04-08-2016, 08:33 AM
امام نقی (ع) و شمقدر وارد مسجد شدند. در آنجا مردی را دیدند که بسیار سریع نماز میخواند.
امام رو به اصحاب کرد و فرمود: بخدا قسم مثل او مثل کلاغی است که از زمین دانه برمیچیند.
آن مرد نمازش را قطع کرد و گفت: مثل تو مثل فضولی است که در جهنم هم میگوید هیزمشتر است.
امام گفت: مثل تو مثل کسی است که احترام امامش را نگه نمیدارد.
مرد گفت: مثل من مثل کسی است که تو را به غائطش هم حساب نمیکند.
شمقدر امام را کنار کشید و گفت: نقی جون بیخیال. مثل یارو مثل بچه خزانه است و کل کل باهاش خطرناک!
امام: باشه. الان که کار دارم. ولی مثل من مثل کسی است که بعدا دهانت را سرویس میکند ملعون!
مرد: بخواب بابا… مثل تو مثل سیرابی است!
امام: مثل تو مثل کسی است که اگر بیضه دارد میآید دم در مسجد…
مرد: مثل من مثل کسی است که با تیزی خط خطیت میکند…
شمقدر امام را کشان کشان بیرون برده و میگوید: نقی، جان مادرت بیخیال. مثل یارو مثل کسی است که میزند شل و پل میکندت… دعوا بشه مثل من مثل کسیه که نمیاد وسط ها! از الان بگم…
روایت است تا مدتها مثل امام مثل کسی بود که در کل سامرا ضایع گشته بود!
امام رو به اصحاب کرد و فرمود: بخدا قسم مثل او مثل کلاغی است که از زمین دانه برمیچیند.
آن مرد نمازش را قطع کرد و گفت: مثل تو مثل فضولی است که در جهنم هم میگوید هیزمشتر است.
امام گفت: مثل تو مثل کسی است که احترام امامش را نگه نمیدارد.
مرد گفت: مثل من مثل کسی است که تو را به غائطش هم حساب نمیکند.
شمقدر امام را کنار کشید و گفت: نقی جون بیخیال. مثل یارو مثل بچه خزانه است و کل کل باهاش خطرناک!
امام: باشه. الان که کار دارم. ولی مثل من مثل کسی است که بعدا دهانت را سرویس میکند ملعون!
مرد: بخواب بابا… مثل تو مثل سیرابی است!
امام: مثل تو مثل کسی است که اگر بیضه دارد میآید دم در مسجد…
مرد: مثل من مثل کسی است که با تیزی خط خطیت میکند…
شمقدر امام را کشان کشان بیرون برده و میگوید: نقی، جان مادرت بیخیال. مثل یارو مثل کسی است که میزند شل و پل میکندت… دعوا بشه مثل من مثل کسیه که نمیاد وسط ها! از الان بگم…
روایت است تا مدتها مثل امام مثل کسی بود که در کل سامرا ضایع گشته بود!