folaani نوشته: کوشا تو که با عرفان آشنا هستی و من الان چند بخش دیگه از اون PDF رو خوندم فکر کنم منظورت رو فهمیدم.
ولی بهت توصیه میکنم زیاد به چیزهای ظاهری که در شریعت گفته شده تکیه نکنی.
اگر عرفان را به معنای اینکه هر کسی به هر احساسی رسید همان احساس درست است بگیریم حرف شما درست است اما روشن است که این حرف خیلی بی معناست و اگر توصیه شما بر این مبنا باشد قابل عمل نیست چرا که دلیلی بر آن وجود ندارد.
نقل قول:شریعت برای عوام و توده ها آمده. حداقلش اینکه بعضی از آدمهای خاص داستان براشون میتونه تفاوت فاحشی داشته باشه. استثناء و پارامترهای کمیاب وجود دارن.
فکر نمی کنم دلیلی بر این مدعای خود داشته باشید.
اگر ما مبنا بر عرفان اسلامی بگیریم قطب همه عارفان با واسطه یا بی واسطه به علی بن ابیطالب علیه السلام می رسد و
بدون هیچ شک و شبهه ای آن حضرت متعبدترین مردم گذشته و حال به ظاهر شریعت بوده اند.
نقل قول:حتی شاید خدا دروغ گفته یا برای ترساندن مردم بالاخره اغراق زیادی شده.
چون دروغ برای خدا اصلا شاید دروغ و ضعف نیست.
خدا دروغ رو گفته بخاطر نیاز و ظرفیت محدود بشر و اینکه میدونسته درکل و در نهایت مفید واقع میشه.
من اگر فرض را بر وجود خدا بگیرم ترجیح می دهم در کار او دخالت نکرده و برای او تعیین تکلیف نکنم و با اعتماد به حکمت او راهی که پیشنهاد کرده را بروم.
نقل قول:چیزهایی که در ادیان و شریعت هست رو حتی با عرفان هم و اینکه همه چیز رو با بینش و بودن در لحظهء خود واقعی نگاه کنیم و ناظر باشیم و اینکه چیز بد و زشت و ناخوشایند وجود نداره و این حرفا نمیشه توجیه کافی کرد.
اینا به یک معنا و برای آدمهایی در مراحل و ویژگیهای خاص خودشون درست هستن، اما شریعت و ادیان رو توجیه نمیکنن.
من هنوز در این زمینه به مشکلی که با استفاده از گزاره های درون دینی قابل حل نباشد برخورد نکرده ام.
نقل قول:ضمنا در همون عرفان هست که مکاتب معتقد به زندگی های چندگانه وجود دارن.
اگر میخوای به عرفان معتقد باشی و منبع باشه برات، چرا اون موارد رو احتمال نمیدی که درست باشن؟
اگر قراره چیزهایی در عرفان گفته و کشف بشه که در ادیان و مذاهب کلاسیک و شریعت نمیبینیم، چرا اون موارد درست نباشن؟
منشاء عرفان اسلامی قرآن و برهان است اگر عرفان دیگری با چنین منشاء و پشتوانه محکمی سراغ دارید آدرس دهید تا بررسی کنم.
نقل قول:با نظام زندگیهای متوالی میشه تاحد زیادی مسئلهء شرور رو توجیه کرد و مسئلهء عدالت و هدف خردمندانه و رحیمانه و عاقبت خلقت رو.
شاید با فکر کردن راههای دیگری نیز بتوان برای حل مشکل پیدا کرد اما آنچه مهم است مستدل بودن راه است.