04-03-2017, 08:12 AM
folaani نوشته: اولا در خودم تکبر و خودبینی نامعقولی نمیبینم که بخوام بشکنمش.
یعنی اصولا تکبر و خودبینی برام زیاد مفهوم نیست. من فقط دنبال منافعم هستم، ولی غرور ندارم به اون شکل. خدا رو هم قبول دارم و حاضرم در برابرش کرنش کنم، ولی نماز یه چیز کلیشه ای تکراری بی معنیه از نظر من که فقط زحمت و اتلاف وقت و انرژی بی مورده برام.
جواب
خود بینی و نفی خودی که مد نظر بنده است بسیار پیچیده تر و تو ر تو تر از این است که شما گمان کنی از ان مبرا هستی زیرا این گراایشات ذاتی ماست و خروج از ان غایت کمال بشریت است که در جستار عرفان چیست در جواب یکی از دوستان بیان شد و بیان شد که نماز ظاهری که در ادیان به اشکال مختلف وجود دارد یک استارت اولیه است که شما مرحله به مرحله بتوانی بر این گرایشات خود خواهنه فائق ایی تا تانایی درک بهتر خود و سپس خالق خود را داشته باشی و چنان که بیان کردم بنده اصلا تاکیدی بر ظاهر خاصی از نماز ندارم و معتقدم نماز به هر شکلی که باشد میتواند ما را به کمال نزدیک کند اگر به باطن ان توجه شود
شما
خب من همینطوریش هم همیشه تمایل زیادی به ماده گرایی ندارم!
البته تا ببینیم تعریف و منظور از ماده گرایی چیه. چون بهرحال ما در این جهان مادی داریم زندگی میکنیم و مجبوریم برای خودمون امکانات مادی خاصی رو فراهم کنیم. مثلا من میبینم توی این دنیا باید تلاش کرد قوی شد چون بقول معروف ضعیف در این دنیا پایمال میشه، بخاطر همین همیشه دنبال قدرت بوده و هستم و مثلا ورزش میکنم، به دانش و توانایی های علمی و تخصصی و کلا زندگی خودم اضافه میکنم؛ منظورم از ماده لزوما پول نیست، بلکه بیشتر قدرتهای اصیل و درونیه (قدرت بدنی و جنگندگی، قدرت روح و روان و ذهن و علم و ...).
جواب
این گرایشات مختلف در وجود ما مانند حب قدرت ،ثروت ،زیبایی.حقیقت و...همگی در جای خود به حق هستند منتها چون انسان موجودی دو بعدی است این گرایشات در هر بعدی معنی خاصی پیدا میکند به عبارت دیگر این حقایق ذو مراتب هستند که در هر مرتبه تجلی خاص ان مرتبه را دارند .مثلا همین قدرت که بیان فرمودی از جنبه عالم مادی و حیوانی ما همان است که در عالم حیوانات هست منتها با قدرت تعقل اشکال ان پیچیده تر و گسترده تر میشود لی ماهیت ان یکسان است و ان در یک جمله یعنی دیگران را فدای خود کردن یا کسب قدرت به هر شکل ممکن .اما در عالم انسانی کسب قدرت دقیقا معنی متضادی پیدا میکند زیرا کمال عالم انسانی با کمل عالم حیوانی دو مقوله متفاوت است یعنی کمال عالم حیوانی حفظ خود و خود خواهی است ولی کمال عالم حیوانی در دیگر خواهی و نفی خود است لذا قدرت در عالم انسانی به این است که شما بتوانی هر چه بیشتر خود خواهی خود را نفی کنی و به عالم دیگر خواهی راه پیدا کرده و از قوانین عالم ما که فنا و تغیر و تحول مدام در چرخه حیات است نجات پیدا کنی و به عالم مجردات که عالم بقا و پایداری است راه پیدا کنی و به اصل وجود نزدیک گردی پس در حقیقت شما در عالم انسانی به دیگر خواهی به قدرت میرسی ولی در عالن حیوانی با خود خواهی و نفی دیگران به عبارت روشن تر خو خواهی و قدرت عالم انسانی به اثبات دیگران منجر میشود ولی قدرت عالم حیوانی با نفی دیگران اثبات میشود و این یعنی تکامل انسانی از علم حیوانی
شما
منظورتون رو از این قسمت متوجه نشدم.
جواب
یعنی شما مثلا وقتی در یک محیط مذهبی زندگی میکنی و پایبندی یا عدم پایبندی شما به ظاهر احکام مانند نماز بر دیگران تاثیر مثبت یا منفی دارد شما اگر چه میتوانی بدون نیاز به ظاهر نماز به خدا نزدیک شوی یعنی از ظاهر به باطن شریعت رهنمون شده ای و اصلا تمام اعمالت در طی روز به نوعی نماز محسوب میشود زیرا خدا را همیشه و همه جا حاضر میبینی و ان را در درون خو مییابی دیگر نماز ظاهری در اوقات مشخص مفهومی ندارد (مانند حضرت علی و زرگان دگر )ولی باز هم بنا به مصالحی به ظاهر ان پایبند میمانی هرچند عملا دیگر نماز ظاهری سودی به حال شما ندارد . مانند کسی که فیزیک معمولی را پشت سر گذرانده و با شناخت فیزیک کونتوم پی برده که بسیاری از قوانین فیزیک به ان اقتدار قبلی نیست ولی باز هم برای دانش اموزان متوسطه همان علوم را تجویز و تدریس میکند زیرا درک کوانتوم را مستلزم درک ابتدائی فیزیک میداند و این مسیر بید پله ای طی شود تا درک ان ممکن باشد .
امید که مطلب رسا بیان شده باشد
با سپاس