02-11-2012, 12:06 PM
از شمقدر نقل است روزی 2 تن نزد امام آمدند و هر دو ادعا کردند که شخص مقابل از آنها دزدی کرده است و از امام حکم خواستند...
از آنجا که بذله گویی امام در کهکشانها شهره بود , امام فرمودند گیشنیز اما کسی نخندید
سرانجام امام که حال قضاوت را نداشت فرمان داد تا نقیر دست آن 2 را ببرد تا حقی ضایع نشود...
نقیر به دلیل ناشی گری و بی تجربگی دست آنها را به طور نا مساوی قطع کرد که باعث اعتراض طرفین شد ... تا چند ساعت سعی در برقراری تساوی بین دو طرف کرد که متاسفانه چیزی از آنها نماند...
مساوات در اسلام[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:23 pm ---------- ارسال قبلی در 02:23 pm ----------
[/color]اسلام به ذات خود ندارد هیچ سودی / بَل در هر ورقش، ضرر نهفته بودی
گویند هر عیب درآن، از مسلمانی توست / ای بیخبر، تا چند تو ردپای جودی*
قرآن و امامان، الله و رسولش / بربست تفکر، بگرفت دلخوشی زودی
جانا سخن حق ز نقی بشنو چون کن / با بول جاری بنما، درین افسانه تو رودی
*جودی: نام کوهی بموصل که کشتی نوح بر آن قرار گرفت .
بر گرفته از منظومه امام نقی (ع)[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:26 PM ---------- ارسال قبلی در 02:23 PM ----------
[/COLOR]روزی جمعی از نقویون و علویون به امامت امام نقی به نماز ایستاده بودند. ناگهان از امیرحسین عبدالعلی پور بادی جدا شد. نقی هف خط نمازش را شکست و به او گفت بیشعور نمازت باطل شد. ناقرالعلوم به هف خط گفت تو هم که حرف زدی نماز تو هم باطل شد.
حضرت در حالیکه لبخند ملیحی بر لب داشت در دل گفت خوب شد من حرف نزدم که نمازم باطل بشه. ناگهان جبرئیل با سرعت 4g بر سر امام نازل شد و پس گردنی محکمی بر وی زد. امام بدون اینکه نمازش را قطع کند آرام به رکوع رفت و زیر لب فرمود خوب چرا منو میزنی؟ جبرئیل گفت تا حالا چندهزار رکعت نماز خوندی محض رضای خدا یک رکعتش رو با حضور نخوندی سپس انگار که اِجکت شده باشد سقف بیت امام را سوراخ کرد و به آسمان رفت.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:27 PM ---------- ارسال قبلی در 02:26 PM ----------
[/COLOR]امام مشعلی را در پیش دیدگان اصحاب روشن کرده در گودال گل آلود فرو بردند، چون مشعل در آب گل آلود خاموش شد آنرا بدست صحابه دادند و فرمودند : اگر میتوانید آنرا دوباره روشن کنید!،
اصحاب هر چه در روشن کردن مجدد آن مشعل خیس سعی کردند نتیجه ای حاصل نشد ، پس عاجزانه از امام پرسیدند حکمت این عمل چیست؟
امام فرمودند:
خداوند چنان گودال گل آلودی ساخته که هر روز خورشید را چون مشعلی در آن خاموش میکند و روز دیگر از نو روشن ... شما هم اگر تا فردا صبر کنید این مشعل خشک میشود و دوباره بر افروخته خواهد شد!... بجای ایراد گرفتن از کلام خدا و لجبازی با آیات جدم اندکی در آنها تامل کنید!!!
