12-21-2013, 06:09 PM
Alice نوشته: مثلا شما برای این برنامه مینویسید که به دختران آموزه بدهید و خودنمایی کنید و .. ,
درسته, بخشی از انگیزهیِ من در برنامهنویسی اینها هم هستند, ولی نه همهیِ آنها: نکتهای که کوشیدم اینجا به آن بپردازم.
برنامهنویسی گونهای آفرینش است, شما میتوانید انگارههایی که دارید را در جهانی باشنما آفریده, آزموده و از اندرکنش آنها بیاموزید.
ب.ن. من در همین سخنگاه یک کُد ساده برای ساخت "اقتصاد رولت روسی" زده بودم: گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 8
کد:
from random import randint as rand
pop = [] # population
russian_roulette = lambda: pop.append('rich') if rand(1,6) == 6 else (pop.append('rich') or pop.append('poor'))
days = 365 * 10
for day in range(1,day + 1): russian_roulette()
print("Total players: %i" % (days * 2)
print("Total dead: %i" % ((days * 2) - len(pop)))
print("Winners: %i \t Losers: %i" % (pop.count('rich'), pop.count('poor'))
یا در جای دیگر, کاربرد زبان نایکراست (گفتن "آلت جنسی مردانه" بجای "کیر") را در C آورده بودم:
کد:
/* Proof of Concept on
"Why using indirect language is pointerful, but potentially pointless"
*/
#include "stdio.h"
int main()
{
char kir[] = "kir";
char *alate_tanasoliye_mardane = &kir;
printf("Do they point to the same thing? %s", (alate_tanasoliye_mardane == kir ? "Yes" : "No"));
return 0;
}
یا در جای دیگر, از نمونههایِ ریچارد داوکینز در نسک "ساعتساز نابینا" آورده بودم:
Mehrbod نوشته: برای نمونه نیروی گرانش چیزی بیشتر از یک چهره از قانونمندی ماده نیست که نیروی گرانش، چینش گیتیک (physical state) را پردازش میکند و ریزگان چینش در پیروی چینش نو به خود میگیرند.
چیزی که ما به نام کُد میشناسیم تنها تراز پیچیدگی بالاتری از همین پردازش میشود. در کتاب ساعتساز نابینای ریچارد داوکینز ب.ن. ما از یکی از سادهترین
شیوههای کُد زدن جهان که همان بیزش (sieving) است, میخوانیم. با داشتن یک گردآیه (set) از چیزهای ریز و درشت، یک سوراخ ساده در اسپاش و دادن
زمان بسنده, مایهیِ آن میگردد که چیزهای ریزتر از سوراخ رد شده و از چیزهای درشت بیخته شوند: یک پالایشگر (filter) بسیار ساده و پردازشیک که در جهان روزانه داریم.
برنامهیِ ریچارد داوکینز: Blind Watchmaker Applet
بیگمان همهیِ اینها برای این نیستند که یک دختر مرا ببیند و به من پا بدهد — کدام duff از بیخ میگیرد من اینجا چه گفتهام,
که بخواهد برانگیخته شده و پابدهد؟ (; —, ولی اینها کنجکاوی مرا خوشنود ساختهاند و نکته همینجاست: چرا این کنجکاوی تنها
در پسرها دیده میشود؟ چرا دخترها پُرگاه کور هستند و مانند خود شما, نمیتوانند بجز "سکس" و "زادآوری" انگیزهیِ دیگری پشت چیزها ببینند؟
پارسیگر
.Unexpected places give you unexpected returns