d@mned نوشته: برای غرور این رو میتونم مثال بزنم که مثلا یک جد و اباد ما یه کار خوب انجام داده باشن که واقعا جنبه ی خوب داشته باشه حالا یا برای کشور یا مردم یا یه چیز دیگه.
برای پند و اندرز به نظر من گاهی اوقات میشه گاهی اوقات نمیشه!مثلا پدربزرگان ما میرفتن سینه میزدن و به خودشون هم ضرر میرسوندن بدون اینکه فایده ای براشون داشته باشه این میتونه یه پند و اندرزی به این عنوان باشه که این ها مزخرفات و خرافات هستن و به هیچ دردی نمیخورن.امیدوارم منظورم رو به خوبی بتونم توضیح داده باشم.
من نمي تونم جنبه غرور اميزش رو درك كنم خب جد و اباد ما يه كار خوبي كردن چه ربطي به ما داره
منظورتون رو در مورد پند متوجه مي شم اما باستي گفت اين در صورتي هست كه ما قبول كنيم تاريخ يقين اور صحيح هست و تحريف نشده
حال شما فرض كن گزاره تاريخي رو بخوني و از اون نتيجه اي بگيري ولي اون گزاره تحريف شده باشه در واقع شما بدين ترتيب گمراه شديد ![color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:45 pm ---------- ارسال قبلی در 06:42 pm ----------
[/color]
david hume نوشته: همیشه در طول تاریخ کسانی به نام تاریخ نویس وجود داشتند که وقایع را مینگاشتند ، مثل ابن خلدون ، تاریخ دانان نوشتههای این افراد را بررسی میکنند ، با منابع همزمان آن میسنجند ، کشفیات باستانی را بررسی میکنند و غیره و یک واقع تاریخی را پیدا میکنند.
1.از كجا مي فهميد ابن خلدون يا هر تاريخ نويس ديگه اي حقيقت رو گفته ؟
2. از كجا مي دونيد اثار ابن خلدون تحريف نشده؟
3..از كجا مي دونيد تاريخ نگار ها همه اونچه كه رخ داده رو نوشتن ؟
4.از كجا معلوم تاريخ دان ها فريب نخورده باشن ؟
و.....