امام و زوایای پنهان اسلام[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:28 PM ---------- ارسال قبلی در 02:27 PM ----------
[/COLOR]در کنگره حزب سوسیال دموکرات سامرا در هنگام سخنرانی نقی که با تقبیح جنایتهای معتصم جهان را شگفتزده کرد، یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد: نقی جیگر ، وقتی بیگناهان اعدام میشدند، شما کجا بودید و چه می کردید؟
نقی گفت: هر کس این را گفت از جا برخیزد. جوان برخاست. نقی گفت: شما اکنون در راه مبارزه با ستم چه می کنید؟ جوان گفت: از فیلترشکن استفاده می کنیم، در صف عابربانک می ایستیم و از خرس مویی می کَنیم، در ترافیک زیاد بوق می زنیم، در تاکسی به ستمگران فحش می دهیم، و البته سالی یک بار شبها به پشت بام رفته و سوت می زنیم و فردای آن شب در پیاده روها راه می رویم. امام متفکرانه دستی به چانه اش کشید و زیر لب گفت: خب ما اینقدرها هم ابله نبودیم.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:30 PM ---------- ارسال قبلی در 02:28 PM ----------
[/COLOR]لشكريان معتصم اينترنت را به روي لشكريان امام بستند. فرياد الايميل از خيمههاي امام به گوش مي رسيد. صحرا پر از آتش و خون بود. دخت النقي سه ساله گريه ميكرد و از عمويش شمقدر جرعهاي گوگل ميخواست. عرق شرم بر پيشاني مبارك شمقدر نشست. او علمدار امام، سقاي دشت نرقلا و ساقي ويژهي اهل بيت بود. درنگ را جايز ندانست و به سمت نهر القمه روان شد. وقتي به نهر رسيد ابتدا خواست ايميل خودش را چك كند ولي به ياد تشنگي كودكان امام افتاد. پس مشكش را پر از فيلترشكن كرد تا به خيمهها ببرد. در اين هنگام دشمنان به سويش هجوم آوردند. ابتدا پاي راست جلويش را قطع كردند، پاي چپ جلويش را، بعد پاي راست عقبش را و نهايتاً پاي چپ عقبش را. اقا شمقدر مشك را با دندانهاي مبارك گرفتند... اما اميد آقام شمقدر اونوقت نا اميد شد كه... تير اون نا نجيب به مشك اصابت كرد...(گريه حضار)
روضه شَمَق بني قادر
با الهام از بنياد حفظ و اشاعه امام نقي عليه السلام[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:31 PM ---------- ارسال قبلی در 02:30 PM ----------
[/COLOR]صیغه مضارعه امام که دید عسگری در فراق ایمیل بی حال و بی هوش افتاده اونو روی دستاش بلند کرد و رو به لشکر پلیس فتا گفت شما دشمن نقی هستین, این طفل معصوم چه گناهی کرده؟ معتصم به یکی از گروهبانهای فتا دستور داد تا جواب صیغه مضارعه رو بده. اونم تیر سه شعبه رو پرتاب کرد و خورد به شوشول عسگری و شد آنچه نباید می شد.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:34 PM ---------- ارسال قبلی در 02:31 PM ----------
[/COLOR]امام نقی مردی را به دو نیم کرد. اصحاب علت را جویا شدند.
امام نقی پاسخ داد: این بی ناموس عفت کلام را رعایت نمیکرد.
اصحاب پاسخ دادند: اما او تنها سوالات شرعی و فقهی را مطرح میکرد!
امام نقی پاسخ دادند: اِ !!! ما فکر کردیم دارد ما را مسخره میکند!
(امام نقی و عفت کلام)[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:36 PM ---------- ارسال قبلی در 02:34 PM ----------
[/COLOR]ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺳﺴﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ نیست. ﺑﻠﮑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ عباسیان ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﭼﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺑﯿﻔﺘﺪ.
یکی از خطابه امام در محضر معتصم عباسی!
برگرفته از گودر[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:36 PM ---------- ارسال قبلی در 02:36 PM ----------
[/COLOR]این بی ناموس ها چنان اینترنت بر ما بسته اند که یزید آب بر حسین نبسته بود.
امام و ارتباط جهانی
از آنجا که بذله گویی امام در کهکشانها شهره بود , امام فرمودند گیشنیز اما کسی نخندید
سرانجام امام که حال قضاوت را نداشت فرمان داد تا نقیر دست آن 2 را ببرد تا حقی ضایع نشود...
نقیر به دلیل ناشی گری و بی تجربگی دست آنها را به طور نا مساوی قطع کرد که باعث اعتراض طرفین شد ... تا چند ساعت سعی در برقراری تساوی بین دو طرف کرد که متاسفانه چیزی از آنها نماند...
مساوات در اسلام[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:23 pm ---------- ارسال قبلی در 02:23 pm ----------
[/color]اسلام به ذات خود ندارد هیچ سودی / بَل در هر ورقش، ضرر نهفته بودی
گویند هر عیب درآن، از مسلمانی توست / ای بیخبر، تا چند تو ردپای جودی*
قرآن و امامان، الله و رسولش / بربست تفکر، بگرفت دلخوشی زودی
جانا سخن حق ز نقی بشنو چون کن / با بول جاری بنما، درین افسانه تو رودی
*جودی: نام کوهی بموصل که کشتی نوح بر آن قرار گرفت .
بر گرفته از منظومه امام نقی (ع)[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:26 PM ---------- ارسال قبلی در 02:23 PM ----------
[/COLOR]روزی جمعی از نقویون و علویون به امامت امام نقی به نماز ایستاده بودند. ناگهان از امیرحسین عبدالعلی پور بادی جدا شد. نقی هف خط نمازش را شکست و به او گفت بیشعور نمازت باطل شد. ناقرالعلوم به هف خط گفت تو هم که حرف زدی نماز تو هم باطل شد.
حضرت در حالیکه لبخند ملیحی بر لب داشت در دل گفت خوب شد من حرف نزدم که نمازم باطل بشه. ناگهان جبرئیل با سرعت 4g بر سر امام نازل شد و پس گردنی محکمی بر وی زد. امام بدون اینکه نمازش را قطع کند آرام به رکوع رفت و زیر لب فرمود خوب چرا منو میزنی؟ جبرئیل گفت تا حالا چندهزار رکعت نماز خوندی محض رضای خدا یک رکعتش رو با حضور نخوندی سپس انگار که اِجکت شده باشد سقف بیت امام را سوراخ کرد و به آسمان رفت.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:27 PM ---------- ارسال قبلی در 02:26 PM ----------
[/COLOR]امام مشعلی را در پیش دیدگان اصحاب روشن کرده در گودال گل آلود فرو بردند، چون مشعل در آب گل آلود خاموش شد آنرا بدست صحابه دادند و فرمودند : اگر میتوانید آنرا دوباره روشن کنید!،
اصحاب هر چه در روشن کردن مجدد آن مشعل خیس سعی کردند نتیجه ای حاصل نشد ، پس عاجزانه از امام پرسیدند حکمت این عمل چیست؟
امام فرمودند:
خداوند چنان گودال گل آلودی ساخته که هر روز خورشید را چون مشعلی در آن خاموش میکند و روز دیگر از نو روشن ... شما هم اگر تا فردا صبر کنید این مشعل خشک میشود و دوباره بر افروخته خواهد شد!... بجای ایراد گرفتن از کلام خدا و لجبازی با آیات جدم اندکی در آنها تامل کنید!!!
