01-01-2011, 08:15 PM
مهربد نوشته: استنتاج (حتی استنتاج ریاضی) هم خود از آروین و تجربه میآید.
بالاخره شما تفاوتی بین استنتاج و استقراء قرار میدید یا نه؟! حتا هیوم که شاید سردمدار فلسفه تجربه گرایان هست، در این مورد قول موافق من داره!
مهربد نوشته: اما اکنون که احتمالات و پیوند آن با منطق را پذیرفتید، «منطق» به ما میگوید
که بر پایه احتمالات اینکه چیزی به نام «آفرینش» (از هیچ چیز پدید آمدن) وجود
داشته باشد کمتر از آن است که هریپاتر واقعیت داشته باشد، از همینرو نامنطقی است.
ببین آقا! ما داریم در مورد یک حکم عقلی نظر میدیم، نه یک حکم علمی! پس اگر چه حکم شما مادامیکه در بین دانشمندان داریم حرف میزنیم صحیح هست، ولی وقتی داریم از یک حکم عقلی و در واقع «فلسفی» سخن میگیم دیگه اینجور حرف زدن یکم بچه گانه و زننده میشه.
مهربد نوشته: احتمال آن پوچ نیست، ولی آن اندازه پایین است که میگوییم منطقی نیست:
ببینم! اون زمانیکه بشر بر اساس یافته های تجربی خودش گمان می کرد که نور در واسطه ای به نام «اتر» سیر میکنه، منطقی نبود که نور بی واسطه طی بشه ولی الان منطقی شد؟ زمانی هم گرد بودن زمین منطقی نبوده حتمن بعد یهو منطقی شده!
این چیزایی که شما میگید ربطی به منطق نداره جانم. برای بار هزارم، اینها رو میتونید بگید «بعید» هست یا همونطور که جلوتر گفتید میتونید بگید «محال مطلق» نیست. ولی نمیتونید بگید منطقی نیست. چرا که همین منطق داره به شما فرمان میده که بگید محال نیست!!!
مهربد نوشته: اگر این را نمیپذیرید: پس برای ما توضیح دهید که چگونه یک استدلال میتواند بدون هیچگونه وابستگیای به واقعیت ریخت گرفته باشد.
کسی نگفت وابستگی به واقعیت نداره. این حرف رو در دهن من نگذارید. برای بار آخر: معرفت و دانسته بشر به دو دسته تصورات و تاثرات تقسیم میشند. تاثر چیزیه که با دریافت مستقیم حاصل میشه ولی تصور چیزیه که بدون دریافت مستقیم از خارج و تنها در سپهر ذهن فرد شکل میگیره. مثل درخت طلا که فرد با دیدن درخت و طلا بطور جداگانه، اینها رو در تصور خودش تلفیق میکنه.
مهربد نوشته: همچنین، شما میگویید که گزاره زیر با آروین سر و کار ندارد؟
هیچ آدمی نمیتواند هم زنده هم مرده باشد.
روشن است که با آروین مستقیم سر و کار ندارد چرا که نمیتوانیم همچین چیزی
دیده باشیم و یا اگر دیده بودیم این گزاره را نمیآوردیم، ولی به هر روی از آروین میآید: نگریستن و ندیدن.
استدلال پیشآروینی (a priori) نیز روی آروین بناگذاری شده است، تنها دگرش آن با a posteriori در این است
که شما برای فهمیدن درست بودن یا نبودن آن (validity) نیاز به رجوع بیشتر به واقعیت بیرونی ندارید.
برای نمونه:
همه پارسزبانها پارسی میدانند.
یک استدلال a priori است، چرا که پارسی سخن گفتن در پارسزبان بودن خود به خود هست.
مرسی که تعریف پیشینی و پسینی رو برام نوشتید! اونی که من داد میزدم و میخواستم به شما بگم، این بود که قضایای پیشینی یا به قول کانت تحلیلی، طوری هستند که انکار اونها مستلزم تناقض هست ولی پسینی ها اینطور نیستند. و شما اگر میخواهید یقینن به کسی بفرمایید که خلقت پذیرفته نیست، باید این کار رو به روش پیشینی (تحلیلی) انجام بدید نه پسینی (چون دیده نشده است پس درست نیست!)
مهربد نوشته: مخالف باشید، که گویا بودید؟
شما انگار تک بعدی منطق رو بلدید! در بالا توضیح دادم.
مهربد نوشته: همینگونه بود که فرمودیم، اگر دوست داشتید یک جستار دیگر باز کنید تا گفتگوی آن را آنجا دنبال کنیم.
نخیر. من شخصن از بحث با شما لذت نمیبرم. همینکه همینجا «فرمودید» خیلی به ما لطف کردید.
در کل اگر هنوز هم دوزاری کج است، من دیگه نمیتونم صافش کنم. این کاربر Ouroboros یک مقدار زحمت کشید ولی انگار مثل من خسته شد. اگر کس دیگری سوادش رو داره ازش دعوت میکنم به شما توضیح بده تا در جهل مرکب باقی نمونید. انشاء الاسپاگتی
[COLOR="royalblue"]
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
[/COLOR]جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی