کوشا نوشته: من تعریف خود را بیان کردم.
نقل قول کنید ببینیم تعریف شما چی بود که ما ندیدیم !!
کوشا نوشته: تعریف ارائه شده دو قسمت دارد یک قسمت می گوید خیر یعنی وجود و شر یعنی عدم یعنی هر چه موجود است خیر است و شر آن است که اصلا موجود نشده است
با این تعریف هستی خیر محض است چرا که موجود است.
در قسمت دوم شر نسبی آمده؛ آنچه که موجب لذت شود خیر و آنچه موجب درد و رنج شود شر است
که این تعریف کلیت ندارد یعنی لزوما هر لذتی خیر نیست و هر درد و رنجی شر نیست و آنچه هم که خیر و شر محسوب می شود از لوازم عالم ماده است و باید باشد و الا عالم ماده دیگر عالم ماده نیست.
اول اینکه شما تعریف خودتون رو ارائه بدید بعد شروع به نقد مطلب دیگه بکنید !! دوم اینکه باز تقسیم بندی مطلق و نسبی برای ما نکنید...مهم این بود که نشون بدیم وجود شر بداهت داره !!! همین که شر وجود داشته باشه خود به خود برهان اثبات میشه...
کوشا نوشته: برای من فرقی نمی کند که چه تعریفی از خیر و شر ارائه شود هر تعریفی که بیان شود دو حالت بیشتر ندارد یا باید شر محض باشد که عملا و عقلا امکان وقوع ندارد و یا شر نسبی است که وجود آن ضرری به وجود خدا نمی زند.
البته معلومه که برای شما فرق نمیکنه و استدلال از راه سنگ میکنید... اما نه تعریفی ارائه میدید و نه قبول میکنید تقسیم بندی شر به مطلق و نسبی اصلا در این بحث محلی از اعراب نداره !!
کوشا نوشته: منظور همان شر نسبی است که تصور می شود شر است اما در حقیقت شر نیست و از لوازم عالم ماده است.
برادر وقتی میگم شر رو تعریف کن برای همین هست که اینجا دبه نکنی این شر نیست و شر نما هست و شر نسبی هست و اصلا خودش خیر هست و این داستان ها...
کوشا نوشته: ما اینجا فلسفی و عقلی بحث می کنیم و بیان این نوع استثنائات ضرری به اصل بحث وارد نمی کند مادر، واکسن، خدا و ... از نظر عقلی معنای قابل انعطاف ندارد
یا هست یا نیست.
خب همین مثال نقض ، یعنی قیاس مع الفارق کردید :
نقل قول:قیاس معالفارق یا مقایسه نادرست یا مغالطه تمثیل از طریق اهمال در شرایط استدلال استقرایی پدید میآید که موضوع آن سرایت حکم یک امر به امر دیگر باشد بدون آن که شباهت کاملی میان آنها وجود داشته باشد. در منطق به مقایسه، تمثیل گفته میشود.
کوشا نوشته: اینجا کلاس اخلاق نیست که دائما توصیه می کنید که من چه کار بکنم چه کار نکنم اگر ایرادی وارد است بیان کنید و جواب بخواهید.
ایراد که زیاد وارد کردیم و پاسخی نداشتید... توصیه میکنیم تا حداقل نقد درست و حسابی بکنید نه ذکر این حرف های خنده دار !!
کوشا نوشته: شما ممکن است خیلی چیزها بگویید گفته های شما چیزی را تغییر نمی دهد شما باید خدای مفروض را رد کنید نه خدایی که خود ساخته اید را.
گفتیم که ذکر نشدن صفات دیگر خدا ، خللی به برهان شر وارد نمیکنه که هیچ حتی نشان دهنده تناقض در صفات خدای مفروض شماست !!
کوشا نوشته: بهتر است فارسی بیان کنید.
به طور خلاصه این برهان تناقض بین وجود همزمان شر و یک خدای
توانا/دانا/خیرخواه مطلق رو نشون میده...
کوشا نوشته: اگر متوجه بودید که یکی از خدایانی که باید رد کنید خدای قرآن است این اشکال را وارد نمی کردید.
همین داستان معاد شما رو هم دوستان نقد کردن ولی شما هم اگر میفهمیدید برای اثبات خدا کسی به قرآن استناد نمیکنه ، این اشکال رو وارد نمیکردید !! در واقع برهان شر ، خدا رو به طور کلی زیر سوال میبره و حتی سابقه تقریر اولیه این برهان به قرن ها قبل از ظهور اسلام برمیگرده... موضوع فقط اینه که با ظهور اسلام و بعدها به اصطلاح فلاسفه اسلامی ، سعی کردن موضوع رو به نحوی پاسخ بدن با مغالطاتی از همین دست...
کوشا نوشته: این تعریف از خدا بسیار مبهم و کلی و قابل اثبات و نفی نیست.
اتفاقا یکی از مشکلات در راه اثبات خدا خود تعریفش هست !!
حالا یک توضیح دیگه ای میارم در ادامه :
نقل قول:The term “God” is used with a wide variety of different meanings. These tend to fall, however, into two main groups. On the one hand, there are metaphysical interpretations of the term: God is a prime mover, or a first cause, or a necessary being that has its necessity of itself, or the ground of being, or a being whose essence is identical with its existence. Or God is not one being among other beings—even a supremely great being—but, instead, being itself. Or God is an ultimate reality to which no concepts truly apply.
On the other hand, there are interpretations that connect the term “God” in a clear and relatively straightforward way with religious attitudes, such as those of worship, and with very important human desires, such as the desires that good will triumph, that justice be done, and that the world not be one where death marks the end of the individual's existence
.