09-14-2015, 09:32 PM
Ouroboros نوشته: .....
چرا این اندازه شخصیتهای دنیای ساختگی شما تکبعدی و
احمق و یکسان انگاشته شدهاند؟ چرا تصور نمیکنید هیچ گونه
عقلانیتی هرگز وارد پروسهی هنجارشکنی شود؟ این احتمالا از
اثرات بیش از حد بازیکن بودن نیست؟
اینکه هنجارشکنی از یکجایی آغاز میشود درست است، اما
هنجارشکنی بیشک اولین چیزی نیست که رخ میدهد؛ در آن
سلسه رویدادها، که قرار است به یک نقطه عطف اجتماعی منتهی
بشود، هنجارشکنی حتما در آن میانهها جای دارد. آبجکتهای
موجود در هر خُردجهان که قرار است مدلی برای این شبیهسازی
ذهنی بسازند، به گمان من باید پیش از هر چیز اندازهای حداقلی
از هوش و عقلانیت داشته باشند که توانسته باشند هنجار را بشناسند
و منافع خویش را بر فروریختن ِ دیوار ِ آن ریسک کرده باشند؛ چرا که گاه
چنین هنجارشکنیهایی (تابوشکنی) هزینهای بس گران برای شخص
دربر خواهد داشت. بنابراین مطمئنا نخست یک سلسله اتفاقات رخ خواهند
داد که باعث ایجاد انگیزه و فضا و فرصتی برای هنجارشکنی پدید خواهند
آورد. اینکه آن علل نخست چیست را من دقیقا نمیتوانم تشریح بکنم
(فرتوت شدن آتوریته مرکزی؟، اضمحلال پایبندی به سنتهای گذشتگان؟
ترقیخواهی انقلابی و چپی؟، باتلاق تکنولوژی؟هر چه هست، به نظر من
«یکی» نیست، باید آن را بیش از اینها مورد کند و کاو قرار داد).
ضمن آنکه به گمان من هنجارشکنی هرگز این فرصت را پیدا نخواهد که تبدیل
به هنجار بشود، چرا که هیچ امر یا رفتار اجتماعی آنقدر فرصت پیدا نخواهد کرد
که تبدیل به هنجار بشود.
کسشر هم تعاونی؟!