07-02-2017, 12:42 AM
Rustin نوشته: [FONT=&]سه نکته ی دیگه که در این مورد به ذهنم میرسه اینا هستن:[/FONT]
1. [FONT=&]این تفسیر و توضیح و واکاویِ سیستم و شرح اعمال جنون پیشه و درخودمانده و باقی قضایا، یک حرکت صرفا "درخودمانده وار" است. چرا؟ چون این روش درخودمانده است که تمایل داره همه چیز رو بشناسه و بعد از طریق این شناخت برشون تاثیر بذاره. من هم البته نیمچه گرایشات درخودماندگی هنوز در خودم حس میکنم ولی واقعا نسبت به قبل خیلی خیلی کمتر میل دارم که دانسته هام رو با دیگران در میون بزارم. (قبلا تنها هدفم رو همین میدونستم و وقتی با کسی دانسته هام رو در میون میذاشتم از شدت شوق رعشه میزدم. از این کارم خوشم نمی اومد ولی راهی هم برای جلوگیری ازش نداشتم چون نحوه تاثیر گذاریم بر دیگران همین بود و لذت هم میبردم ازش. از طرفی راههای تاثیر گذاری دیگه ام (کنترل کردن و دستکاری ویژگی های انسانی دیگران) رو با برچسب گناه آلود بودن بر خودم بسته بودم.) اینه که الان از نوشتن اینا یک احساس گناهی هم دارم. ولی خب دلیل دیگه ای هم برای نوشتن اینها دارم: تاییدیه گرفتن! بله من از بس خود واقعیم رو پس زدم، کمی در زمینه باور به افکار خودم دچار عدم اعتماد بنفس شدم، اینه که بدنبال تاییدیه گرفتن از دیگران برای افکار هستم. ولی خب این هم کم کم رفع میشه.[/FONT]
2. [FONT=&]نکته دوم اینکه، من فکر میکنم این قضیه آلفا و بتا و گاما و .... اینا واقعا اونطورم که اینجا بهش پرداخته شده مهم نیست. آلفا و بتا و اومگا و زن باز و کونده و کون کن همه وهمه، فقط یک مشت نرمال هستند که توی سیستم های ریز و درشتی که جنون پیشه براشون ساخته دارن زندگی میکنن و تلاش میکنن مراتب این سیستم رو طی بکنن و به درجات بالاتری برسن تا کون باقی نرمال ها رو بسوزونن. اینه که آلفا هم همچین مالی نیست، آلفا یه کس خلیه که تونسته به نحو احسن تمام موارد لزوم برای ترقی توی سیستم جنون پیشه رو طی کنه. همین.[/FONT]
به دید من اینها بیش از اندازه فانتزیپرورانه میایند, بویژه اینکه این نگرهی «روانیان در برابر درخودماندگان» بیش از اندازه سادهوارانه
آدمها را دو دسته کرده است, هنگامیکه در واقعیت بیشتر میخورد هر کس بسته به بافتار و پریستارهای پیرامون خود گه اینجور باشد
و گه آنجور.
همانجور که یک آلفا نیز همواره آلفا نیست, ولی ذهن آدمی از آنجاییکه بیش از اندازه نیرومند نیست همواره میکوشد چیزها
را به الگوهای ساده و هضمپذیر ساده کند اینجور میانگارد که آلفا همیشه آلفاست, هنگامیکه اگر نیک در زندگی یک مرد آلفا
نگریسته شود دیده میشود که در گذر سالها چه اندازه فراز و نشیب میگذراند و همین آلفا یکجا بتاست, یکجا آلفا و تنها رویهمرفته,
از آنجاییکه در نگاه ناظر بیرون, در بیشتر زمانها آلفا آمده ناگاه فرایافت آلفامنشی کسی از «بیشتر زمانها» به «همیشه» دگرگون شده.
این تغییر «۹۵% به ۱۰۰%» را بسیار میبینید, برای نمونه اگر شما بگویید «بیشتر دخترها در ریاضی بد اند» ناگهان میبینند که مشتی
آدم سرتان ریختهاند که میگویند «کی گفته همهی دخترها در ریاضی بد اند؟؟! من یکیشان را میشناسم که بهمان و بیسار و ...»
Rustin نوشته: 3. [FONT=&]درباره بحث گفتمان تکنولوژی هم که اینجا مهربد پی گرفته و هرجا و توی هر تاپیکی سرشو باز میکنه، بنظر من این همه نگرانی برای فردی مثه مهربد طبیعیه، چون من مهربد رو یک درخودماندهی اصیل میبینم. و واقعا باور دارم که باورهاش اعتقاد سختی داره.
باور فعلی من اینه که طی یک دوره از طریق تکنولوژی نرمال ها توسط جنون پیشه ها به بردگی واقعی کشیده خواهند شد. ولی چیزی شبیه نیروهای انقلابی و تئوری های ضد تکنولوژیک (شبیه آنچه که مهربد طرفدارشه) هم بر سر کار میان. و جنگی شبیه جنگ کمونیسم و سرمایه داری شکل میگیره. شاید در آینده چندتا کشور آنتی تک هم داشته باشیم که نماد عکسای تد کازینسکی رو در ابعاد بزرگ توی خیابوناشون نصب میکنن. و خب این حرکت های در نهایت جو استثمار به وسیله ی تکنولوژی رو کمی معتدل تر میکنه و کمی جنون پیشه های اون زمان رو کنترل میکنه.[/FONT]
گفتمان فندآوری یک پرسمان اندیشیک است و آنرا نمیتوان «باور» خشک و خالی انگاشت. اگر بیشتر از هر چیز دیگری من
به آن میپردازم ازینروست که ارزش و اثرگذاریای که در زندگی ما دارد بسادگی, بیشتر از هر چیز دیگریست.
اینکه روباتهای هوشمند دارند ساخته میشوند از «باورهای درخودماندهی من» نیست, بساکه از واقعیتهای
پیش پا افتادهی پیرامون ما است. پیدایش و پیشرفت هوشوارهها یک امر واقعیست, دستکاری ژنتیکی
یک امر واقعیست و ساخت ابزارهای مغزخوانی و مغزشویی نیز بهمانند, امرهایی واقعیت و اندر رویداد.
همسنجی تکنولوژی با کمونیسم نیز همسنجی نابجاست, زیرا خود کمونیسم در بستر تکنولوژی تعریف میشود و دربارهی
برتری یا کهتری یک سیستم سخن میگوید, هنگامیکه تکنولوژی دربارهی نیستی یا هستی آدمی. زمانیکه آدمی به «تکینگی
فندین / technological singularity» دست یابد همهی آدمی میتواند بآسانی نیست و نابود شود و ازینرو گیر به
تکنولوژی نه «استثمار \ بهرهکشی» بساکه گرایشی ما, بویژه من, به فرازیستن (survival) و بردهی سیستم نشدن است.
.Unexpected places give you unexpected returns