03-10-2012, 01:36 PM
جمهوری اسلامی نه از بین می رود و نه کم و زیاد می شود بلکه از یک اصلاح طلب به اصلاح طلب دیگر تبدیل می شود
امام نقی
***************************
دو زن خدمت امام رسیدند و کودکی به همراه داشتند .
هر دو ادعا میکردند که مادر کودک هستند و امام را قاضی قرار دادند .
امام نیش خندی زدند و فرمودند : کودکی به این زیبایی , مادران به این زیبایی حیف است که پدر نداشته باشد و به سرعت آن دو زن را متعه کرده وصیغه را جاری ساختند .
امام و رند بازیهایشان
***************************
چند روزی بود که سائلین زیادی در وقت نماز به خدمت امام نقی میرسیدند و امام هم تنها انگشتری که در انگشت داشت به آنها میبخشید. با این اوضاع امام مجبور شد در هر انگشتش چند انگشتر دست کند تا به تمام سائلان برسد. وقت نماز سائلان در مسجد صف میکشیدند و از امام انگشتر میگرفتند.
چند وقت بعد معلوم شد انگشترهایی که امام به فقرا میدادند بدل بوده، البته چون امام معصوم بود، به جای وی به طور رندم چند تن از مردم سامرا را محاکمه کردند
**************************
روزی اصحاب از امام نقی (|) پرسیدند: یا نقی چرا شما که این همه به دیگران ظلم روا میدارید، تجاوز میکنید غارت میکنید، امنیت را ربوده اید، پدر مردم را درآورده اید باز هم میگویید که جایتان در بهشت است: امام که داشتند بول مینمودند پس از اتمام بول مبارک دشداشه خود پایین انداختند و بادی رها کردند و فرمودند:
اِنَّما یُداقُّ اللهُ العِبادَ فی الحِسابِ یَومَ القِیامَةِ علی قَدرِ ما اَتاهُم مِن العُقُولِ فِی الدُّنیا؛
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.
پس وی را با ما کاری نیست، دیگه هم گه خوری نکنید.
همان مرجع
****************************
در پایان یکی از سالها، امامنقی طبق معمول هر سال عید، در کشتزار خودش سوسن بانو، سبزۀ عید بعمل آورد ولی دریغا که که سوسن حیض بود و سبزۀ عیدشان تبدیل به قرمزۀ عید شد.
مورخان نقوی نقل می کنند که آن سال سراسر خشکسالی و قحطی آمد.
سیرۀ نقوی در باب تقویم نقوی
****************************
روزی یک جوان نمای معلوم الحال خود باخته که از وجود شیطان در آلات موسیقی آگاه بود، سه تاری به دست گرفت و در خانه ی حضرت را زد. تا در باز شد جوان سه تار را به داخل خانه ی حضرت پرتاب کرد و در رفت. حضرت سراسیمه بر خود بول کردند و با یک شیرجه ی اسلوموشن سه تار را به بیرون از خانه پرتاب کردند. ولی شیطان کار خود را کرده بود...
آن روز شیطان آنقدر توی حضرت نفوذ کرد که ایشان کاملا بی غیرت شدند. مثلا وقتی شنیدند که سوسن در حال برقراری رابطه ی نا مشروع با امام صادق(صاحب حدیث) است، عکس العملی نشان ندادند و راوی را نصف کردند.
(ستاد مبارزه با مفاسد موسیقیایی)
[ATTACH=CONFIG]322[/ATTACH]
امام نقی
***************************
دو زن خدمت امام رسیدند و کودکی به همراه داشتند .
هر دو ادعا میکردند که مادر کودک هستند و امام را قاضی قرار دادند .
امام نیش خندی زدند و فرمودند : کودکی به این زیبایی , مادران به این زیبایی حیف است که پدر نداشته باشد و به سرعت آن دو زن را متعه کرده وصیغه را جاری ساختند .
امام و رند بازیهایشان
***************************
چند روزی بود که سائلین زیادی در وقت نماز به خدمت امام نقی میرسیدند و امام هم تنها انگشتری که در انگشت داشت به آنها میبخشید. با این اوضاع امام مجبور شد در هر انگشتش چند انگشتر دست کند تا به تمام سائلان برسد. وقت نماز سائلان در مسجد صف میکشیدند و از امام انگشتر میگرفتند.
چند وقت بعد معلوم شد انگشترهایی که امام به فقرا میدادند بدل بوده، البته چون امام معصوم بود، به جای وی به طور رندم چند تن از مردم سامرا را محاکمه کردند
**************************
روزی اصحاب از امام نقی (|) پرسیدند: یا نقی چرا شما که این همه به دیگران ظلم روا میدارید، تجاوز میکنید غارت میکنید، امنیت را ربوده اید، پدر مردم را درآورده اید باز هم میگویید که جایتان در بهشت است: امام که داشتند بول مینمودند پس از اتمام بول مبارک دشداشه خود پایین انداختند و بادی رها کردند و فرمودند:
اِنَّما یُداقُّ اللهُ العِبادَ فی الحِسابِ یَومَ القِیامَةِ علی قَدرِ ما اَتاهُم مِن العُقُولِ فِی الدُّنیا؛
خدا در روز قیامت نسبت به حساب بندگانش به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است باریک بینی می کند.
پس وی را با ما کاری نیست، دیگه هم گه خوری نکنید.
همان مرجع
****************************
در پایان یکی از سالها، امامنقی طبق معمول هر سال عید، در کشتزار خودش سوسن بانو، سبزۀ عید بعمل آورد ولی دریغا که که سوسن حیض بود و سبزۀ عیدشان تبدیل به قرمزۀ عید شد.
مورخان نقوی نقل می کنند که آن سال سراسر خشکسالی و قحطی آمد.
سیرۀ نقوی در باب تقویم نقوی
****************************
روزی یک جوان نمای معلوم الحال خود باخته که از وجود شیطان در آلات موسیقی آگاه بود، سه تاری به دست گرفت و در خانه ی حضرت را زد. تا در باز شد جوان سه تار را به داخل خانه ی حضرت پرتاب کرد و در رفت. حضرت سراسیمه بر خود بول کردند و با یک شیرجه ی اسلوموشن سه تار را به بیرون از خانه پرتاب کردند. ولی شیطان کار خود را کرده بود...
آن روز شیطان آنقدر توی حضرت نفوذ کرد که ایشان کاملا بی غیرت شدند. مثلا وقتی شنیدند که سوسن در حال برقراری رابطه ی نا مشروع با امام صادق(صاحب حدیث) است، عکس العملی نشان ندادند و راوی را نصف کردند.
(ستاد مبارزه با مفاسد موسیقیایی)
[ATTACH=CONFIG]322[/ATTACH]
عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.