05-19-2012, 07:39 AM
سوره چانگ
們正在做
چونگ چینگ بونگ (از اعجاز چینی است کسی نمیداند یعنی چی)
和你知道什麼
و تو چه میدانی که چین کجاست الدنگ ؟
我認為, 我們當然有我們的眼睛是他們正在做的方式嗎
پس خیال کردهای ما چون چشمهایمان اینجوری است خودمان هم اینجوری هستیم؟
你肯定我們的厚愛和好評和姿勢的壽衣和卡爾巴拉建
همانا ما برای شما مهر و تسبیح و عبا و عمامه و رکعت شمار و چفیه و کفن کربلا ساختهایم
你有否決所有決議
و تمام قطعنامههای شما را وتو کردهایم
我們拋 出你有假冒偽劣的一切
و هر چی بنجل داشتهایم به شما انداختهایم
務必繁榮
باشد تا رستگار شوید
但採取
ولی نشدید
所以,我們擊敗中國棒
پس دادیم شما را با چماق چینی کتک بزنند
做你的車濕灑水中國
و با ماشین آب پاش چینی خیستان بکنند
逼你成功
تا به زور رستگار شوید
正如我們已經成功地在我們自己的國家
همانطوریکه امت خودمان را زوری رستگار کرده بودیم قبلاً
當然,我們自己和你的錢 ,肚子
و با پولهای شما شکم ملت خودمان را که خیلی زیادند سیر نمودیم
為低, 因為動物吃了自己的座位上
چونکه کم کم داشتند بین چهارپایان صندلی را هم میخوردند
雖然我們肯定喋喋不休,神是能夠 和能夠做任何事 情
همانا ما هم عین این جغجغه ای که خدایمان است به هر کاری قادر و توانائیم
如果真實的話 ,我們 說把它一首詩
اگر راست میگوئی برو یک آیه عین اینهائی که ما گفتیم بیاور
或的套鞋我們的話使
یا یک آفتابه عین اینهائی که ما میسازیم بساز
否則,澄平湧
وگرنه چونگ چینگ بونگ (اینرا هم کسی نمیداند)
阿里和佛陀偉大的真理
صدق بودا العلی العظیم !
*****************************
نقل است که کافر متموّلی در سامرا زندگی میکرد. روزی نقی (ع) در مسجد نشسته بود و در سوراخ دماغ خویش تفحّص میکرد که آن کافر را دم در مسجد دید. بلند فریاد زد: باز این حرامزاده آمد، مراقب باشید نجس نشوید!
آن کافر لحظهای درنگ کرد، سپس گفت: یا نقی! آمده بودم اسلام بیاورم! حالا که فحش دادی پیشمان شدم.
حضرت (ع) لحظهای در ذهن مبارکشان چرتکه انداختند و خمس زکات اموال او را مجسم کردند، پس فورا دنبال او دویده و با فحش خوار و مادر بستن به جد آباد مطهّر خودشان توضیح دادند که شوخی ناموسی میان مؤمنین یک امر بسیار رایج است و جای ناراحتی نیست. کافر که شیر پاک خورده و حلالزاده بود پذیرفت و اسلام آورد.
سیره نقوی، آغوش باز اسلام
******************************
حدیث واقعی:
اسحاق جلاب گويد: براى امام هادى عليه السلام گوسفندان بسيارى خريدم ، سپس مرا خواست و از اصطبل منزلش بجاى وسيعى برد كه من آنجا را نمى شناختم، و در آنجا گوسفندان را بهر كه دستور داد، تقسيم كردم، و براى (پسرش ) ابو جعفر و مادر او و ديگران دستور داد و فرستاد، آنگاه روز ترويه بود كه از حضرت اجازه گرفتم به بغداد نزد پدرم برگردم، به من نوشت: فردا نزد ما باش و سپس برو.
من هم بماندم و چون روز عرفه شد، نزد حضرت بودم و شب عيد قربان هم در ايوان خانه اش خوابيدم و هنگام سحر نزد من آمد و فرمود: اى اسحاق برخيز، من برخاستم و چون چشم گشودم، خود را در خانه ام در بغداد ديدم، خدمت پدرم رسيدم و گرد رفقايم نشستم، بآنها گفتم : روز عرفه در سامره بودم و روز عيد به بغداد آمدم.
