12-09-2013, 09:40 AM
گفتم «حتی آزادی در عرعر کردن».
منظورم چه بود؟
منظورم این بود که حتی برای اعمال و رفتار احمقانه و زشت هم نباید محدودیت زیادی وجود داشته باشد و افرادی که میخواهند بتوانند درحد لازم و تاحدی که خطر و تجاوز جدی در حق دیگران نباشد، خودشان را تخلیه کنند.
همواره افرادی هستند احمق، نادان، پرخاشگر، ماجراجو، مغرور، خودنما و غیره.
در نظام اجتماعی باید راههایی برای تخلیه و ارضای این افراد هم وجود داشته باشد.
چون اگر بحث حقوق و اختیارات طبیعی هم بگذریم، اگر این افراد امکان تخلیه شدن نداشته باشند، در اجتماع به شکلهای مختلف اقدام به عقده گشایی و اختلال و ناهنجاری خواهند کرد.
نظامهای اجتماعی ای که جلوی این افراد را میگیرند، و راهی و جایی برای تخلیه و مشغول کردن آنها نگذاشته اند، این هزینه و خطر را به دوش خود میاورند.
بنده شخصا به این نتیجه رسیده ام که یکسری افراد همان بهتر است که با مشغولیت های احمقانه خودشان مشغول باشند و وقت و انرژیشان اینطور صرف بشود. اینطور بهتر است تا اینکه بروند و به جان اجتماع و دیگران بیفتند. حتی اگر ممکن است خودشان را به فاک بدهند، خب بگذار بدهند. با زور جلوی این افراد را گرفتن و سعی در کنترل یا تربیت و پیشرفت آنها، همیشه ممکن و عاقلانه نیست، و هزینه ها و خطراتی را نیز برای بقیه ایجاد میکند.
البته بنده همهء افرادی را که گرایشهای ظاهرا غیرعادی و احمقانه دارند تحقیر نمیکنم. نه شاید واقعا بعضی هم به دلایل قابل توجیهی گرایشهای خاصی دارند. بهرحال باید به این افراد هم حق داد.
تمام افراد نمیتوانند در یک سطح و خلق و خو باشند.
بعضی برترند، بعضی پست ترند، بعضی خاص و متفاوت هستند.
نظامهایی که سعی میکنند اجتماع و افراد را کاملا یکدست کنند و تحت کنترل و محدودیت های جدی قرار دهند، بنظر بنده عاقلانه نیستند.
همچنین فرهنگ ها.
شاید بعضی از فرهنگ ها بخاطر ترس و کنترل همین افراد و منافع شخصی بقیهء افراد اجتماع طراحی شده اند.
منظورم چه بود؟
منظورم این بود که حتی برای اعمال و رفتار احمقانه و زشت هم نباید محدودیت زیادی وجود داشته باشد و افرادی که میخواهند بتوانند درحد لازم و تاحدی که خطر و تجاوز جدی در حق دیگران نباشد، خودشان را تخلیه کنند.
همواره افرادی هستند احمق، نادان، پرخاشگر، ماجراجو، مغرور، خودنما و غیره.
در نظام اجتماعی باید راههایی برای تخلیه و ارضای این افراد هم وجود داشته باشد.
چون اگر بحث حقوق و اختیارات طبیعی هم بگذریم، اگر این افراد امکان تخلیه شدن نداشته باشند، در اجتماع به شکلهای مختلف اقدام به عقده گشایی و اختلال و ناهنجاری خواهند کرد.
نظامهای اجتماعی ای که جلوی این افراد را میگیرند، و راهی و جایی برای تخلیه و مشغول کردن آنها نگذاشته اند، این هزینه و خطر را به دوش خود میاورند.
بنده شخصا به این نتیجه رسیده ام که یکسری افراد همان بهتر است که با مشغولیت های احمقانه خودشان مشغول باشند و وقت و انرژیشان اینطور صرف بشود. اینطور بهتر است تا اینکه بروند و به جان اجتماع و دیگران بیفتند. حتی اگر ممکن است خودشان را به فاک بدهند، خب بگذار بدهند. با زور جلوی این افراد را گرفتن و سعی در کنترل یا تربیت و پیشرفت آنها، همیشه ممکن و عاقلانه نیست، و هزینه ها و خطراتی را نیز برای بقیه ایجاد میکند.
البته بنده همهء افرادی را که گرایشهای ظاهرا غیرعادی و احمقانه دارند تحقیر نمیکنم. نه شاید واقعا بعضی هم به دلایل قابل توجیهی گرایشهای خاصی دارند. بهرحال باید به این افراد هم حق داد.
تمام افراد نمیتوانند در یک سطح و خلق و خو باشند.
بعضی برترند، بعضی پست ترند، بعضی خاص و متفاوت هستند.
نظامهایی که سعی میکنند اجتماع و افراد را کاملا یکدست کنند و تحت کنترل و محدودیت های جدی قرار دهند، بنظر بنده عاقلانه نیستند.
همچنین فرهنگ ها.
شاید بعضی از فرهنگ ها بخاطر ترس و کنترل همین افراد و منافع شخصی بقیهء افراد اجتماع طراحی شده اند.