07-17-2014, 10:28 PM
Russell نوشته: من همچنان در کف ان معمای خالخالی هستم !!آری! یک راهنمایی میکنم. ببینید، فرض کنید دو نفری که همدیگر را میبینند هر دو خالدار هستند. اولی خالِ دومی را میبیند اما نمیداند که خودش هم خال دارد و دومی هم همینطور. حالا نفر اول فکر میکند خودش خال دارد اما میداند نفر دوم خال دارد و همین حالت برای شخص دوم هم پیش میآید. پس نفر اول انتظار دارد که نفر دوم شب اول برود بیرون اما نفر دوم بیرون نمیرود چرا با دیدنِ خال نفر اول فکر میکند که او باید بیرون برود. بنابراین نه نفر اول و نه نفر دوم شب اول بیرون نمیروند. حالا در شب دوم وقتی نفر اول میبیند که نفر دوم بیرون نرفته، میفهمد که خودش خال دارد و میرود بیرون و همینطور نفر دوم هم همین فکر را میکند و میرود بیرون. پس اگر دو نفر خالدار در کل جمعیت وجود داشته باشد، دو نفرشان در همان شبِ اول از اتاق خارج میشوند. حالا شما باید دیگر حالات را آنالیز کنید و ببینید اگر این حالات را به n نفر برسانیم چیستان چطور حل میشود.
بالاخره یک عمل زمانبری هست که ما در انجام آن محدودیت داریم چون بدون اتفاق و تغییر که زمان معنا ندارد، ولی آن عامل محدود کننده را صورت معما نمیگوید و تنها میگوید که چیزی هست که محدودیت ماست.
کسشر هم تعاونی؟!