03-26-2012, 03:30 PM
روزی یک یهودی سامرایی بر امام وارد شد.یهودی سلام کرد و از حال امام را پرسید.امام چراغی را که پول برق آنرا از جیب خود می داد روشن کرد و فرمود :خوبم.
یهودی پرسید:اوضاع حکومت چه طور است؟ امام چراغ را خاموش کرده چراغی که پول برق آن از بیت المال پرداخت میشد را روشن کرد و فرمود:مقداری پول از خزانه گم شده.
یهودی گفت: دیشب دیدم عسگری کوچولو با تعدادی سکه بازی می کند، نکند همان پول های گم شده از خزانه است؟ امام چراغ دوم را خاموش کرده چراغ اول را روشن کردند و فرمودند: خیر، آنها عیدی های خودش هستند.
یهودی گفت: از سرباز خزانه بازجویی کرده ای؟ امام چراغ اول را خاموش کردند و چراغ دوم را روشن کردند و فرمودند: خیر.
یهودی گفت:.....
امام چراغها را یک دور دیگر عوض کرد و گفت:.........
.........
.........
.........
خلاصه در این گفتگو امام به قدری چراغ ها را خاموش و روشن کردند که هر دو لامپشان سوخت! در این هنگام به یهودی ، نگاهی خشم آلود انداخته و به ضرب کتک تمام پولهایش را از او کِش رفتند و با آن پول دو لامپ 100 واتی جدید خریدند و دوباره مشغول به کار خود شدند.
عدالت نقی
**************************
حضرت امام نقی به ریاضیات علاقه خاصی داشتند و بیش از همه به جبر بول علاقه داشتند و در کلاس درس جبر بول به تدریس فواید بول شتر و الاغ و بز و سوسمار می پرداختند.
**************************
مردم پاي منبر امام نقي تجمع كرده بودند. امام درحاليكه دختري نه ساله را روي زانويشان نشانده بودند فرمودند از امروز جماع با دختر زير 17سال ممنوع است.
صداي پچ پچي در اصحاب پيچيد.
امام نقي ادامه دادند: برده داري را نيز ممنوع مي كنم.
اصحاب شروع كردند به عر عر.
امام غريدند كه خفه شويد وگرنه همه تان را دو نيم مي كنم.
از ميان جمع صحابه پيري به سمت امام رفت و كيسه اي زر در شال امام گذاشت و در گوشش نجوا كرد. امام نقي از چايشان برخواستند و درحاليكه ماچي شتري به دختربچه مي زدند فرمودند اينها كه گفتم همه متشابهات بود اما محكماتش همانست كه جدم لولوسولا فرمودند و درجا به جماع با دختربچه مشغول شدند. هل هله شادي اصحاب به هوا خواست.
اشاره است به آيه7 از سوره عمران كه در كامنتها توضيح مي دهم:
در اين آيه خداوند قران را به دو بخش تقسيم كرده است قسمتي كه محكمات است و قسمتي كه متشابهات است. و گفته كساني كه در دلشان انحراف است از آياتي كه متشابهات هستند استفاده مي كنند و قصد فته گري دارند. در اينجا اين اشكالات مطرح مي شود نخست اينكه اين كتابي است كه هيچ شكي درآن نيست "لاريب فيه" پس چگونه آياتي در آن است كه عده اي مي توانند با استفاده از آن فتنه گري كنند. دوم اينكه اين آيه مي گويد تاويل اين آيات را تنها خدا و راسخون در علم كه مي گويند به همه آن ايمان آورديم مي دانند. خوب سوال اينجاست كه براي شناختن اين افراد و مراجعه به آن ها چه نشانه هايي موجود است. اين علماي دين كدامند و امروزه كه 1400سال از زمان نزول قرآن گذشته است آيا مسلمانان تلاش كرده اند كه اين تاويل هاي صحيح را كه توسط راسخون در علم نوشته شده جمع آوري كنند و به صورت پيوست به قرآن بچسبانند تا كسي دچار انحراف نشود. همچنين آيا ليستي از اين آيات محكم و متشابه وجود دارد. آيا يك مسلمان علاقمند نبايد بترسد كه آيه اي را كه بدان استناد كرده متشابه باشد؟ سوم اينكه چرا محمد و يا جانشينان او چه به اعتقاد سني و چه شيعه هيچگاه سعي در بوجود آوردن ليستي از آيات محكم و متشابه و توضيح متشابهات نكرده اند. چهارم اينكه چرا قرآن بايد چنين خطر بالقوه اي را ناديده بگيرد و چرا محمد خودش آيات متشابه را به صورتي تغيير نداده كه تبديل به محكم گردند؟
یهودی پرسید:اوضاع حکومت چه طور است؟ امام چراغ را خاموش کرده چراغی که پول برق آن از بیت المال پرداخت میشد را روشن کرد و فرمود:مقداری پول از خزانه گم شده.
