05-07-2015, 07:09 AM
چند ساله پیش دستگاه برش لیزری برچسب خریده بودم با کلی هزینه میلیونی و هزینه نصب و راه اندازی برای کوچکترین کار هزینه میگرفتن. هر از چند گاهی این دستگاه نیاز به تنظیم فَک و نصب مجدد داشت من هم مجبور بودم هم دستگاه و هم کیس خودم را ببرم همان جایی که نمایندگی وارد کننده این دستگاه بود تا نصب کند. وارد مغازه طرف که میشدم با کلی تحقیر و اول اینکه هزینه نصب و راه اندازی بده فُلان روز بیا ببرش و اینجا هم واینسا منم خیلی بهم زور میگفت از اینکه دارم تحقیر میشم به شعورم توهین میکند منو حساب نمیکند برای هر کاری کوچکی باید هزینه بپردازم ولی از آن طرف مجبور بودم چون با این هزینهای که کردم نمیشد بیخیال باشم کلی هم مشتری میپرید.
اتفاقا طرف یک خداناباور بود من هم آن موقعه هنوز مسلمان و متدین بودم هر موقعه پام رو تو مغازش میزاشتم منو در پیت حساب میکرد اعتقاداتم رو به سخره میگرفت و میگفت علی فُلان جنایت رو کرده محمد زن باز بوده اینها رو که میگفت رگ غیرتم باد میکرد اصلا تحمل نداشتم یک لحظه آنجا بمانم اما از طرفی مجبور بودم چون کارم پیشش گیر بود تا اینکه یکروز دستگاه باز هم خراب شد و بار کردم بردم مغازهاش هر سری که میرفتم مغازش بیشتر منو سیخ میزد کیرشم حسابم نمیکرد. موقعه تحویل که رفتم دستگاه رو بگیرم رفتم پیشش گفتم ببین خوار کُسه من دیگه پامو اینجا نمیذارم شده حتی با این هزینه میلیونی دستگاهمو بندازم دور!! طرف میخندید میگفت تا موقعهای که این دستگاه رو داری کارت به من گیره باید بیای اینجا تازه اول کاره.
دفعه بعد موقعهای که دستگاه خراب شد تصمیم گرفتم اینبار خودم راه اندازی کنم کلی بررسی کردم کاتالوگ خارجی رو ترجمه کردم برنامههای مورد نیاز رو از شرکت خارجی گرفتم و دانلود کردم نحوه تنظیم کردن فَک رو یاد گرفتم البته این کار سادهای نبود چند هفتهای طول کشید با کون پارهگی و هزینه همراه بود تا اینکه نجات پیدا کردم و بعد به خریت خودم خندیدم و گفتم حقم بود این همه تحقیر میشدم حسابم نمیکردن مثل یه رباط درپیت بودم بیاراده برای کوچکترین کار سراغ افراد دیگهای میرفتم. حالا برای خودم کسی شدم دستگاه تمام نمایندگیها رو خودم راه اندازی میکنم شاید تجربهام از اون نمایندگی هم بیشتر شده چون از شهرستانهای دور هم سراغم میان تجربه کافی برای کار با هر نوع دستگاهی رو دارم. طرف هم بعد چند وقت از کنار مغازم با ماشینش رد شد و یه بوق زد گفت دیگه نیستی؟ دستگاهت رو چیکار کردی؟ گفتم شاشیدم بهش و شاشیدم به اعتقادت گذشتهام، فهمید دیگه من اون آدم سابق نیستم و رفتم دنبال عمل خندهای کرد و راهش رو گرفت و رفت.
اتفاقا طرف یک خداناباور بود من هم آن موقعه هنوز مسلمان و متدین بودم هر موقعه پام رو تو مغازش میزاشتم منو در پیت حساب میکرد اعتقاداتم رو به سخره میگرفت و میگفت علی فُلان جنایت رو کرده محمد زن باز بوده اینها رو که میگفت رگ غیرتم باد میکرد اصلا تحمل نداشتم یک لحظه آنجا بمانم اما از طرفی مجبور بودم چون کارم پیشش گیر بود تا اینکه یکروز دستگاه باز هم خراب شد و بار کردم بردم مغازهاش هر سری که میرفتم مغازش بیشتر منو سیخ میزد کیرشم حسابم نمیکرد. موقعه تحویل که رفتم دستگاه رو بگیرم رفتم پیشش گفتم ببین خوار کُسه من دیگه پامو اینجا نمیذارم شده حتی با این هزینه میلیونی دستگاهمو بندازم دور!! طرف میخندید میگفت تا موقعهای که این دستگاه رو داری کارت به من گیره باید بیای اینجا تازه اول کاره.
دفعه بعد موقعهای که دستگاه خراب شد تصمیم گرفتم اینبار خودم راه اندازی کنم کلی بررسی کردم کاتالوگ خارجی رو ترجمه کردم برنامههای مورد نیاز رو از شرکت خارجی گرفتم و دانلود کردم نحوه تنظیم کردن فَک رو یاد گرفتم البته این کار سادهای نبود چند هفتهای طول کشید با کون پارهگی و هزینه همراه بود تا اینکه نجات پیدا کردم و بعد به خریت خودم خندیدم و گفتم حقم بود این همه تحقیر میشدم حسابم نمیکردن مثل یه رباط درپیت بودم بیاراده برای کوچکترین کار سراغ افراد دیگهای میرفتم. حالا برای خودم کسی شدم دستگاه تمام نمایندگیها رو خودم راه اندازی میکنم شاید تجربهام از اون نمایندگی هم بیشتر شده چون از شهرستانهای دور هم سراغم میان تجربه کافی برای کار با هر نوع دستگاهی رو دارم. طرف هم بعد چند وقت از کنار مغازم با ماشینش رد شد و یه بوق زد گفت دیگه نیستی؟ دستگاهت رو چیکار کردی؟ گفتم شاشیدم بهش و شاشیدم به اعتقادت گذشتهام، فهمید دیگه من اون آدم سابق نیستم و رفتم دنبال عمل خندهای کرد و راهش رو گرفت و رفت.