05-15-2012, 01:18 PM
دانایی و خردورزی در فرهنگ ایران باستان
[copy]
«کسی که دانا و خردمند است، با منشنیک خود فرهود (حقیقت) را دریافت خواهد کرد. چنین کسانی با نیروی مینوی (معنوی) و گفتارنیک خود از آیین راستی پشتیبانی میکنند و به مزدااهورا وفادارند و شایستهترین یار و یاور مردم به شمار میروند»
گاتها – یسنا 31 – بند 22
[/copy]
باورمندان به این سخنان مانتره در درازای تاریخ و سدههای بسیار توانستند با بهرهگیری از آموزههای اشوزرتشت و دیگر یاران و پیروان این پیامآور ایرانی، در گسترش فرهنگ دانایی و خردمندی کوشش کنند و آن را برای همگان و به ویژه حکمرانان و شاهان بایسته و شایسته دانستند. این باور و رفتار در ادبیات ایران کهن و به ویژه شاهنامه که خود نامه خرد و دانایی است، نمود و نشانههای بسیار دارد.
خردورزی رکن اصلی بینش و فرهنگ ایرانی است. برابر فرهنگ ایرانی انسان خردمند همواره کوشش بر یادگیری و پیشرفت و دانشاندوزی دارد و انسانی که دارای خرد و دانش باشد، درک بهتری از جهان پیرامون خود و آفرینش را خواهد داشت. چون کسانی که همواره و از دیرباز به جامعه انسانی و جهان آفرینش خدمت کرده و بر بالندگی آن افزودهاند، انسانهایی خردمند و دانا بودهاند که زندگی خود را صرف فراگیری دانش و معرفت ساختهاند. درک جهان هستی بدون دانش امکانپذیر نیست و ابزار این دانش خرد است که اورمزد آن را به آدمی بخشش کردهاست. جای خوشبختی و بالیدن است که ایرانیان نخستین اقوامی بودهاند که براین مهم پی بردهاند و بدان ارزش قایل شده و بر دیگر اقوام جهان آموختهاند.
در گذشته همواره یکی از مهمترین و بهترین آموزهها و پند و اندرزهای بزرگان و فرزانگان به مردمان به ویزه شاهان و پهلوانان، پیروی از خرد و دانش بودهاست. این فرهنگ همچنان نیز در بین ایرانیان جاری است و همواره گفتار نخست بزرگان به کودکان و جوانان در جامعه ایرانی گرایش به خردورزی و دانشاندوزی است. در جایجای گفتار فردوسی در شاهنامه میخوانیم که وزیران خردمند و بزرگان ایران همواره شاهان و سرداران و دلاوران را به خردمندی رهنمون بودهاند و در هر شرایطی حتی در میدان نبرد و روبهرو شدن با دشمن، خردمندی و دانا بودن را از اهم صفات میدانستند.
در اندرز زال به کیکاووس پادشاه کیانی چنین آمدهاست:
در شاهنامه نه تنها خرد لازمه زندگی است، بلکه همچو زیوری آراسته برای مردمان بهویژه بزرگان دانسته شدهاست. در اصل این خردورزی و دانایی است که بزرگی و سروری را پدید میآورد. در بینش شاهنامه، حکومت برازنده کسی است که دارای خرد و دانایی باشد و کسی که فاقد این امتیاز باشد حق حکمرانی بر مردمان را ندارد. چون در آیین و فرهنگ ایرانیان شاه نماینده اورمزد در جهان خاکی است و بایسته است که شاه انسانی خردمند و اندیشمند و با تدبیر باشد. در ایران باستان چنانچه پادشاهی دارای دانایی و نیکاندیشی نبود، فر شاهی از او گسسته میگشت.
در شاهنامه به دانایی و خردمندی شاهان بسیار اشاره گشته و همواره به شاهان یادآوری شده که در انجام کارها خردمند باشند. خردورزی و دانایی بود که موجب میگشت شاهان دارای دادگری و نیکی باشند و هر شاهی که رفتار و کردارش مغایر با خرد و هوش بود، در جهت مخالف رفتار جامعه و انسانیت گام بر میداشت. چون خردمندی شاهان موجب سازندگی و پیشرفت جامعه میشد. از امتیازات و ارزشهای شاهان ایران در دوران باستان اهمیت دادن آنان به دانش و فراگیری آن برای مردم بود. هر پادشاهی که در این زمینه بیشتر گام بر میداشت در نظر مردمان گرامیتر بود.
رونوشت از http://www.t-z-a.org/Aein/Danaei.htm
[copy]
«کسی که دانا و خردمند است، با منشنیک خود فرهود (حقیقت) را دریافت خواهد کرد. چنین کسانی با نیروی مینوی (معنوی) و گفتارنیک خود از آیین راستی پشتیبانی میکنند و به مزدااهورا وفادارند و شایستهترین یار و یاور مردم به شمار میروند»
گاتها – یسنا 31 – بند 22
[/copy]
باورمندان به این سخنان مانتره در درازای تاریخ و سدههای بسیار توانستند با بهرهگیری از آموزههای اشوزرتشت و دیگر یاران و پیروان این پیامآور ایرانی، در گسترش فرهنگ دانایی و خردمندی کوشش کنند و آن را برای همگان و به ویژه حکمرانان و شاهان بایسته و شایسته دانستند. این باور و رفتار در ادبیات ایران کهن و به ویژه شاهنامه که خود نامه خرد و دانایی است، نمود و نشانههای بسیار دارد.
