03-22-2013, 02:49 PM
Mehrbod نوشته: من چکار کنم برادر تو تا اینجا سه هار تا پندارهیِ جورواجور را به پندار پوچ خودت بجایاختیارداری مهربد جان،تا اینجا تو در کار مغالطه پهلوان پنبه هستی و سه قلو حاملهاش کردهای نوبت به ما نمیرسد که !!
"وسوسه" جا زدهای و میگویی کار ما نااخلاقی است, نام این هم بجز سفستهیِ پهلوان پنبه نیست.
مثل اینجا که گفتیم کلاهبرداری نااخلاقی بودنش با وسوسه از یک جنس است نه این جک پایین !!
نقل قول:اکنون باز بیا بگو نه شما میخواهید کلاهبرداری کنید یا نمیدانم زور کنید, پس نااخلاقیه!!
Mehrbod نوشته: برای بار سوم:فرق نمیکند،در همه اینها عامل مشترک مورد نظر استفاده ازاری از طرف است با دانش ما به تصمیم او ،احتیاج به کشیدن پیچیده کردن ماجرا برای افعالی به این واضحی نیست(انگار مثلا درباره چه مساله فلسفی داریم صحبت میکنیم !!)
وسوسه (temptation) ≠ متقاعد کردن (persuasion) ≠ فریفتن (deception) ≠ کلاهبرداری (fraudulence)
شاید یکبار باید وسوسه را تعریف کنی ببینیم این چیه که تو به پندار خودت داری نااخلاقی میبینی!؟
Mehrbod نوشته: من براستی پیوند این دو را نمیگیرم, نکند بهرهکشی (exploitation) هم مترادف شد با "وسوسه کردن"؟ همینجور پیش برود نیمی از واژگان واژهنامه میشوند "وسوسه کردن"!!آری خوب با اینهمه مغالطه پلوان پنبه باید هم نبینی !!
بهره کشی تشابهاش در اینجا در استفاده ابزاری از دیگران است،همانکه تا من نامش را بردم انگار سیر به خوناشان نشان داده باشم سریعا من متهم شدم با نشستن در «کاخ اخلاقی» !!
سخن ما هم حول چند مثال ساده بود،کسی را که میدانیم چیزی را در حال متمرکز نمیخواهد به فاز غریزی ببریم تا بر خلاف خواست اولیه خودش ما از او بهره ببریم،در مورد خودت در آخر هم در شگفتی مدعی بشویم تازه ما آزاد سازی کردهایم و طرف بیخود کرده سود خودش را نمیفهمد ما باید از حماقت نجاتش دهیم و اینها !!
نامش هم میشود دفاع از آزادی !!
مثال مشابه آن این میشود که کلاهبرداری بیاید یک نفر را فریب دهد به مست کردن و بعد از مست کردن پیشنهاد مد نظر خودش را به طرف بدهد،در آخر هم نام کارش میشود آزادسازی و فوق اخلاقی !!
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound