نامنویسی انجمن درست شده و اکنون دوباره کار میکند! 🥳 کاربرانی که پیشتر نامنویسی کرده بودند نیز دسترسی‌اشان باز شده است 🌺

رتبه موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

برابر پارسی واژگان بیگانه

Aria Farbud نوشته: کلاسِ درسی چه می شود؟

با سپاس

همان رده‌یِ آموزشیک

کلاسِ درس = آموزخانه = classroom
مکتب ≈ آموزکده
همکلاسی = هم‌آموز
...

رده‌بستن = to classify

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Aria Farbud نوشته: کلاسِ درسی چه می شود؟

با سپاس
پیشنهاد من این است:
کلاس (اتاق) = آموزشکده/ آموزکده
کلاس ( ششم، پنجم ) = رده ی آموزشی = آموزشرده/آموزرده

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

مزدك بامداد نوشته: کلاس (اتاق) = آموزشکده/ آموزکده

ما "نمازخانه" با اینکه جای بسیار گند و بوگندویی E40b بود داشتیم, برای همین "آموزخانه" هم
آسانتر باید جابیافتد, بویژه اینکه 'خانه' گفته بودید در گذشته همان 'اتاق' بوده و سرا خانه! (:

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

Mehrbod نوشته: ما "نمازخانه" با اینکه جای بسیار گند و بوگندویی E40b بود داشتیم, برای همین "آموزخانه" هم
آسانتر باید جابیافتد, بویژه اینکه 'خانه' گفته بودید در گذشته همان 'اتاق' بوده و سرا خانه! (:
E00e
درست است ولی از آنجا که ب.ن. در دانشگاه ها کلاس ها گنده و آمفی تئاتر مانند هستند،
گفتیم چیزی بگوییم که فراتر از خانه (اتاق) هم باشد و هم اینکه به اتاق هم کاهش پیدا نماید.
( چون کده پسوندی جایگاهی کوچک است ولی بسیار کوچک مانند خانه نیست)

خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
پاسخ

مزدک گرامی, بمهر نزدیکترین برابر انگلیسی/آلمانی این
واژه‌ها را بیاورید, من روی برخی از آنها نمیتوانم بگُزیرم:

دُژم
افسرده
گستره
*فژاگن
دُژمساز


*این ریشه‌شناسی درست است؟
فژاگین: فژه + آگین٬ فژه: گند
هر چیز/کس فاسد و گندیده و بدبو را فژاگین گویند.
فژاگینی: فساد و گندیدگی

[INDENT]
گفت دینی را که این دینار بود - کین فژاگن موش را پروار بود (رودکی)
[/INDENT]

اگر آری, خود "فژه" را هم روشنگرید.

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

دوستان برای بیان سهشهای آدم چند واژه در پارسی است.

پدرام=خوشحال و شاد

فَرَمگین = غمگین
نژند=غمگین

فرم = اندوه
خدوک=اندوه

امیدوارم همیشه شاد و پدرام و سرزنده باشید و همیشه از فرم دور باشید.
پاسخ

Spehr نوشته: دوستان برای بیان سهشهای آدم چند واژه در پارسی است...

شوربختانه ولی دانشِ این واژه‌ها بخودی‌خود مایه‌یِ کاربرد اشان نمیشود,
اگر همگیم میشوند غمگین, خب چرا پس همان غمگین را به کار نبریم, هر چه
باشد خود فردوسی هم 'غم' را پیشتر بهریسته است؟

بیشتر واژه‌هایِ ما بدبختانه چم باریک و فرگشته اشان را از دست داده‌اند و تنها
با نگاه به دهخدا یا یک واژه‌‌نامه نمیشود آنها را بهمین سادگی باززیواند.

برای برونرفت از این گرفتاری من این را گزیده‌ایم که با بهره‌گیریِ یک زبان فرگشته و سامانمند
همچون انگلیسی , که در آن واژه‌ها تا اندازه‌یِ بالایی آراسته و زیبا رده‌بندی و چم‌آوری شده‌اند, بکوشیم
با برابریابی نزدیکترین واژه‌ها در هر دو, زبان خود امان را بگونه‌ای آنجا لنگر زده و جای پای امان را بِسِفتیم.


پارسیگر

.Unexpected places give you unexpected returns
پاسخ

درود
واقعیت این است كه هجوم سیل آسای واژگان عرب نه تنها مایه باروی نگردیده كه بنیاد زبان فارسی را تخریب كرده .
زبان پارسی بنای كامل و آبرومندی با مصالح مرغوب داشته . كه در معرض سیل بنیان كن تهاجم عربی قرار گرفته . و آسیب فراوان دیده . و با مصالح وارداتی زبان عرب تركیب و منسجم گردیده . وقتی مهاجمان به كشوری تاختند و آن را زیرسلطه گرفتند . سیل واژگان بیگاتنه سرازیر می شود . و ملت مغلوب چاره ای جز پذیرش ندارد .
فرهنگ مهاجم چون موریانه تار و پود فرهنگ مغلوب را می گسلد .
تا جائی كه مردم ناچار شوند زبان بیگانه را بپذیرند و زبان خویش از یاد ببرند . وبرما نیز چنین رفته . واژه های عربی وامی نبود كه با رضا و رغبت گرفته باشیم . بلكه تهاجم فرهنگی بیگانه بود كه با زور شمشیر برما تحمیل شد . اما بزرگمردی از خطه ایران زمین قامت برافراشت و از زبان مظلوم فارسی دلیرانه دفاع كرد . چنانكه خود گوید .بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده كردم بدین پارسی بنا كردم از نظم كاخی بلند كه از باد و باران نبیند گزند
مشهور است كه از حسنین هیكل روزنامه نگار و روشنفكر مصری پر سیدند . شما كه قبل از آمدن اسلام قبطی بودید و زبان عبری و یا فنیقی داشتید . چه شد كه به یكباره زبان شما عربی شد . و جوابی كه او می دهد تامل بر انگیز است : وی می گوید ما شخصیتی چون فردوسی نداشتیم .
ششصد سال سلطه مداوم تازیان سبب شد واژه های عربی در گستره زبان فارسی ریشه دواند چندان كه امروز رهائی از آن ناممكن می نماید .خوشبختانه فرهنگ و تمدن و زبان ما آنچنان نیست كه از آن گریزان باشیم . و این نه خودشیفتگی كه واقعیت است . ما نیازی به لاف و گزاف نداریم . زیرا اسناد نقش بسته بر سنگ نوشته ها و آثار باستانی موجود گویای این ادعاست .

امروزه گوش و زبان و ذهنیت ما با مفاهیم كلمات عربی خو گرفته و با زبان مادری ممزوج شده و بدانها مانوس گردیده . لذا فرصت حذف لغات عربی و خالص كردن فارسی از دست رفته . و دیگر دشوار كه ناممكن است . اما شایسته است تا حد امكان از واژه های فارسی بهره بگیریم و كلمات عربی كمتر استفاده كنیم .
اینكه عده ای بخواهند زبان پارسی یادگار نیاكان ر ا خوار و خفیف كنند و ما را به دریوزگی فرهنگ بیگانه به تعظیم و كرنش وادارند . عملی زبونانه و مغرضانه است .
پاسخ

azadah نوشته: امروزه گوش و زبان و ذهنیت ما با مفاهیم كلمات عربی خو گرفته و با زبان مادری ممزوج شده و بدانها مانوس گردیده . لذا فرصت حذف لغات عربی و خالص كردن فارسی از دست رفته . و دیگر دشوار كه ناممكن است . اما شایسته است تا حد امكان از واژه های فارسی بهره بگیریم و كلمات عربی كمتر استفاده كنیم

خوشبختانه این نوشتار برای من و خانواده ام که درست خواهم کرد درست نیست. چون به آنها زبان پارسیک را خواهم آموزاند

پارسیگر

زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
پاسخ

آیا نیوز یا اخبار را میتوانیم نوگان تربگوییم؟
نو+گان مانند neuigkeiten

پارسیگر

زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع / نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان