02-19-2013, 04:24 PM
:e303:
سوالات فراوانی از این دست هست
برای نمونه: چه تفاوتی میان پلستینی (فلسطینی) و یهودی است؟ چرا ما واژه یهودی ستیزی داریم ولی واژه پلستینی ستیزی نداریم؟
ببینید هر کاری که می کنیم. بدون پیامد نیست. این روشن است. هیچ شکی هم در آن نیست.
اگر هدف ما مبارزه برای آزادی باشد، در راه این هدف نمی توانیم ساده برخورد کرده و برخی جستارها را چشم پوشی کنیم. من گمان نمی کنم که دین زرد و سرخ داشته باشیم و یا تفاوتی میان آن ها باشد.
خوب برخی نابهنجاری ها در جستارهای مختلف دیده می شود. من خودم کسی نیستم که از یهود و یهودیان بیزار باشد، هتا گاهی شاید ناراحتی من از کشته شدن یک سرباز یهودی از چند تا فلسطینی نیز بیشتر باشد. بهر حال دو سو آدم هستند و بی شک بدون هیچ چون و چرایی چون اسلام به من بیشتر از دین های دیگر آزار رسانده، احساس همدردی کمتری با مسلمان دارم تا با یهودیان.
می دانیم که دولت فعلی ایران یا کشورهای دیگری مانند پاکستان یا مصر یا عربستان، یا بحرین امروزه اولویت های سیاسی امروزه خودشان از یک سو مایه کشتار مسلمان و یهودیان را فراهم آورده و از یک سوی دیگر هزینه های فراوانی را بر دوش خود ما گذاشته است. بوجود آمدن اسراییل فرنودها و دلایل فراوانی دارد. ولی نباید بنیان این کشور را قوم قرار دهند. این کار به سود جهان نخواهد بود.
این كه چگونه اسراییل تشكیل شده از نگر من خیلی دشواری بزرگی نیست. نه مرز چیزی است كه غیرقابل تغییر باشد و نه جهان به جایی رسیده كه كشوری مرز كشورهای دیگر را بدون احساس نگاه كند. اسراییل در واقع مانند بسیاری از جنگ های سده بیستم به وجود آمد. دیگر خبری از كشور پروس در اروپا نیست. در جنگ عراق و ایران اگر خرمشهر رابه زور از عراق نگرفته بودیم مانند بخش های شمالی كشور كه از دست رفت، از دست رفته بود. ما هم یك زمانی فاو را گرفتیم اگر دولت ما این قدر حماقت نداشت هنوز هم صاحب آن بودیم. اسراییل هم به همین ترتیب به وجود آمده یك عده با یك كشوری جنگیده و بخشی از آن را تصرف كردند. به نگر من چگونگی به وجود آمدن اسراییل خیلی هم مهم نیست. جنگی در سده بیستم به سود یكی پایان یافته است
خوب این پیشگفتاری بود برای پرسش بنیادی تاپیک.
از آن جا که من به شک و شک گرا اهمیت بسیاری می دهم، دوست دارم بدانم چه هنگام ما من یا هر کسی از دایره اعتدال خارج شده و به یک یهودی ستیز بدل می شویم؟ و این خطوط قرمز از نگر شک گرا نیاز به وارسی پیوسته دارد.
به سخن دیگر چه زمانی می توانیم، کسی را متهم یهودی ستیزی کنیم؟
یا واقعا چه زمانی كنش یا اندیشه كسی یهودی ستیزانه است؟
سوالات فراوانی از این دست هست
برای نمونه: چه تفاوتی میان پلستینی (فلسطینی) و یهودی است؟ چرا ما واژه یهودی ستیزی داریم ولی واژه پلستینی ستیزی نداریم؟
ببینید هر کاری که می کنیم. بدون پیامد نیست. این روشن است. هیچ شکی هم در آن نیست.
اگر هدف ما مبارزه برای آزادی باشد، در راه این هدف نمی توانیم ساده برخورد کرده و برخی جستارها را چشم پوشی کنیم. من گمان نمی کنم که دین زرد و سرخ داشته باشیم و یا تفاوتی میان آن ها باشد.
خوب برخی نابهنجاری ها در جستارهای مختلف دیده می شود. من خودم کسی نیستم که از یهود و یهودیان بیزار باشد، هتا گاهی شاید ناراحتی من از کشته شدن یک سرباز یهودی از چند تا فلسطینی نیز بیشتر باشد. بهر حال دو سو آدم هستند و بی شک بدون هیچ چون و چرایی چون اسلام به من بیشتر از دین های دیگر آزار رسانده، احساس همدردی کمتری با مسلمان دارم تا با یهودیان.
می دانیم که دولت فعلی ایران یا کشورهای دیگری مانند پاکستان یا مصر یا عربستان، یا بحرین امروزه اولویت های سیاسی امروزه خودشان از یک سو مایه کشتار مسلمان و یهودیان را فراهم آورده و از یک سوی دیگر هزینه های فراوانی را بر دوش خود ما گذاشته است. بوجود آمدن اسراییل فرنودها و دلایل فراوانی دارد. ولی نباید بنیان این کشور را قوم قرار دهند. این کار به سود جهان نخواهد بود.
این كه چگونه اسراییل تشكیل شده از نگر من خیلی دشواری بزرگی نیست. نه مرز چیزی است كه غیرقابل تغییر باشد و نه جهان به جایی رسیده كه كشوری مرز كشورهای دیگر را بدون احساس نگاه كند. اسراییل در واقع مانند بسیاری از جنگ های سده بیستم به وجود آمد. دیگر خبری از كشور پروس در اروپا نیست. در جنگ عراق و ایران اگر خرمشهر رابه زور از عراق نگرفته بودیم مانند بخش های شمالی كشور كه از دست رفت، از دست رفته بود. ما هم یك زمانی فاو را گرفتیم اگر دولت ما این قدر حماقت نداشت هنوز هم صاحب آن بودیم. اسراییل هم به همین ترتیب به وجود آمده یك عده با یك كشوری جنگیده و بخشی از آن را تصرف كردند. به نگر من چگونگی به وجود آمدن اسراییل خیلی هم مهم نیست. جنگی در سده بیستم به سود یكی پایان یافته است
خوب این پیشگفتاری بود برای پرسش بنیادی تاپیک.
از آن جا که من به شک و شک گرا اهمیت بسیاری می دهم، دوست دارم بدانم چه هنگام ما من یا هر کسی از دایره اعتدال خارج شده و به یک یهودی ستیز بدل می شویم؟ و این خطوط قرمز از نگر شک گرا نیاز به وارسی پیوسته دارد.
به سخن دیگر چه زمانی می توانیم، کسی را متهم یهودی ستیزی کنیم؟
یا واقعا چه زمانی كنش یا اندیشه كسی یهودی ستیزانه است؟