03-13-2017, 03:52 PM
Rationalist نوشته: پیش تر بیان داشتم که چرا این چیزی که شک می ورزد، تفاوت هایی اساسی با سایر چیزها دارد. نمونه هایی از کتاب دکارت را هم در این راستا برایتان آوردم که به روشنی به این موضوع پرداخته است.
همچنین سعی کردم بیان کنم که چرا اذعان به هستی "من" چیزی متفاوت و فراتر از مفهوم "باور" است.
هنگامی که شما از یک مشاهده ی تجربی(دانشیک)، به عنوان فرنودی در راستای تایید دیدگاهتان سود میبرید، نمایان می شود که از چشم اندازی اساسی
و ریشه ای در شناخت شناسی، به موضوع نمی نگرید.
جهت ایجاد شفافیت بیشتر و درک مناسب تر بر اهمیت آنچه بیان می کنم، امکان توضیحات بیشتر وجود دارد. و همین طور اگر هم در راستای دیدگاه شما براستی مشکلی در بیان شناخت شناسی فلسفه ی دکارت باشد، تلاش می شود آن را دریابم. اما نه تا مادامی که صرفا سخن پیشینتان را تکرار نمایید!
خب شما هم یکسره دارید سخن پیشین تان را بازمیگویید, ولی آیا دیدید من اینجا گلایان شوم؟ نه.
اینکه دکارت نزد خودش بهمان پنداشته اینجا بسنده نیست, من یک آزمایش اندیشیک پیش مینهم تا لغزش را دریابید. بیانگارید
دانش سینما آن اندازه پیشرفت کرده که احساسهای بازیگیر و همهی صحنهآرایی پیرامون او را میتوانند یکراست به مغز کس برسانند
جوریکه تماشاگر فیلم آن اندازه در فیلم فرو میرود که کیستی خودش را میفراموشد و میپندارد همان "بازیگر" است. در فیلم زمانیکه
بازیگر دچار شک میشود و از خود میپرسد «آیا این براستی خواستهی من است؟» تماشاگر میپندارد که دارد از خودش همان را میپرسد.
آیا فرنودی میبینید بر اینکه این آزمایش ناشدنی باشد و "کیستی" در سرتاسر این روند دست نخورده و بیهمتا بماند؟
Rationalist نوشته: این سخنتان هم برایم تعجب آور است!
خودتان به تراز شناخت شناسی اذعان دارید، آنگاه واقعیت داشتن "زمان" برای مغز را، در ترازی بنیادین، شناخت شناسانه درنظر می گیرید؟!
اگر زمان به خودی خود حقیقتی(شناخت شناسانه و مستقل) ندارد، و مغز ما آن را به عنوان مقوله ای واقعی جلوه می دهد، در تراز بنیادین شناخت شناسی
چه اهمیتی دارد؟
فربود <> فرهود
واقعیت <> حقیقت
واقعیت <> حقیقت
سیب یک هستی فربودین دارد, یک هستی فرهودین که همان "انگارهی سیب در ذهن" باشد.
در جایی مانند "زمان", فربود و فرهود آن یکیاند زیرا زمان هستی فربودین ندارد و هستی
فرهودین آن, که مغز آنرا از راه "کندی" و "تندی" درمیابد, همهی هستی اش میباشد.
خود ذهن نیز سرتاپا هستیای فرهودین دارد نه فربودین, از جنبش الکترونها و دادوستد آهنکهربائین (electromagnetic)
میان پییاختهها آگاهی و خودآگاهی و ذهن پدید میایند, ولی هیچکدام هستی فربودین مانند خود یاختهها ندارند.
.Unexpected places give you unexpected returns