12-07-2013, 04:26 PM
Spehr نوشته: درود فلانیشما می فرمایی که همبود به سوی هرچه که طبیعی است می رود. و هرچه به صورت طبیعی برای هومن رخ دهد چیز درستی است.ولی بسیاری چیزها هست که برای هوم روی می دهد، ولی بسیار هم خوشآیند نیست.برای نمونه آدمهایی هستند که به طور طبیعی افسرده می شوند یا تقریباً همیشه خشمگین هستند.در همبود هم چیزهایی روی می دهد مانند تنگدستی، فژاگینی (فساد)، و خُرده فرهنگهای بد. یا بی عدالتی.پس این همه مصلح اجتماعی هم که پدید می آیند و اینهمه ismها آمده اند گره گشای دشواری های فرهنگی باشند.پس هر پویش طبیعی ای درست و خوب نیست در همبود.
به سخن ایشان میگویند کژفرنود دستآویز به طبیعت: Appeal to nature - WiKi
Spehr نوشته: پرسش اینجاست که چرا هرچه می خواهند فرهنگسازی کنند همه چیز رو به باختری (غربی) تر شدن می گراید؟؟؟پارسیگر
ما امروز چیزی به نام فرهنگ ایرانی آنچنانی دیگر نداریم, یک فرهنگ شلم شوربا داریم که از عرب و مغول
و انگلیس و فرانسه و ... هر کدام یک چیزی وام گرفته شده (یا زورچپان شده) و اسلام هم مانند یک چسب با کثافتکاری همهیِ آنها را بهم چسبانده.
در دست دیگر, فرهنگ غرب هم واژهیِ گنگی است, کدام غرب؟ فرهنگ استرالیایِ شرق
همان غرب است؟ یا فرهنگ آمریکا؟ یا شاید فرهنگ اروپا؟ آنهم اروپایی که هر کشور فرهنگ خود اش را دارد؟
پس زمانیکه دربارهیِ فرایافتی چنین گنگ سخن میگوییم روشنه هر کس میتواند هر چیزی بگوید و راهی برای شناخت درستی و نادرستی آن نباشد.
یکی میگوید فرهنگ ما دارد روز به روز غربیتر میشود, ولی ما که هنوز نمیدانیم فرهنگ غربی درست چیست, چگونه میتوانیم این را بررسیده و دریابیم؟
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns