون همچین ادعای کرده اند
کوشا نوشته: فرض من مستند به واقعیت های خارجی است اگر یک شر مطلق در هستی نشان دهید نه تنها فرض من بلکه خودم هم به فنا رفته ام!
این هم اثبات شر مطلق عمو جان

پیامبر اسلام : "زن همه اش شر است"

قال رسول الله: النسا شر کلهن و شر ما فیهن قله الاستغنا عنهن.

ترجمه: پیامبر گفت: زن همه اش شر است و بدتر از آن اینکه بی نیازی از آنها کم است.

منبع: محاضرات الادبا و محاورات الشعر و البلغا ج ۲ ص ۲۳۹ ٬ تحقیق: عمر الطباع ٬ ناشر: دار القلم بیروت
نثر الدر فی المحاضرات ج ۱ ص ۱۳۴ ٬ تحقیق: خالد عبدالغنی محفوظ٬ ناشر: دار الکتب علمیه بیروت

پیامبر اسلام :" فتنه‌ای پر ضررتر از زن نیست "

حَدَّثَنَا آدَمُ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ سُلَیْمَانَ التَّیْمِىِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عُثْمَانَ النَّهْدِىَّ عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ - رضى الله عنهما - عَنِ النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - قَالَ « مَا تَرَکْتُ بَعْدِى فِتْنَةً أَضَرَّ عَلَى الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ »
پیامبر ص فرمودند:
پس از من براى مردان فتنه‏ اى زیان‏ انگیزتر از زنان نخواهد بود
صحیح البخاری، ج3، ص 361، ح5096 مکتبه السلفیه

به غیر از اینها مکر و فریب اعمالی غیر اخلاقی هستند و موجودی که مکار و حیله‌گر باشد نمیتواند از لحاظ اخلاقی موجودی کامل باشد، در نتیجه نمی‌تواند خدا باشد. در آیات بسیاری از قرآن از فریبکار بودن الله صحبت شده است.
[B]روشن است که مکر کردن الله شبیه مکر کردن آن افراد شرور است.
[/B]برای اطلاعات بیشتر مطالعه کنید
الله, موجود مکاری که محمد معرفی کرد
قرآن "خدایِ‌ اسلام" را مکّارترین مکّاران می‌نامد!!!

نقل قول:مکر و فریب اعمالی غیر اخلاقی هستند و موجودی که مکار و حیله‌گر باشد نمیتواند از لحاظ اخلاقی موجودی کامل باشد، در نتیجه نمی‌تواند خدا باشد. در آیات بسیاری از قرآن از فریبکار بودن الله صحبت شده است. برخی از مفسرین و مترجمین قرآن، مکر را به «نقشه کشی» ترجمه کرده‌اند و مکار را موجودی تعریف کرده‌اند که خوب نقشه می‌کشد. بنابر این از نگر این مفسران قرآن مکر‌کردن کار بدی نیست. اما در این مسئله جای شک وجود دارد. در زیر به چند نمونه از مکر‌های الله اشاره
خواهیم کرد.
سوره آل عمران ۵۴و۵۵ : وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاكِرِین*إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیكَ وَرَافِعُكَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِینَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِینَ كَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَیْنَكُمْ فِیمَا كُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ
ترجمه: و (دشمنان) مکر کردند، و خداوند نیز مکر کرد، و خداوند، بهترین مکاران است؛(به یاد آورید) هنگامی را كه خدا به عیسی فرمود: من تو را بر می‌گیرم و به سوی خود، بالا میبرم و تو را از كسانی كه كافر شدند، پاك می‌سازم، و كسانی را كه از تو پیروی كردند، تا روز رستاخیز، برتر از كسانی كه كافر شدند، قرار می‌دهم، سپس بازگشت شما به سوی من است و در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داوری می‌كنم.
داستان مسیح از نگر قرآن اینگونه است که الله، مسیح را به سوی خود بالا برده است و از آن پس او غیب شده است. سپس
مسیحیان فردی که گمان میکردند مسیح است را بجای او به صلیب کشیده‌اند. و باور اکثر مسیحیان این است که مسیح به صلیب کشیده شده است و سپس رستاخیز کرده است. قرآن این باور رایج مسیحیان را تکفیر میکند. حال اگر از بالاتر به قضیه نگاه بکنیم، این الله بوده است که ناگهان مسیح را غیب کرده است و باعث شده است که مسیحیان گمان کنند فردی که شبیه به مسیح بوده است خود مسیح بوده است. بنابر این در واقع الله، مسیحیان را فریفته است و فریفتن و حیله‌گری هرگز نمی‌تواند از ویژگیهای خدا باشد.
در مورد کاربرد واژه «مکر» در قرآن را می‌توان از آیه زیر دریافت:
سوره انعام ۱۲۳: وَ کَذلِکَ جَعَلْنا فی‏ کُلِّ قَرْیَةٍ أَکابِرَ مُجْرِمیها لِیَمْکُرُوا فیها وَ ما یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما یَشْعُرُونَ
ترجمه: و همچنین در هر شهر و روستائی بزرگان گنهكاری قرار دادیم (افرادی كه همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم اما آنها از آن سوء استفاده كرده و راه خطا پیش گرفتند) و سرانجام كارشان این شد كه به مكر (و فریب مردم) پرداختند ولی تنها خودشان را فریب می‌دهند و نمی‌فهمند.
بسیاری از مترجمین مکر و مکار بودن را به تدبیر کردن ترجمه کرده‌اند، این مترجمین تلاش می‌کنند بار منفی مکر کردن را اینگونه از بین ببرند. اما هرگاه به آیاتی که در آنها به مکار بودن الله اشاره شده است، همانند آیه پیشین دقت کنیم می‌بینیم
که عبارت مکر کردن همواره برای کسانی بکار رفته است که قصد داشتند به کار شومی دست بزنند. الله دقیقًا در همان آیات و با همان کلمات کار خود را نیز توصیف میکند. بنابر این روشن است که مکر کردن الله شبیه مکر کردن آن افراد شرور است.
مثًلا در مثال بالا یک عده از افراد قصد قتل مسیح را داشتند، به این کار آنها در ادبیات قرآنی مکر کردن گفته شده است.
حال روشن است که مکر الله نیز طبیعتًا از آنجا که در همان زمینه و با همان کلمات آمده است باید شرورانه باشد. مکر الله در مورد غیب کردن مسیح دقیقًا همین ویژگی را داشته است یعنی او خود مسیحیان را برای هزاره ها و قرنها گول زده است و بعد هم آنها را به همین دلیل گمراهیشان به جهنم خواهد افکند، چه مکری، مکارانه تر از این میتواند وجود داشته باشد؟
به مورد دیگری از مکرهای الله توجه کنید. این ماجرا مربوط به قوم ثمود می‌شود که صالح پیامبر آنها شده بود، در سوره نمل توضیح داده شده است که این قوم مکر کرده بودند تا دست به کشتن صالح بزنند. الله نیز مکری در مقابل آنها میکند.
سوره نمل ۵۰: وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُون
ترجمه: آنها نقشه مهمی كشیدند و ما هم نقشه مهمی در حالی كه آنها خبر نداشتند.
مکری که الله انجام داده است در سوره اعراف آیات ۷۳ تا ۷۹ توضیح داده شده است. او شتری را برای آنها از کوه در می آورد که در چند روز از روزهای هفته تمامی منابع آبی آنها را میخورده است. الله این شتر را بعنوان یک معجزه برای این مردم آفریده بود و از آنها خواسته بود که این شتر را آزار ندهند.
قوم ثمود در نتیجه یا باید از تشنگی میمردند و یا اینکه شتر را می‌کشتند تا بتوانند منابع آبی خود را باز بگیرند. در هردو صورت مرگ در انتظار آنها بوده است و مکر الله اینگونه بوده است که در هر دو صورت آنها هلاک می‌شدند. حال شما خود قضاوت کنید که این حیله گری‌ها و زشت کاری‌ها را آیا میتوان به یک موجود که از لحاظ اخلاقی کامل است نسبت داد یا نه.
مکار بودن الله میتواند مشکلات بسیار بزرگی را برای مسلمانان ایجاد کنند، مسلمانان از کجا می‌دانند که تمام کتاب قرآن خود یک مکر بزرگ نیست؟
شاید الله این کتاب را آفریده است که انسانهای نادان به آن باورمند شوند و پس از مرگ این انسانهای نادان را به شدت به جرم قبول کردن این همه اباطیل و مزخرفاتی که در قرآن است تنبیه کند. چگونه میتوان به سخنان یک موجود که خودش خویش را مکار‌ترین مکارها میداند اعتماد کرد؟ شاید محمد چون خود، بسیار حیله گر بوده است الله را نیز حیله گر تراشیده است

الله, موجود مکاری که محمد معرفی کرد
الله, موجود مکاری که محمد معرفی کرد
پاسخ

Anarchy نوشته: به دنبال بحثی که در تاپیک روابطی جالب از قرآن! در مورد "مساله شر" پیش اومد بد ندیدم در این مورد تاپیک جداگونه ای باز کنم و با دوستان در این خصوص صحبت کنیم.

اول با تعریف شر شروع میکنم :

شر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد



در ادامه یک بخش از "مساله شر" رو میارم :

مسئله شر - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

با درود
مبحث خیر و شر یکی ازمباحث پیچیده و دشوار خدا شناسی است که به گمانم تنها با نظریه وحدت وجود قابل حل منطقی است که اجمال ان چنین است .
شرور بر دو قسم است :شرور بشری و شرور طبیعی
شرور انسانی
طبق دیدگاه وحدت وجود در کل نظام هستی یک وجودحاکم است با مراتب و تجلیات بسیار که از خود وجود شروع و طی سلسله مراتبی مجددا به اصل وجود باز میگردد.
اما انسان یک موجود دو بعدی است در سلسله مراتب وجود که هم گرایش به دنیای ماده دارد و هم گرایش به عالم معنا .خاصیت عالم ماده خود خواهی و خاصیت عالم معنا دیگر خواهی است و انسان مسیر تکاملیش بر این است که با اختیار خود عالم خود خواهی را به نفع دیگر خواهی نفی کند بنابر این کاربرد اختیار جبر شکنی عالم ماده به نفع عالم معناست و مفهوم خیر و شر از همین اختیار و دو بعدی بودن تداعی میشود به این معنی که اگر دیگر خواهی را برگزینیم عمل خیر و اگر خود خواهی را ختیار کنیم چه در حوزه درونی وچه در حوزه تقابل با دیگران و نفی حقوق انلن در مراتب مختلف عمل شر را رقم زده ایم .بنا براین شر وخیر تنها در حوزه مرتبه انسانی معنی پیدا میکند ودر مراتب پایین تر و با لاتر از انسانیت خیر و شر معنی ندارد زیرا در عالم حیوانی حیوان تنها بر اساس غریزه عمل میکند و عمل او عین کمال اوست و هر کمال یرای همان نوع خیر است و شر معنی ندارد .
در عالم بالاتر از انسان نیز که عالم مجردات است نیز هر چیز در مسیر خود قرار دارد مثلا قوانین هستی که اموری مجرد هستند ثابت ولایتغیر هستند .مثلا نیروی جاذبه زمین عملش مشخص است و در کار او اختیاری وجود ندارد پس هر انچه انجام میگیرد خیر مطلق است و شری وجود ندارد .
بنابر این اعمال انسانی چه شر و چه خیر برای خدا که مجرد محض است یکیست و هر دو مانند نرم افزاریست که خود برنامه ریز ان است مثلا :
انسان اگر کار خیر انجام دهد بر اساس مسیر تکاملی انسانی خود گام برداشته و نتیجه ان افزایش مرتبه وجودی اوست و اگر عملی شر انجام دهد یعنی در مسیر خود خواهی گام بردارد باز هم در مسیر عالم حیوانی خود گام برداشته و طبق همان قانون به تجزیه درعالم ماده محکوم و به مراتب پایین تر نزول خواهد کرد بنابر این انتخاب ما برای ماست که خیر و شر است به این معنی که حرکت در مسیر کمال خیر و حرکت در عکس این مسیر شر خواهد بود یعنی حرکت در مسیر خود خواهی که خاص عالم حیوانی است و اگر دقت کنیم تمام شرور بشری در نهایت به خود خواهی باز میگردد ولی برای اصل وجود هر دو عمل در راستای قوانین اوست البته خواست اصلی خالق هستی بر این است که انسان مسیر تکامل را طی کند ولی خواست خود اوست که این مسیر اختیاری باشد یعنی رسیدن به مرتبه بالای وجود نیاز به خود اگاهی و نوعی خالقیت دارد که خاصیت عالم بالای وجود است و این مسیر به گونه ای نیست که بتوان این مقا م را به کسی اهدا کرد یا به طور غریزی به ان رسید زیرا غریزه خاص عالم مخلوقیت است که مرتبه پایین وجود است و مرتبه بالای وجود عالم خالقیت است بلکه این مقام بدست اوردنی است درست مانند اینکه ما دوست داریم فرزندمان عالم و متخصص بشود ولی ما نمی توانیم این مرتبه را به او اهدا کنیم یا اجبار کنیم زیا نفس معرفت و علم کسب کردنی است و خود نوعی خالقیت و جبر شکنی است پس ما تنها میتوانیم مقدما ت ان را برای او فراهم کنیم و برای محقق شدن این مقام باید او خود در این مسیر گام بردارد و معرفت را خود کسب کند عالم انسانیت هم به همین شکل در ابعادی پیچیده تر کسب کردنی است و لازمه این کسب اختیار است و لازمه اختیار دو بعدی بودن و دو گرایشی بودن است .
به روشنی مشخص است که مسئله خیر و شر و جبر و اختیار و جایگاه انسان و خدا شناسی و...همه به هم تنیده و علم واحدی هستند و اگر گره اول که خداشناسی است باز شود گره های کوچک دیگر خود به خود باز میشوند .
پس حاصل کلام اینکه مسئله شرور که بعضی ان را عاملی برای انکار وجود خدا قلمدادمیکنند از خصوصیات عالم انسانی است و در مرتبه اصل وجود که مرتبه ذات اقدس اله است شرری وجود ندارد و هر چه هست همه قانون و مسیرهای تکامل تو در تو و سلسله مراتبی است
شرور طبیعی
اگر مطلب بالا درست درک شده باشد شرور طبیعی نیز خود به خود حل شد است زیرا انچه ما از حوادث طبیعی در مواجه با زندگی انسانی میبینیم مانند :سیل ،زلزله ،طوفان و ..که موجب هلاکت انسانها میگردد تنها تقابل مراتب وجود و قوانین طبیعی است که هر کدام در مسیر خود در جریان است و اساسا در نظام هستی چیزی نابود نمیشود بلکه مراتب وجود مدام در حال تغییر و تحول و تبدیل شدن به هم هستند مثلا خود ما الان هم ماده هستیم هم گیاه هم جانور هم انسان هم عالم مجرد زیرا مثلا گیاه از تغییر و تحول ماده است که حیوانی گیاه را میخورد و گیاه با تجزیه در حیوان جزئی از حیوان میشود و ما حیوان و گیاه را میخوریم و انها جزئی از وجود ما میشوند و ما با کمک همین عالم ماده تعقل را که امری مجرد است درک میکنیم و با تعقل قوانین عالم هستی را کشف و درک میکنیم و.. و همچنین ما بعد از مرگ جسممان در خاک تجزیه میشود و تبدیل به گیاه و گیاه مجددا در حیوان ووو..
پس اگر نیک بنگری در نگاه کلان و در دید خالق هستی که خود منبع و اصل وجود است و تمام هستی تجلی خوداوست این تغیر و تبدیل ها همه از قبل برنامه ریزی شده است و هیچ امری خارج از سلطه تدبیر او نیست و هر چه هست همه خیر و علم محض است و تنها برای ما که از رموز هستی نا اگاه هستیم و زندگی و خوب و بد را همه با مقیاس انسانی میسنجیم و خدا را در مقیاس انسان ارزیابی میکنیم و تمام این استباطهای غلط ناشی از دید محدود ماست که خود را محور هستی میپنداریم و خوب و بد را در منافع خود تفسیر میکنیم .پس خلاصه این که شر مفهومی ذهنی است در مرتبه انسانی که در مسیر ضد تکاملی انسان قرار دارد و مرتبه انسانی خود مرتبه ای است در بین مراتب دیگر که در نگاه اصل وجود این شر دیگر شر نیست بلکه تنها جابجایی مراتب وجود است که همه از قبل برنامه ریزی شده است و یک هدف واحد را دنبال میکند و ان هدف واحد ،هستی بخشی است که جزء ذات حضرت احدیت است و این هستی بخشی به گونه سلسله مراتب وجودی در هستی جلوه گر است و ما تنها یکی از سلسله مراتب ان هستیم
امید که مطلب درست منتقل شده باشد
با سپاس
پاسخ

حق گرا نوشته: با درود
مبحث خیر و شر یکی ازمباحث پیچیده و دشوار خدا شناسی است
نظامهای معتقد به چند زندگی (همانند آنچه در دین بودایی هست یا حتی در بعضی فرقه های اسلامی هم داریم)، مسئلهء شر را تاحد زیادی حل میکنند، بعلاوهء یکسری مسائل دیگر را، و همچنین مزایای بیشتری هم دارند.
پاسخ

folaani نوشته: نظامهای معتقد به چند زندگی (همانند آنچه در دین بودایی هست یا حتی در بعضی فرقه های اسلامی هم داریم)، مسئلهء شر را تاحد زیادی حل میکنند، بعلاوهء یکسری مسائل دیگر را، و همچنین مزایای بیشتری هم دارند.

بادرود
بنده اطلاع دقیقی از انچه اشاره کردید ندارم ولی انچه بنده بیان کردم مشخصا به معنی زندگی متعدد نبود بلکه اشاره به مراتب وجودی بود به این معنی که کل هستی یک مجموعه به هم پیوسته است و تفاوت تنها در میزان مرتبه وجودی است و اینکه انسان در این نظام هستی تافته جدا بافته نیست . اما این نکته را یقین دارم که جناب بودا و تمام حکمای قدیم ،هندی ،ایرانی ،یونانی و..و حتی ادیان ابراهیمی جوهره تعالیمشان همین وحدت وجود است (واگر حرف شما هم درست باشد باز هم تایید حرف ماست زیرا حرف ما این نیست که وحدت جود را کشف کرده ایم بلکه ادعا در به روز رسانی است ) منتها این حقیقت به تناسب زمان و مکان و داشته های افراد به اشکال خاصی جلوه کرده به این معنی که اگر گرایشات این افراد فلسفی و عرفانی بوده این حقیقت با اندکی تغییر به شکل وحدت وجود بروز کرده و در حالتهای که فرد عامی بوده به شکل دین و در صورت تمایلا ت اجتماعی به شکل قیامهای انقلابی و حق طلبانه جلوه گر گردیده که اگر عمری باشد و حضرت حق مدد کند در اینده ثابت خواهد شد که تمام مکاتب معرفتی بشر ریشه در وحدت وجود دارند . البته برخلاف ادعای برخی این نشان از ان ندارد که انها از هم این علم را فرا گرفته باشند بلکه به لحاظ تجربیات شخصی بر من مسلم شد که معرفت وحدت وجودی به هیچ وجه اکتسابی نیست بلکه مستقیما از عالم وجود بر شخص به تناسب ظرفیت وجودی شخص بر وجود او الهام میشود و علت اینکه بیان شد همه این مکاتب ریشه یگانه دارد دقیقا بر اساس این حقیقت است که بشر حقیقت واحدی است که هر نوع از این انسان قادر است با ایجاد شرایط لازم این حقایق را بر خود نازل کند پس در همه انها مبنع یکی است و تفاوتها تنها به ظرف زمان مکان متعدد برمیگردد درست مانند اینکه ما آب را که حقیقت واحدی است در ظرفهایی با اشکال و حجمهای مختلف بریزیم و این اب بی شکل در هر ظرف به شکل همان ظرف خود را سازگار خواهد کرد .اما علت اینکه هیچ کدام نتوانسته اند انچه درک کرده به روشنی تبین کنند به خاطر بوده که معرفت بشری در سطحی نبوده که بتواند این حقیقت را هضم کند ولی به یقین در هیچ زمانی مانند عصر حاضر نمیتوان وحدت وجود را در سطح عمومی بیان و ابلاغ کرد زیرا معرفت بشری در تمام جهات مانند علوم طبیعی .فلسفه و عرفان و.. همگی در راستای این حقیقت پیش میروند و سطح درک عمومی بسیار بالاتر از اعصار گذشته است . ابن بسیار به درک و هضم این حقیقت کمک میکند خصوصا در حوزه علوم طبیعی مانند کشف فیزیک کوانتوم ،اصل هلوگرام .در هم تنیدگی عالم ،انرژی تاریکی در کهکشانها ،نسبیت انشتین و...
با سپاس از عنایت شما دوست عزیز
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان