02-13-2014, 12:16 PM
داریوش بخشی از انتقاد شما وارد است اما مقادیر انبوهی از خودفریبی و والامنشی و تلاش برای یافتن چیزی فراتر از امر مبتذل در میانهی ابتذال مطلق در نوشتهی شما یافت میشود. این درست است که آلفامحوری بازگشت به عصر ماقبل تمدن است و اگر در مقیاسی عمومی رخ بدهد، جامعه چیزی خواهد شد در حد همان ِ سیاهپوستان آمریکایی، که زن با استقلال کامل از دسترنج مرد بتا از طریق دولتی که خرج او و بچههای حرامزادهی(آلفازاده؟) او را میدهد کاملا او را دور انداخته و به آلفاپرستی مطلق گرویده، و جامعهی ایشان نیز بدل به جنگلی خشن و فقیر و عقبمانده شده. ما هم از آغاز گفتهایم و پذیرفتهایم که بازی رویکردی برای حل مشکلات اجتماعی برآمده از ساز و کار جنسی/جنسیتی نیست.
اینهم درست است که بازی مبتذل است، اما از تمام انواع دیگر روشهای موجود برای رسیدن به عشق/سکس ابتذال کمتری دارد. علاقهی مرد بتا به امر والا و تلاش برای پرهیز از امر مبتذل هم یکی دیگر از ویژگی بازشناسی اوست، و نشان میدهد که چقدر با واقعیات پیرامون خود در قطع ارتباط به سر میبرد. ما معیار عینی که هیچ، سنجهی حتی قابل تعریف برای ابتذال و والابودگی نداریم و نوع برخورد شما با امور به چنین کیفیاتی معنا میدهند. هیچ چیز برای مرد بتا ناگوارتر از این نیست که بازی دربارهی ابتذال خود صادق است، نه، این زیادی نزدیک شدن به امر واقع است، حوزهی نمادین شناخت ما از عینیت را به چالش میکشد، غذا خوردن با دست خالیست به جای قاشقچنگال، یک جایی باید برای «وانمود» کردن هم باقی گذاشت!
ما باید بتوانیم وانمود بکنیم فلسفهخوانی و اخلاقمداری و حقیقتیابی و بلاغت و ثروتاندوزی و سلحشوری و پهلوانی و رفاقت و ... همگی چیزهایی بجز استراتژی غیرمستقیم جنسی برای اثبات کارآمدی مرد هستند و به خودیخود معنایی دارند..! واقعیت تلخ و دردناک زندگی اینست که همهی آن پیشهها و دستاوردهای به خیال شما والا هم برای اخذ تائید زنان و اثبات ارزشمندی شما به او اتخاذ شدهاند، و به خودی خود فاقد هرگونه ارزشی هستند، پذیرش شما هم چیزی را تغییر نمیدهد. چندی پیش به مطالعهای علمی برخوردم به روی ترجیح زنان زیبا از سوی مردان به ثروت تمرکز کرده بود. پول، دانش، هوش، شخصیت، موقعیت اجتماعی، خردمندی و فرزانگی و .... همه در گرو تائید زن است و به خودیخود هیچکس را، دستکم تا زمانی که زنده هستید به زندگی و احوال و ... شما علاقمند نمیکند. گمان میکنید چرا بیشتر آلفاهای طبیعی بازندههای اجتماعی و ابلهان تمام عیار هستند؟ زیرا برای مقبولیت نزد جنس مخالف نیاز به کار ثانویهای نداشتهاند.
An ERP study on decisions between attractive female... [PLoS One. 2012] - PubMed - NCBI
سرزنش و تحقیر موجود در لحن منهم برای ایجاد اشتیاق به تغییر و دریافتن موقعیت پست و ناکارآمد مرد بتا در بازار جنسی/جنسیتیست، اگرنه ما با مردان بتا هیچ مشکلی نداریم و خودمان هم روزی یکی از ایشان بودهایم! با اینهمه شما نیاز به کسی دارید که فرش اوهام والامنشی و دروغهای زیبا و خودفریبیهایی که سالها با آنها زندگی کردهاید را از زیر پایتان بکشد و آنچه در عمیقترین حفرههای خودآگاهی پنهان کردهاید و میدانید را، با صدای بلند و چهره به چهره برایتان تکرار بکند. زن و مرد هم ندارد، اینجا من دو سه مورد دروغهای زیبای مورد پسند زنان را نیز رسوا کردم و وقتی گفتم «زن بالای سی و پنج سال مردهی متحرک است» به گوش زنان همانقدر گران آمد که «دکترای شما یکصدم دور بازویتان برای جلب زنان زیبا موثر نیست» به گوش و جان شما سنگین آمده. پس ما اینجا هر دو طرف را به یک چوب راندهام اما شما از هرگونه تلاش برای تقصیریابی در مردان بیزار شدهاید و آنچه پیش چشمانتان رخ میدهد را نادیده میگیرید.
