05-08-2014, 12:51 PM
به نظر میرسد دلمشغولی اصلی تساهلگرایی لیبرالی که امروزه غلبه دارد مخالفت با تمامی شکلهای خشونت باشد، از خشونت فیزیکی مستقیم (کشتتار جمعی، ارعاب) گرفته تا خشونت ایدئولوژیک (نژادپرستی، تحریک، تبعیض جنسی). نوعی درخواست کمک و یاریطلبی مقوّم چنین گفتوگویی است و تمامی دیگر رویکردها را تحتالشعاع قرار میدهد : هر چیز دیگری میتواند منتظر بماند... آیا این تمرکز و تکیه بر روی خشونت کنشگرانه- خشونتی که توسط کنشگرانِ اجتماعی، افراد شرور، دستگاهها منضبط سرکوبگر، جمعیتهای کهنهپرست اعمال میشود- جای بدگمانی ندارد و در واقع نشانهی ناخوشی نیست؟ آیا تلاشی نومیدانه برای منحرف ساختنِ توجه ما از کانون راستین مشکل از طریق جلوگیری از دیدنِ سایر شکلهای خشونت و بنابراین مشارکتِ فعالانه در آنها نیست؟ بر اساس حکایتی مشهور یک افسر آلمانی که در جریان جنگِ جهانی دوم، از کارگاهِ پیکاسو در پاریس دیدن میکرد، وقتی نگاهش به تابلوی گورنیکا افتاد از «آشوب» نوگرایانهای که در این نقاشی مشهود بود یکّه خورد و از پیکاسو پرسید «این کار شماست؟» پیکاسو آرام جواب داد: «نه، شماست!». امروزه بسیاری از لیبرالها هنگامِ روبرو شدن با با موارد فورانِ خشونت مانند چپاولِ مغازههای حومهی پاریس که به تازگی رخ داد، از انگشتشمار چپگرایانی که باقی ماندهاند میپرسند چه کسی هنوز هم روی دگرگونی ریشهای جامعه حساب میکند:«ایا شما نبودید که چنین کردید؟ آیا این همان چیزی نیست که شما میخواهید؟» و ما باید مانند پیکاسو آرام پاسخ دهیم :« نه ، کار شما بود! این نتیجهی راستین سیاستبازیهای شماست!»
اسلاوی ژیژک- خشونت، پنج نگاهِ زیرچشمی- ترجمهی علیرضا پاکنهاد
[ATTACH=CONFIG]4050[/ATTACH]
اسلاوی ژیژک- خشونت، پنج نگاهِ زیرچشمی- ترجمهی علیرضا پاکنهاد
[ATTACH=CONFIG]4050[/ATTACH]
کسشر هم تعاونی؟!