یهودی گفت: دیشب دیدم عسگری کوچولو با تعدادی سکه بازی می کند، نکند همان پول های گم شده از خزانه است؟ امام چراغ دوم را خاموش کرده چراغ اول را روشن کردند و فرمودند: خیر، آنها عیدی های خودش هستند.
یهودی گفت: از سرباز خزانه بازجویی کرده ای؟ امام چراغ اول را خاموش کردند و چراغ دوم را روشن کردند و فرمودند: خیر.
یهودی گفت:.....
امام چراغها را یک دور دیگر عوض کرد و گفت:.........
.........
.........
.........
خلاصه در این گفتگو امام به قدری چراغ ها را خاموش و روشن کردند که هر دو لامپشان سوخت! در این هنگام به یهودی ، نگاهی خشم آلود انداخته و به ضرب کتک تمام پولهایش را از او کِش رفتند و با آن پول دو لامپ 100 واتی جدید خریدند و دوباره مشغول به کار خود شدند.
عدالت نقی
**************************
حضرت امام نقی به ریاضیات علاقه خاصی داشتند و بیش از همه به جبر بول علاقه داشتند و در کلاس درس جبر بول به تدریس فواید بول شتر و الاغ و بز و سوسمار می پرداختند.
**************************
مردم پاي منبر امام نقي تجمع كرده بودند. امام درحاليكه دختري نه ساله را روي زانويشان نشانده بودند فرمودند از امروز جماع با دختر زير 17سال ممنوع است.
صداي پچ پچي در اصحاب پيچيد.
امام نقي ادامه دادند: برده داري را نيز ممنوع مي كنم.
اصحاب شروع كردند به عر عر.
امام غريدند كه خفه شويد وگرنه همه تان را دو نيم مي كنم.
از ميان جمع صحابه پيري به سمت امام رفت و كيسه اي زر در شال امام گذاشت و در گوشش نجوا كرد. امام نقي از چايشان برخواستند و درحاليكه ماچي شتري به دختربچه مي زدند فرمودند اينها كه گفتم همه متشابهات بود اما محكماتش همانست كه جدم لولوسولا فرمودند و درجا به جماع با دختربچه مشغول شدند. هل هله شادي اصحاب به هوا خواست.
اشاره است به آيه7 از سوره عمران كه در كامنتها توضيح مي دهم:
در اين آيه خداوند قران را به دو بخش تقسيم كرده است قسمتي كه محكمات است و قسمتي كه متشابهات است. و گفته كساني كه در دلشان انحراف است از آياتي كه متشابهات هستند استفاده مي كنند و قصد فته گري دارند. در اينجا اين اشكالات مطرح مي شود نخست اينكه اين كتابي است كه هيچ شكي درآن نيست "لاريب فيه" پس چگونه آياتي در آن است كه عده اي مي توانند با استفاده از آن فتنه گري كنند. دوم اينكه اين آيه مي گويد تاويل اين آيات را تنها خدا و راسخون در علم كه مي گويند به همه آن ايمان آورديم مي دانند. خوب سوال اينجاست كه براي شناختن اين افراد و مراجعه به آن ها چه نشانه هايي موجود است. اين علماي دين كدامند و امروزه كه 1400سال از زمان نزول قرآن گذشته است آيا مسلمانان تلاش كرده اند كه اين تاويل هاي صحيح را كه توسط راسخون در علم نوشته شده جمع آوري كنند و به صورت پيوست به قرآن بچسبانند تا كسي دچار انحراف نشود. همچنين آيا ليستي از اين آيات محكم و متشابه وجود دارد. آيا يك مسلمان علاقمند نبايد بترسد كه آيه اي را كه بدان استناد كرده متشابه باشد؟ سوم اينكه چرا محمد و يا جانشينان او چه به اعتقاد سني و چه شيعه هيچگاه سعي در بوجود آوردن ليستي از آيات محكم و متشابه و توضيح متشابهات نكرده اند. چهارم اينكه چرا قرآن بايد چنين خطر بالقوه اي را ناديده بگيرد و چرا محمد خودش آيات متشابه را به صورتي تغيير نداده كه تبديل به محكم گردند؟
عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.