قربانی سیستم بودن هم نه چزی از فلاکت مرد بتا میکاهد، نه بازشناسی آن از سوی ما کمکی به او میکند(زنان یک کلمه از مشکلات شما را هم نمیخواهند بشنوند)و نه اینجا مسابقهی چه کسی از چه کسی قربانیتر است برگذار میکنیم. شما یک بار بیشتر زندگی نمیکنید، و یا با موقعیت خود کنار میآیید و جایگاه خود را میپذیرید و برای تغییر آن اقدام متناسب میکنید، یا میخزید به لانهی بیربطی.
این لاین «من هیچوقت با زنها مشکلی نداشتم» را طی دو روز اخیر سه بار من در این انجمن شنیدهام، دلیل بیمشکلی شما این بوده که به «لیگ» خود قانع بودهاید، منهم اگر بخواهم «دوستدختر» ۶ و ۷ بگیرم و در سال دو دختر متوسط الحال به رختخواب بکشم نه به بازی نیازی دارم و نه نیازی بوده خودم را تغییر بدهم و «گدایی کس» بکنم و ... ولی خب هیچوقت به کس معمولی یا کس تکراری راضی نبودهام و طبیعیست که برای حتی رد شدن از کنار زیباترین ِ زنان، آن ده درصد بالای جمعیت ایشان، به بازی، آنهم در بهترین و برجستهترین شکل ممکن آن نیاز هست. خلاصه مشکل نداشتن شما نشانهی «بازنده» بودن من نیست، نشانهی قناعت شماست. اگرنه مردی که تلاش کرده از پلهی هفتم زیبایی زنانه به پلهی هشتم صعود بکند میداند که حتی با ارزش عمومی بالا «سالها» تجربه لازم است تا برای این لعبتکان دلربا در اوج زیباییشان مرئی بشوید، و «خود» شما برای آنها کوچکترین جذابیتی ندارد و نخواهد داشت، متاسفم!
این تکرار هذیان پیشین من است که «بازی زنمحور است»، همه چیز زنمحور است، هر نوعی از استراتژی جنسی نیازمند تسلیم قوانین زن شدن است، بازی در میان تمام آنهای دیگر، با کمترین میزان متصور هزینه بیشتر میزان متصور نفع را باز میگرداند، و از همهی گزینههای دیگر بجز رفتن به راه خود کمتر «زنمحور» است. زنمحوری هم در ذات خود شر مطلق و متجسد که نیست، زمانی ایراد پیدا میکند که نفع متقابل برای مرد از معادله حذف میشود.
کدام همه سرمایهگذاری؟ پیشنهاد ما پرهیز از سرمایهگذاری بوده و هست، اینکه شما نقش کاذب ِ تحمیلی مرد بتای فراهمآورندهی حرفگوشکن ِ رمانیتک را چنان پذیرفتهاید که به نظرتان پرهیز از نمایش آن «اینهمه هزینه» میآید به این معنا نیست که ما واقعا داریم هزینهی زیادی پرداخت میکنیم. در قیاس با مردی که عشق و روح و روان خود را در اختیار یک زن میگذارد و هنوز اقساط شب عروسیشان تمام نشده طلاق داده میشود ما چه هزینهای کردهایم؟ در برابر بتایی که با تسلیم کردن مردانگی خود برای تماشای دیگر زنان خود را در حضور دوستدخترش تحقیر میکند(رمنس)، ما چه هزینهای کردهایم؟ و .... هزینهی ما از همه کمتر است، و نتایج ما از هم بیشتر. سرمایهگذاری ما به چشم شما گران میآید چون نقش خود را چنان پذیرفتهاید که بیرون رفتن از آن برایتان غیرممکن و غیرمطلوب و ... به نظر میرسد. برای ما که این بیرون نشستهایم هر ریال صد برابر بازگشت سرمایه داشته.
اینهم درست است که بازی مبتذل است، اما از تمام انواع دیگر روشهای موجود برای رسیدن به عشق/سکس ابتذال کمتری دارد. علاقهی مرد بتا به امر والا و تلاش برای پرهیز از امر مبتذل هم یکی دیگر از ویژگی بازشناسی اوست، و نشان میدهد که چقدر با واقعیات پیرامون خود در قطع ارتباط به سر میبرد. ما معیار عینی که هیچ، سنجهی حتی قابل تعریف برای ابتذال و والابودگی نداریم و نوع برخورد شما با امور به چنین کیفیاتی معنا میدهند. هیچ چیز برای مرد بتا ناگوارتر از این نیست که بازی دربارهی ابتذال خود صادق است، نه، این زیادی نزدیک شدن به امر واقع است، حوزهی نمادین شناخت ما از عینیت را به چالش میکشد، غذا خوردن با دست خالیست به جای قاشقچنگال، یک جایی باید برای «وانمود» کردن هم باقی گذاشت!
ما باید بتوانیم وانمود بکنیم فلسفهخوانی و اخلاقمداری و حقیقتیابی و بلاغت و ثروتاندوزی و سلحشوری و پهلوانی و رفاقت و ... همگی چیزهایی بجز استراتژی غیرمستقیم جنسی برای اثبات کارآمدی مرد هستند و به خودیخود معنایی دارند..! واقعیت تلخ و دردناک زندگی اینست که همهی آن پیشهها و دستاوردهای به خیال شما والا هم برای اخذ تائید زنان و اثبات ارزشمندی شما به او اتخاذ شدهاند، و به خودی خود فاقد هرگونه ارزشی هستند، پذیرش شما هم چیزی را تغییر نمیدهد. چندی پیش به مطالعهای علمی برخوردم به روی ترجیح زنان زیبا از سوی مردان به ثروت تمرکز کرده بود. پول، دانش، هوش، شخصیت، موقعیت اجتماعی، خردمندی و فرزانگی و .... همه در گرو تائید زن است و به خودیخود هیچکس را، دستکم تا زمانی که زنده هستید به زندگی و احوال و ... شما علاقمند نمیکند. گمان میکنید چرا بیشتر آلفاهای طبیعی بازندههای اجتماعی و ابلهان تمام عیار هستند؟ زیرا برای مقبولیت نزد جنس مخالف نیاز به کار ثانویهای نداشتهاند.
An ERP study on decisions between attractive female... [PLoS One. 2012] - PubMed - NCBI
نقل قول:To investigate the neural processes of decision-makings between attractive females and money, we recorded 18 male participants' brain event-related potentials (ERPs) when they performed a novel task of deciding between viewing an attractive female's fuzzy picture in clear and gaining a certain amount of money. Two types of attractive females were included: sexy females and beautiful females. Several new electrophysiological discoveries were obtained as following. First, the beautiful females vs. money task (task B) elicited a larger positive ERP deflection (P2) than the sexy females vs. money task (task S) between 290 and 340 ms, and this probably related to the perception matching process between a visual input and an internal representation or expectation. Second, task S evoked greater negative ERP waves (N2) than task B during the time window of 340-390 ms, and this might relate to response conflict and cognitive monitoring for impulsive tendency. Third, the ERP positivity in task S was larger than task B in the time interval of 550-1000 ms, reflecting that sexy female images may have higher decision value for males than beautiful female images. Fourth, compared with choosing to gain money, choosing to view an attractive female evoked a larger late positive component (LPC) during the same time window, possibly because attractive females are more direct and evolutionarily earlier rewards for males than money amounts.
سرزنش و تحقیر موجود در لحن منهم برای ایجاد اشتیاق به تغییر و دریافتن موقعیت پست و ناکارآمد مرد بتا در بازار جنسی/جنسیتیست، اگرنه ما با مردان بتا هیچ مشکلی نداریم و خودمان هم روزی یکی از ایشان بودهایم! با اینهمه شما نیاز به کسی دارید که فرش اوهام والامنشی و دروغهای زیبا و خودفریبیهایی که سالها با آنها زندگی کردهاید را از زیر پایتان بکشد و آنچه در عمیقترین حفرههای خودآگاهی پنهان کردهاید و میدانید را، با صدای بلند و چهره به چهره برایتان تکرار بکند. زن و مرد هم ندارد، اینجا من دو سه مورد دروغهای زیبای مورد پسند زنان را نیز رسوا کردم و وقتی گفتم «زن بالای سی و پنج سال مردهی متحرک است» به گوش زنان همانقدر گران آمد که «دکترای شما یکصدم دور بازویتان برای جلب زنان زیبا موثر نیست» به گوش و جان شما سنگین آمده. پس ما اینجا هر دو طرف را به یک چوب راندهام اما شما از هرگونه تلاش برای تقصیریابی در مردان بیزار شدهاید و آنچه پیش چشمانتان رخ میدهد را نادیده میگیرید.
