Alice نوشته: مثلا شما برای این برنامه مینویسید که به دختران آموزه بدهید و خودنمایی کنید و .. ,
درسته, بخشی از انگیزهیِ من در برنامهنویسی اینها هم هستند, ولی نه همهیِ آنها: نکتهای که کوشیدم اینجا به آن بپردازم.
برنامهنویسی گونهای آفرینش است, شما میتوانید انگارههایی که دارید را در جهانی باشنما آفریده, آزموده و از اندرکنش آنها بیاموزید.
ب.ن. من در همین سخنگاه یک کُد ساده برای ساخت "اقتصاد رولت روسی" زده بودم:
گفتگو پیرامون کمونیسم و سوسیالیسم - برگ 8
کد:
from random import randint as rand
pop = [] # population
russian_roulette = lambda: pop.append('rich') if rand(1,6) == 6 else (pop.append('rich') or pop.append('poor'))
days = 365 * 10
for day in range(1,day + 1): russian_roulette()
print("Total players: %i" % (days * 2)
print("Total dead: %i" % ((days * 2) - len(pop)))
print("Winners: %i \t Losers: %i" % (pop.count('rich'), pop.count('poor'))
یا در جای دیگر, کاربرد زبان نایکراست (گفتن "آلت جنسی مردانه" بجای "کیر") را در C آورده بودم:
کد:
/* Proof of Concept on
"Why using indirect language is pointerful, but potentially pointless"
*/
#include "stdio.h"
int main()
{
char kir[] = "kir";
char *alate_tanasoliye_mardane = &kir;
printf("Do they point to the same thing? %s", (alate_tanasoliye_mardane == kir ? "Yes" : "No"));
return 0;
}
یا در جای دیگر, از نمونههایِ ریچارد داوکینز در نسک "ساعتساز نابینا" آورده بودم:
Mehrbod نوشته: برای نمونه نیروی گرانش چیزی بیشتر از یک چهره از قانونمندی ماده نیست که نیروی گرانش، چینش گیتیک (physical state) را پردازش میکند و ریزگان چینش در پیروی چینش نو به خود میگیرند.
چیزی که ما به نام کُد میشناسیم تنها تراز پیچیدگی بالاتری از همین پردازش میشود. در کتاب ساعتساز نابینای ریچارد داوکینز ب.ن. ما از یکی از سادهترین
شیوههای کُد زدن جهان که همان بیزش (sieving) است, میخوانیم. با داشتن یک گردآیه (set) از چیزهای ریز و درشت، یک سوراخ ساده در اسپاش و دادن
زمان بسنده, مایهیِ آن میگردد که چیزهای ریزتر از سوراخ رد شده و از چیزهای درشت بیخته شوند: یک پالایشگر (filter) بسیار ساده و پردازشیک که در جهان روزانه داریم.
برنامهیِ ریچارد داوکینز:
Blind Watchmaker Applet
بیگمان همهیِ اینها برای این نیستند که یک دختر مرا ببیند و به من پا بدهد — کدام duff از بیخ میگیرد من اینجا چه گفتهام,
که بخواهد برانگیخته شده و پابدهد؟ (; —, ولی اینها کنجکاوی مرا خوشنود ساختهاند و نکته همینجاست: چرا این کنجکاوی تنها
در پسرها دیده میشود؟ چرا دخترها پُرگاه کور هستند و مانند خود شما, نمیتوانند بجز "سکس" و "زادآوری" انگیزهیِ دیگری پشت چیزها ببینند؟
پارسیگر
MEHDI نوشته: آن تاپیک را باید سر فرصت مطالعه کنم ولی دلیل اصلی، تفاوت های ساختاری مغز است. قبلا گفته بودم که کتاب جنسیت مغز را در این رابطه مطالعه کردم که به دقت این تفاوت ها که ناشی از هورمون ها هستند را مورد بررسی قرار داده بود. مسائل فرهنگی هم بی تاثیر نیست. دیروز که بحث برنامه نویسی شد کنجکاو شدم ببینم آیا برنامه نویس های برجسته خانوم داریم یا نه که به این صفحه رسیدم:
The Loneliness Of The Female Coder ⚙ Co.Labs ⚙ code + community
دگرسانی در ساختار مغز و ژنتیک نخستین و شاید آسانترین راه برای پذیرش این شکاف ژرف میان کنجکاوی پسرانه و
دخترانه باشد, ولی اگر اینرا بپذیریم دیگر چیز چندانی برای گفتمان نمیماند: دخترها اینجور هستند, پسرها آنجور.
بدید من بیگمان دگرسانیهایی در ساختار مغز هست, ولی نه آن اندازه. چیزی مانند برنامهنویسی یک
پدیدهیِ بسیار نوین به شمار میرود و پذیرش اینکه تنها پسرها به ژنتیک آنرا بهتر درمیابند, سخت است.
بهتر است یک توضیحی پیرامون کنجکاوی داده باشیم: کنجکاوی را من این کرانمینمایم:
کنجکاوی: ستیزی روانی/درونی که به گاه رویارویی با دانستههایِ پادستیز, پدیدمیاید.
ب.ن., یک تردستی روبروی شما یک دستمال پیشپاافتاده را با یک تکان دست به یک کبوتر بالزنان میدگراند و این درجا مایهیِ برانگیختگی کنجکاوی اتان میشود, ازینرو
که میدانید در این جهان دستمالها خودبهخود کبوتر نمیشوند, یک دانستهای در ویر اتان دارید که دستمال بافتنی است و از جنس کتان است و ... و یک دانستهای که کبوتر یک جانور
است و بال دارد و هیچ راهی نیست که دستمال کتان بتواند بشود کبوتر,
با این همه, دادههایِ پیش روی چشم اتان دارند میگویند و گواهی میدهند که این رویداد هر اندازه باورنکردنی رخداده, ولی پس چگونه؟!
اینجا, یک
پادستیز درونی میان دانستههایِ شما (توضیحهای شما از چون و چند
فرایندهای جهان) پیش آمده و رانهیِ کنجکاوی با فعال شدن میکوشد این ستیز را
از میان بردارد.
پارسیگر
Alice نوشته: شما هنوز نمیدانید
«فرازیست» ژنها مهندترین آماج جانداران است و در نر و مادهها تاکتیک آمیزش جنسی
(زادآوری) فرازیست آنان را پایندان میکند. کموبیش همهی برنامهها و دستورهای ژنی
و سیستمهای همبودین و نظام کهتری و مهتری از نیروی جنسی که چیزی جز گرایش
ژنها به فرازیست نوع نیست, سرچشمه میگیرد.
این نخستین لغزش شماست, مهندترین رانه "زادآوری" نیست, بساکه "زیستن" است.
Alice نوشته: واگیر (تعمیم) ندادیم که به من کور و نابینا بگویید (ad hominem).
روشنه همهیِ دختران اینجور نیستند, ولی بروشنی و چنانکه از خود شما هنوز میبینیم, نمیتوانید از پسِ
سخنان من هیچ انگیزه و خاستگاه دیگری بجز "کوشش برای زادآوری" ببینید (= کوری), بیشینهیِ دیگر دختران نیز همینجور هستند.
Alice نوشته: همینکه شما به دختران خرسواری میدهید و خستو میشوید که برای دختران تحصیل
میکنید هم از این گرایش برآمده است.
نه شوربختانه سخن مرا نادرست برداشتهاید و گویا از سر خشم روشنگری مرا هم جای
دیگر نگرفتید, من تنها آوردم کارآموختهام (آنهم نه رایگان!) و به دخترهای بسیاری (در کنار پسرها)
برنامهنویسی آموزاندهام, ولی هیچکدام از دخترها را ندیدهام همین کنجکاوی که به آن پرداختیم را, از خود نمایانده باشند.
پرسش این جستار همین است: چرا؟ چرا تنها پسران این دسته از کنجکاویها را دارند؟
پارسیگر
Mehrbod نوشته: دگرسانی در ساختار مغز و ژنتیک نخستین و شاید آسانترین راه برای پذیرش این شکاف ژرف میان کنجکاوی پسرانه و
دخترانه باشد, ولی اگر اینرا بپذیریم دیگر چیز چندانی برای گفتمان نمیماند: دخترها اینجور هستند, پسرها آنجور.
بدید من بیگمان دگرسانیهایی در ساختار مغز هست, ولی نه آن اندازه. چیزی مانند برنامهنویسی یک
پدیدهیِ بسیار نوین به شمار میرود و پذیرش اینکه تنها پسرها به ژنتیک آنرا بهتر درمیابند, سخت است.
یک نکته که باید روی آن تاکید شود این است که هورمون ها جنسیت مغز را تعیین می کنند. برای همین اگر به یک جنین دختر، تستسترون داده شود دختری با رفتار و مغز پسرانه می شود و برعکس. توانمندی فضایی در مردان بسیار بهتر از زنان است. اگر جنین دختری هورمون مردانه دریافت کند توانمندی فضایی خوبی دارد یا اگر هورمون زنانه بیش از اندازه دریافت کند توانمندی فضایی اش بسیار کم است یا فرد فقط به اندازه ای در دوران جنینی هورمون دریافت کرده تا آلت مردانه داشته باشد و جنسیت مغزش دخترانه شده. پدیده هایی مانند برنامه نویسی، ریاضیات، شترنگ نیازمند توانمندی های فضایی و استدلال و منطق است و ثابت شده که ساختار مغز پسران به خصوص اگر به بلوغ رسیده باشند و هورمون های مردانه زیادی دریافت کرده باشند در این بخش ها پیشرفته تر است. البته همه چیز را نباید به پای هورمون ها نوشت چون ساختار مغز انسان در مقایسه با سایر حیوانات به مراتب پیشرفته تر است و انسان کمتر برده مسائل زیست شناختی است ولی به هرحال تاثیرش را نمی تواند انکار کند.
Mehrbod نوشته: پرسش این جستار همین است: چرا؟ چرا تنها پسران این دسته از کنجکاویها را دارند؟
پارسیگر
گمان می کنم حداقل بخشی از پاسخ اینجاست که مردان سلطه جو هستند. دنبال سلطه مستقیم بر افراد و کارها هستند. به قول ادوارد دوبونو هدف اصلی تفکر، از میان بردن تفکر است. کار ذهن فهمیدن امور گیج کننده و تردید آمیز است و همینکه موضوع روشن شد، تفکر در موردش هم دیگر بی معنا می شود زیرا موضوع از میان برداشته شده.