06-22-2025, 02:49 AM
درود دوستان. امیدوارم در این شرایط دشوار سلامت باشید. من ایران هستم و اکنون شنیدم که آمریکا سرانجام تأسیسات اتمی ما را بمباران کرد.
من باور ندارم که این تحولات به سود سرزمین ما خواهند بود.
آمریکا هیچ قصدی برای پیاده کردن سرباز در ایران ندارد چراکه تصمیمی از این منفورتر در آمریکا نیست و این کشور توان تقبل هزینههای آنرا هم ندارد. از سوی دیگر ج.ا هیچ رقیبی در داخل ندارد و کنترل تمام کشور همچنان در اختیار اوست، و به نظر میرسد قصد تلافی بر سر آمریکا را هم دارد. اینها همه مخلفات معجونی مسموم و خطرناک هستند که تنها میتوانند به یک مقصد ختم بشوند: درسدن سازی از ایران ما. بمباران بیامان تمام زیرساختها در پاسخ به پاسخهای ترحم برانگیز و رقت آور ج.ا. ایرانی که از این معرکه بیرون میآید -اگر ایرانی بیرون بیاید!- ایرانی نخواهد بود که کسی از دوستان مایل به زندگی در آن باشد.
اسراییل، اشتباهی بود مهلک که نسلی از یهودیان مرتکب شدند و اکنون فرزندانشان تا ابد درگیر و آلوده آنند، تشکیل کشور یهودی در دل سرزمین مسلمین آنهم سرزمینهایی که برایشان صدها سال جنگیدهاند؟ پروژهای محکوم به شکست. با دیر یا زود، اما بدون سوخت و سوز. شاید اکنون کشورهای مسلمان به سرعت درپی ساخت بمب اتم بروند، و اینهم هیچ خوب نیست. بشر خاورمیانهای به سختی قادر به تحمل عواقب مسلسل و نارنجک است و از آن برای کشتار میلیونی استفاده میبرد، خاورمیانه اتمی یعنی جهنمی مملو از چند کشور اسراییلمانند به جای یکی: دولتی فاسد که برای نجات خود در جنگهای بیپایان و بیثمر و خونین راه رستگاری میجوید. اینهم بدبختی دیگری برود روی بدبختیهای ایران. شاید هم نروند، باز برای اسراییل خوب نیست. ایران برود یکی دیگر جای آن سبز میشود تا پرچم دشمنی با آن را بالا بگیرد و روز از نو. حاکم مسلمان راه بهتری برای مشروعیت زایی که هیچ، سر پا ماندن ندارد و اگر اقدام نکند لاشهخوار دیگری از راه میرسد و عربدهی یا مسلمین سر میدهد و او را زمین میزند.
به هر رو و هرآنچه رخ دهد، آنچه میتوان، و به راستی میباید، در این جهان به رویش همواره شرط بست، بدتر شدن همیشگی همه چیز است! هر تغییری زوال است، تنها گاهی باید برای دیدن اینکه دقیقا چرا چنین است قدری صبر کرد یا از وقایع فاصله گرفت تا همهی زوایای آن مشخص بشوند. در پی مقصر گشتن برای اینها بازیای بیش نیست، برآمده از این توهم که میتوانستیم شاید از این نابودیها جلوگیری کنیم. من دیگر پیرتر و عاقلتر از آنم که فریب چنین یاوههایی را بخورم. مردم میتوانستند بیشتر و جدیتر درپی انقلاب باشند؟ اسراییل میتوانست قدری از خونخواری خود بکاهد؟ خامنهای و دم دستگاه دزدانش میتوانستند کمی بخردانهتر به چپاول بپردازند؟ چه اهمیتی دارد، شرایط روشی برای بدتر شدن پیدا میکرد.
به محمد حدیثی چسباندهاند که در آخرالزمان زندگان، حسرت حال مردگان را خواهند کشید. من سالهاست از حسرت هرگز به دنیا نیامدگان دینی برای خود ساختهام!
آدم هوس میکند بر حسب ایام قدیم هر پست در این انجمن خاک گرفته را با ابراز امید برای سلامتی دوستان و خانوادههایشان به پایان ببرد، ولی چه فایده که حتی سلامتی هم اندکاندک باری گران به نظر میرسد. شاید، و ای کاش، که این آغاز فرخنده پایانی باشد که بسیار دیر فرا رسید.
امیدواری در این شرایط از سخیف و عامیانه به خندهآور میزند. ایران ویرانهای است که بمب اتم بزنید وسطش اوضاع آن بهتر میشود. جامعهای بیمار و بداخلاق که این اواخر حتی ج.ا به سرشان زیاد است. نسل جوانی که مایه ننگ والدینشان هستند و توهماتی که هیج تناسبی با عینیات آنچه به راستی هست ندارند. این روسپیخانه عمومی را آخوند به سفلیس و سوزاکی آلود، باقی امراض تن ناپاک آن اما، همه از خود او و مردمان بدسیرت اوست! البته که در این مورد نیز همچون دیگر موارد، ایرانیان هیچ چیز خاصی ندارند. خبث طینت امروز ما جلوهای از زوال عمومی تمدن، این لباس ژنده و نازک بر تن توحش ذاتی و طبیعی بشری در همه جاست. اینکه انسان، این کپی رسوای دروغزن هرزهدرای جهلپرست بر دو راهی مردن به دست هوش مصنوعی یا نسل کشی اتمی رسیده اتفاقی نیست. آیا کسی هست که به دور از خودفریبی، به دور از تعصبات زیستشناختی و به دور از هجمهی بیپایان تن که هر دم ندا میزند «بمان، بساز، بشو», پالوده از اینها، آیا کسی هست که دنیای پیرامون ما را بنگرد و به این نتیجه برسد که سرنوشتی بجز این ما را سزاوار بود؟
پس اگر خدایی هست او را سپاس بابت این پایان، و سرزنش، بابت دیرکردش. باشد که دوستان و یاران، در میان آسان مردگان باشند.
من باور ندارم که این تحولات به سود سرزمین ما خواهند بود.
آمریکا هیچ قصدی برای پیاده کردن سرباز در ایران ندارد چراکه تصمیمی از این منفورتر در آمریکا نیست و این کشور توان تقبل هزینههای آنرا هم ندارد. از سوی دیگر ج.ا هیچ رقیبی در داخل ندارد و کنترل تمام کشور همچنان در اختیار اوست، و به نظر میرسد قصد تلافی بر سر آمریکا را هم دارد. اینها همه مخلفات معجونی مسموم و خطرناک هستند که تنها میتوانند به یک مقصد ختم بشوند: درسدن سازی از ایران ما. بمباران بیامان تمام زیرساختها در پاسخ به پاسخهای ترحم برانگیز و رقت آور ج.ا. ایرانی که از این معرکه بیرون میآید -اگر ایرانی بیرون بیاید!- ایرانی نخواهد بود که کسی از دوستان مایل به زندگی در آن باشد.
اسراییل، اشتباهی بود مهلک که نسلی از یهودیان مرتکب شدند و اکنون فرزندانشان تا ابد درگیر و آلوده آنند، تشکیل کشور یهودی در دل سرزمین مسلمین آنهم سرزمینهایی که برایشان صدها سال جنگیدهاند؟ پروژهای محکوم به شکست. با دیر یا زود، اما بدون سوخت و سوز. شاید اکنون کشورهای مسلمان به سرعت درپی ساخت بمب اتم بروند، و اینهم هیچ خوب نیست. بشر خاورمیانهای به سختی قادر به تحمل عواقب مسلسل و نارنجک است و از آن برای کشتار میلیونی استفاده میبرد، خاورمیانه اتمی یعنی جهنمی مملو از چند کشور اسراییلمانند به جای یکی: دولتی فاسد که برای نجات خود در جنگهای بیپایان و بیثمر و خونین راه رستگاری میجوید. اینهم بدبختی دیگری برود روی بدبختیهای ایران. شاید هم نروند، باز برای اسراییل خوب نیست. ایران برود یکی دیگر جای آن سبز میشود تا پرچم دشمنی با آن را بالا بگیرد و روز از نو. حاکم مسلمان راه بهتری برای مشروعیت زایی که هیچ، سر پا ماندن ندارد و اگر اقدام نکند لاشهخوار دیگری از راه میرسد و عربدهی یا مسلمین سر میدهد و او را زمین میزند.
به هر رو و هرآنچه رخ دهد، آنچه میتوان، و به راستی میباید، در این جهان به رویش همواره شرط بست، بدتر شدن همیشگی همه چیز است! هر تغییری زوال است، تنها گاهی باید برای دیدن اینکه دقیقا چرا چنین است قدری صبر کرد یا از وقایع فاصله گرفت تا همهی زوایای آن مشخص بشوند. در پی مقصر گشتن برای اینها بازیای بیش نیست، برآمده از این توهم که میتوانستیم شاید از این نابودیها جلوگیری کنیم. من دیگر پیرتر و عاقلتر از آنم که فریب چنین یاوههایی را بخورم. مردم میتوانستند بیشتر و جدیتر درپی انقلاب باشند؟ اسراییل میتوانست قدری از خونخواری خود بکاهد؟ خامنهای و دم دستگاه دزدانش میتوانستند کمی بخردانهتر به چپاول بپردازند؟ چه اهمیتی دارد، شرایط روشی برای بدتر شدن پیدا میکرد.
به محمد حدیثی چسباندهاند که در آخرالزمان زندگان، حسرت حال مردگان را خواهند کشید. من سالهاست از حسرت هرگز به دنیا نیامدگان دینی برای خود ساختهام!
آدم هوس میکند بر حسب ایام قدیم هر پست در این انجمن خاک گرفته را با ابراز امید برای سلامتی دوستان و خانوادههایشان به پایان ببرد، ولی چه فایده که حتی سلامتی هم اندکاندک باری گران به نظر میرسد. شاید، و ای کاش، که این آغاز فرخنده پایانی باشد که بسیار دیر فرا رسید.
امیدواری در این شرایط از سخیف و عامیانه به خندهآور میزند. ایران ویرانهای است که بمب اتم بزنید وسطش اوضاع آن بهتر میشود. جامعهای بیمار و بداخلاق که این اواخر حتی ج.ا به سرشان زیاد است. نسل جوانی که مایه ننگ والدینشان هستند و توهماتی که هیج تناسبی با عینیات آنچه به راستی هست ندارند. این روسپیخانه عمومی را آخوند به سفلیس و سوزاکی آلود، باقی امراض تن ناپاک آن اما، همه از خود او و مردمان بدسیرت اوست! البته که در این مورد نیز همچون دیگر موارد، ایرانیان هیچ چیز خاصی ندارند. خبث طینت امروز ما جلوهای از زوال عمومی تمدن، این لباس ژنده و نازک بر تن توحش ذاتی و طبیعی بشری در همه جاست. اینکه انسان، این کپی رسوای دروغزن هرزهدرای جهلپرست بر دو راهی مردن به دست هوش مصنوعی یا نسل کشی اتمی رسیده اتفاقی نیست. آیا کسی هست که به دور از خودفریبی، به دور از تعصبات زیستشناختی و به دور از هجمهی بیپایان تن که هر دم ندا میزند «بمان، بساز، بشو», پالوده از اینها، آیا کسی هست که دنیای پیرامون ما را بنگرد و به این نتیجه برسد که سرنوشتی بجز این ما را سزاوار بود؟
پس اگر خدایی هست او را سپاس بابت این پایان، و سرزنش، بابت دیرکردش. باشد که دوستان و یاران، در میان آسان مردگان باشند.