11-17-2010, 06:03 AM
Dariush Rahazad نوشته: مهر ورزیده ارزش حقیقی اخلاقیات را تعریف کنید تا دست کم من که نمیدانم این ارزش حقیقی از نگر شما و طبق تعریف شما چیست، بدانم و سپس با هم گفتگو کنیم که این ارزش حقیقی کجایش پیوند با خدا دارد. سپاس
اگر بگوییم ارزشهای حقیقییِ اخلاقی (objective moral values) وجود دارند، گفتهایم که چیزی درست یا غلط هست، بهطور مستقل از اینکه کسی آن را چنین بداند یا نداند. بهعنوان نمونه، نزدیکییِ جنسی با یک کودک کار غلطی است، هرچند که کسی (کسانی) آن را چنین نداند (ندانند).
مهربد نوشته: ولی اگر این بهرهمندی بیشتر خود در گرو احساسات باشد چه؟
برای نمونه, شما میگویید بیخدا کار درست و اخلاقی را انجام نمیدهد مگر آنکه برای او
سودی مادی یا جسمانی داشته باشد. بسیار خوب, ولی سود چیزهای احساسی چه میشود؟
وفاداری به دلداده خود یکی از احساسهایی است که یک بیخدا نیز میتواند
داشته باشد و از روی آنکه به همسر خود خیانت نمیکند, لذت و پاداش احساسی ببرد.
دقیقاً.
یک بیخدا جز توسّل به احساساتش و/یا سودی که از دیدگاه مادّی نصیبش میشود، نمیتواند برای اخلاقیاتی که به آن پایبند است، توجیه عقلانی دستوپا کند. این دقیقاً ثابت میکند که از دیدگاهِ یک متریالیست، اخلاقیات عقلاً دارای ارزش حقیقی نیستند.
در واقع، دلیل اینکه یک بیخدا به یک پدوفیل متجاوز تبدیل میشود، و یک بیخدایِ دیگر به یک بیخدایی که چنین نیست، این است که آنها احساسات متفاوتی دارند، یا اینکه برآوردهای متفاوتی از سودِ مادّییِ حاصل از این عمل دارند، یا ترکیبی از ایندو.
Reactor نوشته: فرضیه ی شما ارتباطی به بیخدا یا باخدا بودن فرد مورد نظر شما نداره.. به شخصیت خود طرف بستگی داره.. ببینید من مسلمان خوب هم دیدم. این که اون آقا یا خانم خوب بوده به نظرم بخاطر مسلمان بودنش نیست! بخاطر یک سری پارامترها مثل نوع تربیت دوران کودکی یا نوع فرهنگ خانواده و این قبیل چیزهاست.. این که یک نفر بیخدا باشه ربطی به این نداره که با اون خانم بخوابه یا نخوابه.. اون هم مثل یک باخدا اول از همه یک آدم هست و ممکنه هوس و غریزه بهش غلبه کنه و ترتیب اون خانم رو بده!
مغلطهیِ "حمله به مرد پوشالین".
ما نه گفتیم که بیخدایان نمیتوانند بااخلاق باشند و نه گفتیم که باخدایان همه بااخلاقند. حتّی این را نیز مدعی نیستیم که در بین باخدایان بااخلاق بیشتر از تعداد آنان در بین بیخدایان است. اصولاً، یک چنین گزارههایی (در صورت صحت یا غیر آن) اساساً پیوندی با آنچه گفتیم ندارند.
ما گفتیم که از دیدگاه بیخدایی، اخلاقیات نسبی هستند که یعنی مثلاً تجاوز جنسی به یک بچه، برای یک بیخدا، در صورتی که عملی غلط بهشمار آید، این یا تنها تحت تأثیر احساساتی هست که بر وی مستولی میشوند (هنگامی که اقدام به این عمل برای متصور میشود)، و یا بر اساس سود و زیانی در قبال انجام این عمل است که وی آن را برآورد میکند. (حال، ممکن است وی تحت تأثیر دانش یا تربیتش چنین احساس کند یا چنان سود/زیانی را برآورد کند.)
آنچه در این میان پابرجا میماند، این است که برای چنین شخصی خود این عمل عقلاً نمیتواند غلط باشد؛ بلکه وی تنها تحتِ تأثیر احساساتش، و/یا بهدلیل سود و زیان، از آن اجتناب میکند.
امّا، از دیدگاه مسیحی، چنین عملی حتّی اگرهم احساس خوبی از آن به ما دست بدهد و/یا سود مادّی در بر داشته باشد، بازهم غلط است. این عمل فی-نفسها غلط است.
Reactor نوشته: اینکه شما فکر کنید "در بیخدایی فقط بقا و بهرهمند شدن از سهم بهتر معقول هست - بقیه همه احساسات است" رو من جور دیگه بهش نگاه میکنم===>
"بقا و بهرهمند شدن از سهم بهتر" یک اصل انسانیه و ربطی به آتئیست بودن یا مسیحی بودن فرد نداره..همه دنبال شرایط بهتر هستند. حالا ممکنه فردی شرایط بهتر رو در س.ک.س با اون خانم جستجو کنه. در این صورت چه باخدا باشه چه بیخدا 100% اون کار رو میکنه.
خیر؛ یک مسیحییِ حقیقی هرگز زنا را تأیید نخواهد کرد؛ حتّی اگر احساس خوبی از این کار به او دست دهد و هیچ زیان مادّییی از آن متوجّه وی نشود. کسی هم که تلاش دارد تا یک مسیحییِ حقیقی باشد، باید در مقابل وسوسه مقاومت کند.
اما یک بیخدا اگر چنین کاری نکند، یا مانندِ جنابِ sonixax، به این دلیل است که انجام این کار به وی احساس بدی میبخشد؛ و یا احتمال زیاندیدن را در آن عمل میبیند. اگر این موارد برطرف شوند، زنا و خیانت به شریک زندگی هیچ اشکالی نباید داشته باشد برای یک بیخدایی که سعی دارد معقول رفتار و عمل کند.
Reactor نوشته: این امکان هم داره که فرد شرایط بهتر رو در خیانت نکردن به همسرش احساس کنه! یعنی دوست نداره تو زندگیش مخفی کاری کنه و عذاب وجدان بگیره و با خیانت نکردن به آرامش میرسه و به نوعی ارضای روحی میشه!
بینگو!
پس، برای یک بیخدا، حتّی در بهترین حالتش، چیزی تحتِ عنوان objective moral values، وجود ندارد.
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)