قربانی سیستم بودن هم نه چزی از فلاکت مرد بتا میکاهد، نه بازشناسی آن از سوی ما کمکی به او میکند(زنان یک کلمه از مشکلات شما را هم نمیخواهند بشنوند)و نه اینجا مسابقهی چه کسی از چه کسی قربانیتر است برگذار میکنیم. شما یک بار بیشتر زندگی نمیکنید، و یا با موقعیت خود کنار میآیید و جایگاه خود را میپذیرید و برای تغییر آن اقدام متناسب میکنید، یا میخزید به لانهی بیربطی.
این لاین «من هیچوقت با زنها مشکلی نداشتم» را طی دو روز اخیر سه بار من در این انجمن شنیدهام، دلیل بیمشکلی شما این بوده که به «لیگ» خود قانع بودهاید، منهم اگر بخواهم «دوستدختر» ۶ و ۷ بگیرم و در سال دو دختر متوسط الحال به رختخواب بکشم نه به بازی نیازی دارم و نه نیازی بوده خودم را تغییر بدهم و «گدایی کس» بکنم و ... ولی خب هیچوقت به کس معمولی یا کس تکراری راضی نبودهام و طبیعیست که برای حتی رد شدن از کنار زیباترین ِ زنان، آن ده درصد بالای جمعیت ایشان، به بازی، آنهم در بهترین و برجستهترین شکل ممکن آن نیاز هست. خلاصه مشکل نداشتن شما نشانهی «بازنده» بودن من نیست، نشانهی قناعت شماست. اگرنه مردی که تلاش کرده از پلهی هفتم زیبایی زنانه به پلهی هشتم صعود بکند میداند که حتی با ارزش عمومی بالا «سالها» تجربه لازم است تا برای این لعبتکان دلربا در اوج زیباییشان مرئی بشوید، و «خود» شما برای آنها کوچکترین جذابیتی ندارد و نخواهد داشت، متاسفم!
Dariush نوشته: تمامِ اینها مشخصا به این بازمیگردد که ناهنجاری اجتماعیای سرطانگون که هر روز شاخههایش بیشتر گسترش مییابد است این بازی کذایی که در کمترین آسیباش شایستگی ِ فردی-اجتماعی نیمی از جامعه با عیار موفقیتاش در رابطه با زنان نز لحاظِ کیفیت و کمیت سنجیده میشود که مردی همچون کانت را به جایگاهِ مفلوکی قابلِ ترحم و رقتانگیز و کسی چون سیمون جونز را به جایگاهِ خدایگان پرستیدنی برساند؛ در آنسو زنان اما همچنان به «بازی»ِ گلادیتورهای درونِ آرنا مینگرند و «قلقلک» میشوند!
این تکرار هذیان پیشین من است که «بازی زنمحور است»، همه چیز زنمحور است، هر نوعی از استراتژی جنسی نیازمند تسلیم قوانین زن شدن است، بازی در میان تمام آنهای دیگر، با کمترین میزان متصور هزینه بیشتر میزان متصور نفع را باز میگرداند، و از همهی گزینههای دیگر بجز رفتن به راه خود کمتر «زنمحور» است. زنمحوری هم در ذات خود شر مطلق و متجسد که نیست، زمانی ایراد پیدا میکند که نفع متقابل برای مرد از معادله حذف میشود.
Dariush نوشته: این همه سرمایهگزاری برای یک کُس که مقادیر زیادی از نمونههایش دور و برمان ریخته؟
کدام همه سرمایهگذاری؟ پیشنهاد ما پرهیز از سرمایهگذاری بوده و هست، اینکه شما نقش کاذب ِ تحمیلی مرد بتای فراهمآورندهی حرفگوشکن ِ رمانیتک را چنان پذیرفتهاید که به نظرتان پرهیز از نمایش آن «اینهمه هزینه» میآید به این معنا نیست که ما واقعا داریم هزینهی زیادی پرداخت میکنیم. در قیاس با مردی که عشق و روح و روان خود را در اختیار یک زن میگذارد و هنوز اقساط شب عروسیشان تمام نشده طلاق داده میشود ما چه هزینهای کردهایم؟ در برابر بتایی که با تسلیم کردن مردانگی خود برای تماشای دیگر زنان خود را در حضور دوستدخترش تحقیر میکند(رمنس)، ما چه هزینهای کردهایم؟ و .... هزینهی ما از همه کمتر است، و نتایج ما از هم بیشتر. سرمایهگذاری ما به چشم شما گران میآید چون نقش خود را چنان پذیرفتهاید که بیرون رفتن از آن برایتان غیرممکن و غیرمطلوب و ... به نظر میرسد. برای ما که این بیرون نشستهایم هر ریال صد برابر بازگشت سرمایه داشته.
زنده باد زندگی!