05-06-2015, 02:31 PM
از طرفی راسل هم راست میگه!
اصولا اینکه برتری های خود رو به اون شکل صریح و خشن بیان کنیم میتونه موجب اصطکاک و دعوا هم بشه که اینطور تردید بیشتری پیش میاد که اساسا اون بیان میتونسته برای کسی سودمند باشه یا نه.
مثلا خود منو بگی بارها سر این دعواها توی فروم ها دچار مشکل شدم حتی اخراج شدم![E415 E415](https://daftarche.com/images/smilies/emoji/e415.png)
ولی خب یه وقتا هست بقول راسل شرایط خاصه، مثلا جون یک بیمار اورژانسی در خطره و وقت نیست و نمیشه ریسک کرد. همینطور در زندگی واقعی هم شاید خیلی وقتا من اینطور فکر میکنم که شرایط خاصه. خیلی وقتها فکر میکنم طرف دروغگو و حقه بازه و میخواد مسئله رو لوث کنه، میخواد حقیقت و اعتبار و جایگاه منو خدشه دار کنه یا برای خودش اعتبار دروغین بسازه. اینا برای جامعه سودمند هستن آیا؟ فکر نمیکنم. در این موارد من با کسی تعارف ندارم میگم شما اشتباه میکنی یا حتی دروغ میگی و سوادش رو نداری!! البته شایدم درست نباشه ها. شاید باید با لحن و اصول و روش دیگری بیان کنم و بیشتر صبر داشته باشم. بهرحال این مهارتیه که تاحالا زیاد نداشتم احتمالا. ولی من بهرحال فکر میکنم که فروتنی در این موارد و در مقابل این افراد معنی نداره و سودمند نیست که شاید مضر هم باشه.
یوقتا هم طرفا از روی نادانی طرفهاست، اما اون نادانی رو هم برای جامعه و خودم خطرناک میبینم. اگر یه عده نباشن حرف بزنن از علم و دانش واقعی و چیزهای درست دفاع کنن و چیزهای غلط رو رسوا کنن، فکر نمیکنم جالب باشه. شاید قشر متخصص و خبره گمراه نشن، اما عدهء زیادی از مردم عادی گمراه میشن و این دانش و تفکرهای غلط رو نشر و استفاده میکنن. و این هست که بقولی میگه هیچوقت قدرت انسانهای احمق در گروههای بزرگ رو دست کم نگیر!
حالا کسی که خودش رو میندازه وسط به این خاطر حتی اگر نیت خیر داشته باشه ولی بهرحال کار تمیز و جالبی نیست و براش اعتبار و محبوبیت نمیاره معمولا شاید کلی برچسب و اتهام هم بخوره کلی دشمن هم پیدا کنه، همونطور که برای من اینطور بوده. ولی با این حال خیلی ها فهمیدن که نیت من بد نیست و درواقع و ذاتا آدم بدی نیستم، چون خودشون این رو بارها بیان کردن، حتی مثلا مدیری که منو اخراج کرد!
معمولا دانشمندان و آدمهای نخبه در جمع خودشون هستن و تعامل زیادی بخصوص از نوع اصطکاک و انتقاد نسبت به قشرهای دیگه ندارن، که شاید این وظیفه رو حتی داشته باشن ولی به خودشون زحمت نمیدن یا شاید احساس خطر نمیکنن از این حیث. مثلا مبارزه با تئوری های توطئه و شبه علم میتونه از این وظایف باشه. یکسری کارها از عهدهء دیگران براحتی برنمیاد.
اصولا اینکه برتری های خود رو به اون شکل صریح و خشن بیان کنیم میتونه موجب اصطکاک و دعوا هم بشه که اینطور تردید بیشتری پیش میاد که اساسا اون بیان میتونسته برای کسی سودمند باشه یا نه.
مثلا خود منو بگی بارها سر این دعواها توی فروم ها دچار مشکل شدم حتی اخراج شدم
![E415 E415](https://daftarche.com/images/smilies/emoji/e415.png)
ولی خب یه وقتا هست بقول راسل شرایط خاصه، مثلا جون یک بیمار اورژانسی در خطره و وقت نیست و نمیشه ریسک کرد. همینطور در زندگی واقعی هم شاید خیلی وقتا من اینطور فکر میکنم که شرایط خاصه. خیلی وقتها فکر میکنم طرف دروغگو و حقه بازه و میخواد مسئله رو لوث کنه، میخواد حقیقت و اعتبار و جایگاه منو خدشه دار کنه یا برای خودش اعتبار دروغین بسازه. اینا برای جامعه سودمند هستن آیا؟ فکر نمیکنم. در این موارد من با کسی تعارف ندارم میگم شما اشتباه میکنی یا حتی دروغ میگی و سوادش رو نداری!! البته شایدم درست نباشه ها. شاید باید با لحن و اصول و روش دیگری بیان کنم و بیشتر صبر داشته باشم. بهرحال این مهارتیه که تاحالا زیاد نداشتم احتمالا. ولی من بهرحال فکر میکنم که فروتنی در این موارد و در مقابل این افراد معنی نداره و سودمند نیست که شاید مضر هم باشه.
یوقتا هم طرفا از روی نادانی طرفهاست، اما اون نادانی رو هم برای جامعه و خودم خطرناک میبینم. اگر یه عده نباشن حرف بزنن از علم و دانش واقعی و چیزهای درست دفاع کنن و چیزهای غلط رو رسوا کنن، فکر نمیکنم جالب باشه. شاید قشر متخصص و خبره گمراه نشن، اما عدهء زیادی از مردم عادی گمراه میشن و این دانش و تفکرهای غلط رو نشر و استفاده میکنن. و این هست که بقولی میگه هیچوقت قدرت انسانهای احمق در گروههای بزرگ رو دست کم نگیر!
حالا کسی که خودش رو میندازه وسط به این خاطر حتی اگر نیت خیر داشته باشه ولی بهرحال کار تمیز و جالبی نیست و براش اعتبار و محبوبیت نمیاره معمولا شاید کلی برچسب و اتهام هم بخوره کلی دشمن هم پیدا کنه، همونطور که برای من اینطور بوده. ولی با این حال خیلی ها فهمیدن که نیت من بد نیست و درواقع و ذاتا آدم بدی نیستم، چون خودشون این رو بارها بیان کردن، حتی مثلا مدیری که منو اخراج کرد!
معمولا دانشمندان و آدمهای نخبه در جمع خودشون هستن و تعامل زیادی بخصوص از نوع اصطکاک و انتقاد نسبت به قشرهای دیگه ندارن، که شاید این وظیفه رو حتی داشته باشن ولی به خودشون زحمت نمیدن یا شاید احساس خطر نمیکنن از این حیث. مثلا مبارزه با تئوری های توطئه و شبه علم میتونه از این وظایف باشه. یکسری کارها از عهدهء دیگران براحتی برنمیاد.