08-02-2013, 04:07 PM
سامان نوشته: بار اولی نیست که شما سعی دارید چیزی را که من مدعی نشده ام، ادعای من جلوه دهید و این روش مناسبی برای بحث نیست. حداقلی از هوش را برای مخاطب خود قائل شوید که متوجه شود مدعی چه چیزی بوده یا نبوده است.برای داشتن دموکراسی همه ی مردم یک کشور باید با سواد باشند: ادعای من نبوده و ادعای درستی هم نیست.رابطه ی مثبت درصد با سواد بودن و پیشرفت دموکراسی در یک کشور: ادعای من است و در این راستا سعی در با سواد کردن مردم یک کشور از چیزی نزدیک به صفر آگاهانه یا ناآگاهانه خدمت به دموکراسی هم هست.شما مدعی هستید که تعداد با سوادان ایران در آن زمان کافی بوده برای بوجود آوردن دموکراسی حال آنکه به زعم خودتان با آمدن رضاشاه، دموکراسی ایران! از بین رفته است. چرا این تعدادکافی قادر به محافظت از دستاوردهایشان نبوده اند؟مردم آمریکا خیلی باسواد بوده اند در زمان جرج واشنگتن: ادعای من نبوده و اصولا از مقدار سواد تک تک آمریکاییها در آن زمان بی اطلاعم!ادعای من: در زمان واشنگتن زمینه ی لازم برای آگاهی از فلسفه برای ایشان وجود داشته و این میسر نمیشده بجز اینکه ایشان در این زمینه تعلیم کافی دیده باشد و منابع لازم برای مطالعه در این زمینه را داشته باشد تا بتواند مبانی فکری خود در این زمینه را ساخته و بعدا در تهیه ی قانون اساسی این عقاید را دخالت دهد. رضاشاه در چنین بسترمناسبی رشد نکرده و اصولا شرایط در ایران برای پرورش افراد در چنین بستری وجود نداشته.ادعای شما چیزی است که اتفاق نیفتاده و ادعای من چیزی است که رخ داده. مسلما بار اثبات بر دوش ادعایی است که اتفاق نیفتاده و تنها در ذهن شما ممکن است درست باشد.1-تمام آنچه من به شما نسبت دادهام یا سخنان مستقیم خود شما بوده یا نتیجه منطقی و بلاواسطهیِ آنها.
2- شما بطور مشخص مدعی شدهاید که باسوادی همه یا بخش بزرگی از آنها لازمه و پیش شرط تلاش برای گسترش دموکراسیست، اینکه سواد و دموکراسی با هم همبستگی دارند (ادعایی که مدعی هستید تنها ادعای شماست) هیچ چیز بما نمیگوید مگر اینکه این ادعا از همبستگی به علیت و لزوم تغییر پیدا کند.
3-کجا مردم عادی آمریکا در قرن 18 و 19 سواد و اینچیزهایی که مدعی هستید لازمه دموکراسیست را داشتند، شوخی میکنید؟
4-هر دوی ادعای من و شما شامل ادعا دربارهیِ شرایط دموکراسیست و اگر این نشده بود چه میشد و اصولا بدون ادعا دربارهیِ علیت که بحث نمیشود کرد، فرق اینجاست که ما قصد و عمل رضا شاه را در کمر بستن به نابودی دموکراسی مستند در اختیار داریم ولی شما مدعی هستید که اینکه رضاشاه آزادیخواهان را خفه میکرده منظورش چیز دیگری بوده و مقصود اصلیش را باید در تاسیس مدرسه و کشیدن خط راه آهن دید.البته یک حالت دیگر هم این است که ادعا کنید حکایت رضا شاه و دموکراسی حکایت سبب خیر شدن عدوست که در آن صورت داستان جالبتر میشود !!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound