11-11-2010, 06:12 PM
mmj نوشته: بگمان ما دعوای دو هوو بیش و پیش نمیتواند بوده باشد . قبل از هرچیز نباید فراموش کرد که بعد از ماجرای مغرور شدن هاجر این سارا بود که بسختی با کنیز ش رفتار نمود و انقدر وی را ازرد . که هاجر از پی ازارهای ساره ب بیابان گریخت و ان ازارها براو انقدر تلخ و دردناک بود که برنگشت جز انکه فرشته ای نزد او امده وی ا به پسری اسماعیل نام مزده داد و بازگشت فرمان داد جراکه خداوند ظلمی را که به هاجر شده بود دریافته بود (پیدایش16/11)
هاجر کنیز سارا بود. متن تورات در اینباره، چنین ما را خبر داده است:
چون ده سال از اقامت ابرام در زمین کنعان گذشت، سارای (زن ابرام) کنیز خود هاجر مصری را به شوهر خود، ابرام، به زنی داد [یعنی: تا با او همبستر شود]. پس، ابرام به هاجر درآمد و او حامله شد. چون هاجر دید که حامله است، خاتونش به نظرش حقیر آمد [یعنی: پر-رو شد و به تحقیر بانویش پرداخت].
پس، سارای به ابرام گفت: «ظلم من بر تو باد! من کنیز خود را به آغوش تو دادم و چون آثار حمل در خود دید، در نظر او حقیر شدم. ...» ابرام به سارای گفت: «اینک کنیز تو به دست توست، آنچه پسند نظر تو باشد، با وی کن.» پس، چون سارای با وی بنای سختی نهاد [یعنی، تنبیهش کرد]، او از نزد وی بگریخت.
فرشتهی خداوند هاجر را ... یافت ... و گفت: «نزد خاتون خود برگرد و مطیع او باش [یعنی، دیگر رویت را زیاد نکن].» (پیدایش ۱۶ : ۳-۹)
این متن به نظر من تماماً واضح است و نیاز به شرح بیشتر ندارد.پس، سارای به ابرام گفت: «ظلم من بر تو باد! من کنیز خود را به آغوش تو دادم و چون آثار حمل در خود دید، در نظر او حقیر شدم. ...» ابرام به سارای گفت: «اینک کنیز تو به دست توست، آنچه پسند نظر تو باشد، با وی کن.» پس، چون سارای با وی بنای سختی نهاد [یعنی، تنبیهش کرد]، او از نزد وی بگریخت.
فرشتهی خداوند هاجر را ... یافت ... و گفت: «نزد خاتون خود برگرد و مطیع او باش [یعنی، دیگر رویت را زیاد نکن].» (پیدایش ۱۶ : ۳-۹)
mmj نوشته: بگمان ما این دلیل پسنده ای نیست اگر منظور از معجزه پیری ابراهیم است اولا اسماعیل نیز در86 سالگی او و 6فرزند دیگر از قطوره در 137 سالگی او زاده شدند.و ازدیدگاه اسطوره شناسی تولد اسحاق همانند تولد یوحنای تعمید دهنده است.)
آری، شبیه تولّد یحیی نیز هست. توجّه شود که سارای که برای سالیان زیاد یگانه همسر ابراهیم بود، هیچ فرزندی به او نداد. حال، خدا به ابراهیم که در سن صدسالگی است، میگوید که زنت بهزودی پسری به تو خواهد داد. طبیعی است که او بسیار در شگفت شود.
mmj نوشته: واگر بشارت قبل از تولد است نامگذاری قبل از تولد است اسماعیل نیز چنین است
من که این را انکار نکردهام. (تا جایی که یادم هست، البته!!!)
mmj نوشته: افزون براینکه داشتن عهد گزاره ای تام بر ذبیح بودن اسحاق نیست
من هم نگفتم چنین است.
mmj نوشته: و همانگونه که اسحاق به افزونی فرزندان وعده داده شده اسماعیل نیز چنین بوده است "
من نیز انکار ننمودم. البته، توضیح را مفصل دادهام و نیاز به توضیح زیادی نمیبینم.
mmj نوشته: بدور انصاف ناشی از تعصبات مذهبی است
هرطور که بخواهید، میتوانید قضاوت کنید.
mmj نوشته: بلی بنابراین اسماعیل پدر مصریان و عربها نیز هست چراکه وی درشام زاده شد در حجاز زندگی کرد زنی مصری گرفت ازاینرو نمادی برای همه ی عربهاست هم عربهای عراق هم مصر و هم حجاز اما اسحاق تنها درگوشه ای ازشام زیست و دختری از دختران داییش لابان را به زنی گرفت که بادیگران نه پیوند سببی داشت و نه نسبی.
این سخنان بیمایه هم که نیاز به پاسخگویی ندارند. در همین جستار به اندازه کافی به آن پرداخته شده است.
mmj نوشته: بله مثلا از وحشی گری او جز یک خنده کودکانه و بخشم امدن مادر بکینه و حسد زنانه این نیز بود که ایندو برادر درکنار یکدیگر پدررا بخاک میسپارند(25/9) البته این وحشی گری را مادر کتاب مقدس بیشتر از فرزندان اسحاق میبینیم که همگی پسرعموی فرزندان اسماعیلتد-
این تنها نشان میدهد که اسمائیل بعدها دست از خباثت برداشته و با اسحاق آشتی کرده است (یا شاید هم اسحاق بخشندگی کرده و با او کنار آمده است -- از متن دقیقاً روشن نیست کدام مورد بوده است).
در هر صورت، تنها کسی که وارث ابراهیم شد -- چه وارث عهد جاودانییِ خدا با وی، و چه وارث داراییهای او -- تنها و تنها اسحاق بود:
ابراهیم تمام مایملک خود را به اسحاق بخشید. اما به پسران کنیزانی که ابراهیم داشت، ابراهیم [تنها] عطایا داد و ایشان را در حین حیات خود، از نزد پسر خویش اسحاق، به جانب مشرق، به زمین شرقی فرستاد. (پیدایش ۲۵ : ۵-۶)
حتماً، تا مزاحم او نشوند و مبادا بعدها بیایند خود را قاطی اسحاق کنند.mmj نوشته: چنین مینماید که جناب پولس از یاد برده اند که چند زنی در بنی اسرایل رسم بوده است و هریک از پیامبران چندده زن و کنیز داشتند مثلا 12 پسر یعقوب که سرسلسله قبایل اسرائیلی اند از4 زن که 2تن ازاد و 2تن کنیزند وهیچیک نیز درادبیات دینی یهودی و مسیحی بردیگری برتری بخاطر مادرشان ندارند نتنهاندارند که درمیان اسرائیلیان فرزندان انها هماره بهیک چشم دیده میشوند جناب پولس داستان دوزن ابراهیم را باقوانین تک همسری مسیحیت سنجیده اند و چنین افاضاتی فرموده اند.
توضیح این را که مفصل دادهام و نیاز به توضیح زیادی نمیبینم.
mmj نوشته: امادرباره ذبیح درقران و روایات اسلامی باید گفت هرچند تصریحا نامی از ذبیح برده نشده است اما ایه بخوبی میرساند که ذبیح اسماعیل است ما پیش ازایندردفتر شخصی خویش مطلبی نقل کرده ایم و اینک انرا تکرار میکنم.
اگر ثابت شود که ذبیح قرآن اسمائیل است، همین شاهدیست بارز مبنی بر اینکه قرآن کتابی غیرالهی و گزافهگو هست.
قرآن تورات را که نزد اهلکتاب موجود دانسته، تصدیق کرده است. نهتنها خود را مصدِّق آن خوانده (یعنی گواهیدهنده بر راستی و درستی آن)، بلکه خود را گواهی بر آن (یا نگهبانی بر آن) دانسته است.
موضع قرآن در رابطه با رسالات پولس نیز همین است. قرآن خود را تصدیقکننده پولس و نگهبانی بر رسالات او دانسته است. در واقع، هر اسلامگرای قرآنباوری ناچاراً باید در مقابل پولس سر تعظیم فروآورد.
خلاصه، من خیلی خوشحال میشوم، اگر بتوانید در یک جستار دیگر این مهم که "ذبیح، بر طبق قرآن، اسمائیل بوده و نه اسحاق،" را نشان دهید. لطف بزرگی در حق قرآنستیزان کردهاید.
mmj نوشته: افزون براینکه همه مسران و متکلمان وسران مذاهب اسلامی براین باورندکه ذبیح اسماعیل است ان یک و دو روایتی که وجود دارد نیز از جاعلان بزرگ حدیثی یعنی یهودیان مسلمان شده ای چون کعب الاحبار است که بی شک درمیان انبوه روایات دیگر اعتباری نخواهند داشت
پس، اگر "ذبیح بودن اسمائیل، بر طبق قرآن" را ثابت کنید، در واقع، پوز همهی این «مسران و متکلمان وسران مذاهب اسلامی» را بر خاک مذلت مالیدهاید.
خلاصه، ما مخلص شما هم هستیم!
[INDENT]آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
[/INDENT]وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جوینده
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)