خردورزی رکن اصلی بینش و فرهنگ ایرانی است. برابر فرهنگ ایرانی انسان خردمند همواره کوشش بر یادگیری و پیشرفت و دانشاندوزی دارد و انسانی که دارای خرد و دانش باشد، درک بهتری از جهان پیرامون خود و آفرینش را خواهد داشت. چون کسانی که همواره و از دیرباز به جامعه انسانی و جهان آفرینش خدمت کرده و بر بالندگی آن افزودهاند، انسانهایی خردمند و دانا بودهاند که زندگی خود را صرف فراگیری دانش و معرفت ساختهاند. درک جهان هستی بدون دانش امکانپذیر نیست و ابزار این دانش خرد است که اورمزد آن را به آدمی بخشش کردهاست. جای خوشبختی و بالیدن است که ایرانیان نخستین اقوامی بودهاند که براین مهم پی بردهاند و بدان ارزش قایل شده و بر دیگر اقوام جهان آموختهاند.
در گذشته همواره یکی از مهمترین و بهترین آموزهها و پند و اندرزهای بزرگان و فرزانگان به مردمان به ویزه شاهان و پهلوانان، پیروی از خرد و دانش بودهاست. این فرهنگ همچنان نیز در بین ایرانیان جاری است و همواره گفتار نخست بزرگان به کودکان و جوانان در جامعه ایرانی گرایش به خردورزی و دانشاندوزی است. در جایجای گفتار فردوسی در شاهنامه میخوانیم که وزیران خردمند و بزرگان ایران همواره شاهان و سرداران و دلاوران را به خردمندی رهنمون بودهاند و در هر شرایطی حتی در میدان نبرد و روبهرو شدن با دشمن، خردمندی و دانا بودن را از اهم صفات میدانستند.
در اندرز زال به کیکاووس پادشاه کیانی چنین آمدهاست:
خردمند پیروز و با هنگ و سنگ --- به نیک و بد خود شناسد درنگ
بهوش و باندیشه و هنگ و رای --- در آرد زمـــین و زمــان زیر پــای
بهوش و باندیشه و هنگ و رای --- در آرد زمـــین و زمــان زیر پــای
در شاهنامه نه تنها خرد لازمه زندگی است، بلکه همچو زیوری آراسته برای مردمان بهویژه بزرگان دانسته شدهاست. در اصل این خردورزی و دانایی است که بزرگی و سروری را پدید میآورد. در بینش شاهنامه، حکومت برازنده کسی است که دارای خرد و دانایی باشد و کسی که فاقد این امتیاز باشد حق حکمرانی بر مردمان را ندارد. چون در آیین و فرهنگ ایرانیان شاه نماینده اورمزد در جهان خاکی است و بایسته است که شاه انسانی خردمند و اندیشمند و با تدبیر باشد. در ایران باستان چنانچه پادشاهی دارای دانایی و نیکاندیشی نبود، فر شاهی از او گسسته میگشت.
کسی را دهد تخــت شاهی خدای --- که با فر و برز است و باهوش و رای
در شاهنامه به دانایی و خردمندی شاهان بسیار اشاره گشته و همواره به شاهان یادآوری شده که در انجام کارها خردمند باشند. خردورزی و دانایی بود که موجب میگشت شاهان دارای دادگری و نیکی باشند و هر شاهی که رفتار و کردارش مغایر با خرد و هوش بود، در جهت مخالف رفتار جامعه و انسانیت گام بر میداشت. چون خردمندی شاهان موجب سازندگی و پیشرفت جامعه میشد. از امتیازات و ارزشهای شاهان ایران در دوران باستان اهمیت دادن آنان به دانش و فراگیری آن برای مردم بود. هر پادشاهی که در این زمینه بیشتر گام بر میداشت در نظر مردمان گرامیتر بود.
کنون ایرج اندر خور نام اوی --- همه بهتـــری باد فرجام او
دبیر و خردمنـد و با رای بود --- بهر جایگه پـای بر جای بود
خرد پرورد جــــان دانندگان --- خرد ره نماید به خوانندگان
دلایشاهمگسل زراه خرد --- خرد نــام و فـرجام را پرورد
دبیر و خردمنـد و با رای بود --- بهر جایگه پـای بر جای بود
خرد پرورد جــــان دانندگان --- خرد ره نماید به خوانندگان
دلایشاهمگسل زراه خرد --- خرد نــام و فـرجام را پرورد
رونوشت از http://www.t-z-a.org/Aein/Danaei.htm
.Unexpected places give you unexpected returns