امام و زوایای پنهان اسلام[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:28 PM ---------- ارسال قبلی در 02:27 PM ----------
[/COLOR]در کنگره حزب سوسیال دموکرات سامرا در هنگام سخنرانی نقی که با تقبیح جنایتهای معتصم جهان را شگفتزده کرد، یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد: نقی جیگر ، وقتی بیگناهان اعدام میشدند، شما کجا بودید و چه می کردید؟
نقی گفت: هر کس این را گفت از جا برخیزد. جوان برخاست. نقی گفت: شما اکنون در راه مبارزه با ستم چه می کنید؟ جوان گفت: از فیلترشکن استفاده می کنیم، در صف عابربانک می ایستیم و از خرس مویی می کَنیم، در ترافیک زیاد بوق می زنیم، در تاکسی به ستمگران فحش می دهیم، و البته سالی یک بار شبها به پشت بام رفته و سوت می زنیم و فردای آن شب در پیاده روها راه می رویم. امام متفکرانه دستی به چانه اش کشید و زیر لب گفت: خب ما اینقدرها هم ابله نبودیم.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:30 PM ---------- ارسال قبلی در 02:28 PM ----------
[/COLOR]لشكريان معتصم اينترنت را به روي لشكريان امام بستند. فرياد الايميل از خيمههاي امام به گوش مي رسيد. صحرا پر از آتش و خون بود. دخت النقي سه ساله گريه ميكرد و از عمويش شمقدر جرعهاي گوگل ميخواست. عرق شرم بر پيشاني مبارك شمقدر نشست. او علمدار امام، سقاي دشت نرقلا و ساقي ويژهي اهل بيت بود. درنگ را جايز ندانست و به سمت نهر القمه روان شد. وقتي به نهر رسيد ابتدا خواست ايميل خودش را چك كند ولي به ياد تشنگي كودكان امام افتاد. پس مشكش را پر از فيلترشكن كرد تا به خيمهها ببرد. در اين هنگام دشمنان به سويش هجوم آوردند. ابتدا پاي راست جلويش را قطع كردند، پاي چپ جلويش را، بعد پاي راست عقبش را و نهايتاً پاي چپ عقبش را. اقا شمقدر مشك را با دندانهاي مبارك گرفتند... اما اميد آقام شمقدر اونوقت نا اميد شد كه... تير اون نا نجيب به مشك اصابت كرد...(گريه حضار)
روضه شَمَق بني قادر
با الهام از بنياد حفظ و اشاعه امام نقي عليه السلام[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:31 PM ---------- ارسال قبلی در 02:30 PM ----------
[/COLOR]صیغه مضارعه امام که دید عسگری در فراق ایمیل بی حال و بی هوش افتاده اونو روی دستاش بلند کرد و رو به لشکر پلیس فتا گفت شما دشمن نقی هستین, این طفل معصوم چه گناهی کرده؟ معتصم به یکی از گروهبانهای فتا دستور داد تا جواب صیغه مضارعه رو بده. اونم تیر سه شعبه رو پرتاب کرد و خورد به شوشول عسگری و شد آنچه نباید می شد.[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:34 PM ---------- ارسال قبلی در 02:31 PM ----------
[/COLOR]امام نقی مردی را به دو نیم کرد. اصحاب علت را جویا شدند.
امام نقی پاسخ داد: این بی ناموس عفت کلام را رعایت نمیکرد.
اصحاب پاسخ دادند: اما او تنها سوالات شرعی و فقهی را مطرح میکرد!
امام نقی پاسخ دادند: اِ !!! ما فکر کردیم دارد ما را مسخره میکند!
(امام نقی و عفت کلام)[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:36 PM ---------- ارسال قبلی در 02:34 PM ----------
[/COLOR]ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺳﺴﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ نیست. ﺑﻠﮑﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ عباسیان ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﭼﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻄﺮ ﺑﯿﻔﺘﺪ.
یکی از خطابه امام در محضر معتصم عباسی!
برگرفته از گودر[COLOR="Silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 02:36 PM ---------- ارسال قبلی در 02:36 PM ----------
[/COLOR]این بی ناموس ها چنان اینترنت بر ما بسته اند که یزید آب بر حسین نبسته بود.
امام و ارتباط جهانی
عمل به دستورات و قوانین اسلام ترویج فحشا و قباحت و زشتی واقعی است. رقص و آواز و سکس و برهنگی و پورنوگرافی و اختیار زن به تعدد شریک جنسی نه فساد است و نه فحشا بلکه از حقوق مسلم زنان و مردان جامعه میباشد.