اصول كافى جلد ۲ صفحه ۴۲۳ روايت ۳
們正在做
چونگ چینگ بونگ (از اعجاز چینی است کسی نمیداند یعنی چی)
和你知道什麼
و تو چه میدانی که چین کجاست الدنگ ؟
我認為, 我們當然有我們的眼睛是他們正在做的方式嗎
پس خیال کردهای ما چون چشمهایمان اینجوری است خودمان هم اینجوری هستیم؟
你肯定我們的厚愛和好評和姿勢的壽衣和卡爾巴拉建
همانا ما برای شما مهر و تسبیح و عبا و عمامه و رکعت شمار و چفیه و کفن کربلا ساختهایم
你有否決所有決議
و تمام قطعنامههای شما را وتو کردهایم
我們拋 出你有假冒偽劣的一切
و هر چی بنجل داشتهایم به شما انداختهایم
務必繁榮
باشد تا رستگار شوید
但採取
ولی نشدید
所以,我們擊敗中國棒
پس دادیم شما را با چماق چینی کتک بزنند
做你的車濕灑水中國
و با ماشین آب پاش چینی خیستان بکنند
逼你成功
تا به زور رستگار شوید
正如我們已經成功地在我們自己的國家
همانطوریکه امت خودمان را زوری رستگار کرده بودیم قبلاً
當然,我們自己和你的錢 ,肚子
و با پولهای شما شکم ملت خودمان را که خیلی زیادند سیر نمودیم
為低, 因為動物吃了自己的座位上
چونکه کم کم داشتند بین چهارپایان صندلی را هم میخوردند
雖然我們肯定喋喋不休,神是能夠 和能夠做任何事 情
همانا ما هم عین این جغجغه ای که خدایمان است به هر کاری قادر و توانائیم
如果真實的話 ,我們 說把它一首詩
اگر راست میگوئی برو یک آیه عین اینهائی که ما گفتیم بیاور
或的套鞋我們的話使
یا یک آفتابه عین اینهائی که ما میسازیم بساز
否則,澄平湧
وگرنه چونگ چینگ بونگ (اینرا هم کسی نمیداند)
阿里和佛陀偉大的真理
صدق بودا العلی العظیم !
*****************************
نقل است که کافر متموّلی در سامرا زندگی میکرد. روزی نقی (ع) در مسجد نشسته بود و در سوراخ دماغ خویش تفحّص میکرد که آن کافر را دم در مسجد دید. بلند فریاد زد: باز این حرامزاده آمد، مراقب باشید نجس نشوید!
آن کافر لحظهای درنگ کرد، سپس گفت: یا نقی! آمده بودم اسلام بیاورم! حالا که فحش دادی پیشمان شدم.
حضرت (ع) لحظهای در ذهن مبارکشان چرتکه انداختند و خمس زکات اموال او را مجسم کردند، پس فورا دنبال او دویده و با فحش خوار و مادر بستن به جد آباد مطهّر خودشان توضیح دادند که شوخی ناموسی میان مؤمنین یک امر بسیار رایج است و جای ناراحتی نیست. کافر که شیر پاک خورده و حلالزاده بود پذیرفت و اسلام آورد.
سیره نقوی، آغوش باز اسلام
******************************
حدیث واقعی:
اسحاق جلاب گويد: براى امام هادى عليه السلام گوسفندان بسيارى خريدم ، سپس مرا خواست و از اصطبل منزلش بجاى وسيعى برد كه من آنجا را نمى شناختم، و در آنجا گوسفندان را بهر كه دستور داد، تقسيم كردم، و براى (پسرش ) ابو جعفر و مادر او و ديگران دستور داد و فرستاد، آنگاه روز ترويه بود كه از حضرت اجازه گرفتم به بغداد نزد پدرم برگردم، به من نوشت: فردا نزد ما باش و سپس برو.
من هم بماندم و چون روز عرفه شد، نزد حضرت بودم و شب عيد قربان هم در ايوان خانه اش خوابيدم و هنگام سحر نزد من آمد و فرمود: اى اسحاق برخيز، من برخاستم و چون چشم گشودم، خود را در خانه ام در بغداد ديدم، خدمت پدرم رسيدم و گرد رفقايم نشستم، بآنها گفتم : روز عرفه در سامره بودم و روز عيد به بغداد آمدم.
اصول كافى جلد ۲ صفحه ۴۲۳ روايت ۳
عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.