05-06-2015, 08:36 AM
من نمیدونم شاید جلوی افراد کم سوادی که میخوان کارهایی بکنن جایگاهی داشته باشن که صلاحیتش رو ندارن عصبانی میشم نمیتونم خودم رو کنترل کنم.
من بهشون واقعیت رو میگم، رک، و خیلی وقتا با عصبانیت، میگم بابا تو سواد پایت کافی نیست دوزار زبان انگلیسی بلد باشی توی این چیزا گیر نمیکنی محتاج این و اون نمیشی تو که تخصص و شغلت مثلا برنامه نویسیه باید اول پایه و پیش نیازهاش رو کامل کنی وگرنه پخی نمیشی کارت اصولی نیست گند میزنی به خودت و دیگران.
و از تجربیات و مسیری که خودم طی کردم میگم که چقدر زحمت کشیدم سالها، چقدر مطالعه کردم چقدر چیزهای حجیم و خشک و پیچیده مطالعه کردم دیدم نمیشه یک شبه پرید توی درجات بالا و دنبال زرق و برق و ظواهر الکی هم نبودم.
شاید مثل پدری که فرزند خودش رو با خشونت دنیا رودررو میکنه رک و خشن بهش میگه میگه برو قوی شو باید زحمت بکشی اینطوری با نازک نارنجی بودن و دنبال تنبلی و عیاشی بودن پخی نمیشی فردا توی زندگی کونت پاره است! از دست فرزندش عصبانی میشه وقتی ضعف و ببویی ایش رو میبینه! آیا اون پدر بخاطر غرورشه یا بخاطر اینکه فروتن نیست؟ نه خب چون خودش چیز دیگه ندیده زندگی باهاش خشن بوده اونم خشن شده و راه دیگه سراغ نداره میدونه بقیهء چیزا کس شعره در مقابل واقعیت.
تحمل نادانی، ضعیف بودن، احمق بودن، حقه باز بودن، دروغگو بودن، این چیزا رو ندارم. شاید بعضی وقتا هم البته اشتباه کردم مثلا فکر کردم طرف داره دروغ میگه حقه بازه ولی اونطور نبوده؛ بهرحال من با خشونت و خشم باهاش برخورد کردم.
من بهشون واقعیت رو میگم، رک، و خیلی وقتا با عصبانیت، میگم بابا تو سواد پایت کافی نیست دوزار زبان انگلیسی بلد باشی توی این چیزا گیر نمیکنی محتاج این و اون نمیشی تو که تخصص و شغلت مثلا برنامه نویسیه باید اول پایه و پیش نیازهاش رو کامل کنی وگرنه پخی نمیشی کارت اصولی نیست گند میزنی به خودت و دیگران.
و از تجربیات و مسیری که خودم طی کردم میگم که چقدر زحمت کشیدم سالها، چقدر مطالعه کردم چقدر چیزهای حجیم و خشک و پیچیده مطالعه کردم دیدم نمیشه یک شبه پرید توی درجات بالا و دنبال زرق و برق و ظواهر الکی هم نبودم.
شاید مثل پدری که فرزند خودش رو با خشونت دنیا رودررو میکنه رک و خشن بهش میگه میگه برو قوی شو باید زحمت بکشی اینطوری با نازک نارنجی بودن و دنبال تنبلی و عیاشی بودن پخی نمیشی فردا توی زندگی کونت پاره است! از دست فرزندش عصبانی میشه وقتی ضعف و ببویی ایش رو میبینه! آیا اون پدر بخاطر غرورشه یا بخاطر اینکه فروتن نیست؟ نه خب چون خودش چیز دیگه ندیده زندگی باهاش خشن بوده اونم خشن شده و راه دیگه سراغ نداره میدونه بقیهء چیزا کس شعره در مقابل واقعیت.
تحمل نادانی، ضعیف بودن، احمق بودن، حقه باز بودن، دروغگو بودن، این چیزا رو ندارم. شاید بعضی وقتا هم البته اشتباه کردم مثلا فکر کردم طرف داره دروغ میگه حقه بازه ولی اونطور نبوده؛ بهرحال من با خشونت و خشم باهاش برخورد کردم.