07-23-2015, 12:36 AM
Anarchy نوشته: انگی به شما زده نشد ...بله قربان می دانم انگ نبود واقعیت بود!
Anarchy نوشته: خواستم بدونید ناخواسته ممکنه تحت تاثیر چه جریانی قرار گرفته باشید !!
من اگر اینقدر تاثیر پذیر بودم الان اینی نبودم که هستم. متاسفانه یا خوشبختانه به محیط و آدمهای اطرافم زیاد شبیه نیستم!
Anarchy نوشته: همین دید ایده آلی که به یونان باستان و دید منتقدانه ای که به ایران باستان داشتید رو وقتی اصلاح کردین که من بهتون متذکر شدم و منبع بر خلاف گفته های شما آوردم و گرنه یک سره در حال کوبیدن ایران باستان و تقدیس یونان باستان بودین !!
یونان اگر ایده آل بود که سقراط نباید آن جام تلخ را می نوشید و دست از جان شیرینش می شست!
یونان اگر مدینه فاضله بود که افلاطون نباید آروزی مدینه ی فاضله می کرد!
یونان اگر پر از انسان و انسانیت بود که دیوژن نباید در روز روشن چراغ دستش می گرفت و بدنبال انسان می گشت!
نمی دانم چرا شما گمان کردید که من ایران را با یونان بطور کلی مقایسه کردم. مقایسه بنده فقط در مبحث دموکراسی بود همین. اجازه بدهید برای بیشتر روشن شدن قضیه یک مثالی بزنم:
فرض کنید دو ماده الف و ب را داریم. مفروض است که الف دارای مقاومت حرارتی بالاتر و در نتیجه رسانایی پایینتری نسبت به ب می باشد.
حال می خواهیم که یکی از این ها را به عنوان عایق بکار بریم.خب مسلماً آن ماده ای که مقاومت حرارتی بالاتری دارد و یا بعبارت دیگر رسانایی پایین تری دارد بهترین گزینه برای عایق خواهد بود یعنی الف!
حال فرض کنید بخواهیم یکی از این دو ماده را بعنوان رسانا انتخاب کنیم . خب آنکه رسانایی بالاتری دارد یعنی ب باید انتخاب شود.
چنانچه که دیدید هر دوی این ماده ها در شرایط گوناگون بهترین انتخاب یا بدترین انتخاب خواهند بود . پس نمی توانند یک ماده ایده آل در همه شرایط باشند. بحث بنده هم در مورد ایران و یونان همین بود در یک حالت خاص ، یونان را با ایران مقایسه کردم همین بنده اصلا قصدم مقایسه کلی نبود.
شاید گفتنش خالی از لطف نباشد که بگویم من وقتی کودک بودم بشدت از یونان و یونانی ها بیزار بودم. بخاطر مرگ سقراط و بخاطر همان شکنجه های عجیب و غریبشان که شما فقط یک نمونه کوچکی از آن را ذکر کردید. هنوز سنم دو رقمی نشده بود که یک مجموعه چهار جلدی در مورد مهرداد ششم پادشاه پنت از سبکتگین سالور بدستم رسید. یادم نمی رود چند روز نه خواب داشتم و نه خوراک فقط واژه و کلمه می خواندم و می خوردم و چقدر از شکنجه های یونانی ها که در حق ایرانی ها روا می داشتند گریستم.
مولانا جلال الدین فرموده هیچ چیزی مطلق نیست نه بد مطلق وجود دارد و نه خوب مطلق و کسی که در مورد هر چیزی بطور مطلق صحبت می کند نادان و جاهل است و در جهل مرکب. من به همه چیزها منجمله دین و اعتقاد با دید نسبی نگاه می کنم و اگر در سخن هر کسی راستی و حقیقت را دیدیم بی هیچ عنادی قبول می کنم کما اینکه در مقابل شما این حالت پیش آمد و بنده سخن شما را بی هیچ اعتراضی پذیرفتم. بر خلاف عده ای که مثلا می گویند مطلقا فلان دین بد است و سیاه است و استدلال هایشان فقط فحش و دشنام و ناسزا و مغالطه است و بیان داستان ها و روایات عجیبی که حتی دشمنان و منکران آن دین هم در مناظراتشان از استفاده از این جفنگیات ابا دارند و تازه دعوی ارشاد هم دارند و می خواهند چشم و گوش دیگران را هم باز کنند :))))
این جاهلان که دعوی ارشاد می کنند
در خرقه اشان غیر منم تحفه ای میاب
شما تنها کسی در این فروم بودید که برایم به قول دوستان فرنگی challenge ایجاد کردید و باعث شدید دوباره تاریخ باستان را مروری بکنم و دوباره همان دختربچه ی کنجکاو شوم . بسیار سپاسگزارم
هرچند استادم پوستم را بابت تاخیر مقاله ام خواهد کند:))))